Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dolman sleeve
U
استین گشاد و اویخته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dalmatic
U
خرقه استین گشاد
raglan
U
پالتو استین گشاد سبک و فراخ
chimere
U
خرقه بدون استین ویا بااستین گشاد وبزرگ
tunics
U
پیراهن بی استین یا با استین که مردوزن میپوشیده اند
tunic
U
پیراهن بی استین یا با استین که مردوزن میپوشیده اند
straddle
U
گشاد ایستادن گشاد گشاد راه رفتن
straddled
U
گشاد ایستادن گشاد گشاد راه رفتن
straddles
U
گشاد ایستادن گشاد گشاد راه رفتن
nutant
U
سرازیر اویخته زیور اویخته
To walk with ones feet wide apart.
U
گشاد گشاد راه رفتن
She stared at him with wide eyes.
U
با چشمهای گشاد ( گشاد شده ) با ؟ خیره شده بود
sleeve
U
استین
sleeves
U
استین
sleevelet
U
نیم استین
armscye
U
جای استین
sleeve
U
استین زدن به
armholes
U
جای استین
armhole
U
جای استین
sleeves
U
استین زدن به
habergeon
U
جوشن بی استین
oversleeve
U
استین کار
to twitch one by the sleeve
U
استین کسیرا کشیدن
jumpers
U
استین کوتاه زنانه
to pull any one by the sleeve
U
استین کسیرا کشیدن
to pull any one's sleeve
U
استین کسیرا کشیدن
jumper
U
استین کوتاه زنانه
inverness
U
یکجور ردای بی استین مردانه
kaross
U
پوستین بی استین بومیان افریقا
camisole
U
نوعی ژاکت استین دار
to inflate any one with pride
U
باد در استین کسی انداختن
toga
U
ردای بی استین لباس رسمی قضات
togas
U
ردای بی استین لباس رسمی قضات
dolman
U
جامه بلندی که جلوش باز و استین تنگی دارد
scapular
U
عبای کوتاه شانه پوش ردای بی استین باشلق دار کتفی
suspended
U
اویخته
hung
U
اویخته
overhung
U
اویخته
flapping
U
اویخته
droppers
U
اویخته
pendants
U
اویخته
pendant
U
اویخته
dropper
U
اویخته
poutingly
U
با لب اویخته
pensile
U
اویخته
flappy
U
اویخته
underhung
U
اویخته
pendent
U
اویخته
penduline
U
اویخته
punka
U
بادبزن اویخته
suspended ceiling
U
سقف اویخته
suspensed load
U
بار اویخته
beetle
U
اویخته شدن
cat walk
U
راه رو اویخته
flaps
U
اویخته وشل
flapped
U
اویخته وشل
flap
U
اویخته وشل
beetles
U
اویخته شدن
pendulum
U
جسم اویخته
chap fallen
U
لب ولوچه اویخته
pendentive dome
U
گنبد اویخته
pendulums
U
جسم اویخته
down in the mouth
U
لب و لوچه اویخته
lappet
U
گوشت اویخته
flap eared
U
اویخته گوش
penduline
U
دارای اشیان اویخته
flaccid
U
چروک شده اویخته
flap
U
قسمت اویخته هر شیئی
flews
U
قسمت اویخته لب بالای سگ
flapped
U
قسمت اویخته هر شیئی
lappet
U
لبه اویخته کلاه
lopeared
U
دارای گوشهای اویخته
lop eared
U
دارای گوش اویخته
thrum
U
ریشه یانخ اویخته
flaps
U
قسمت اویخته هر شیئی
lobs
U
گوشت یا پوست اویخته
lobbing
U
گوشت یا پوست اویخته
lobbed
U
گوشت یا پوست اویخته
lob
U
گوشت یا پوست اویخته
wide
U
گشاد
wider
U
گشاد
widest
U
گشاد
broader
U
گشاد
broad
U
گشاد
loose fitting
U
گشاد
loose-fitting
U
گشاد
loose
U
گشاد
reamer
U
گشاد کن
straddled
U
گشاد با زی
straddles
U
گشاد با زی
broadest
U
گشاد
looser
U
گشاد
loosest
U
گشاد
straddle
U
گشاد با زی
dipping sonar
U
سونار اویخته از هواپیما یاهلیکوپتر
breasted transmitter
U
میکروفونی که به گردن اویخته میشود
lobate
U
دارای غبغب یازائده اویخته
lobated
U
دارای غبغب یازائده اویخته
drop leaf
U
رومیزی اویخته از اطراف میز
pendulously
U
بطور اویخته یا تاب خور
to poke one's head
U
با سرپایین اویخته راه رفتن
pensile birds
U
پرندگانی که اشیانه اویخته میسازند
trussing
U
بدار اویخته شدن خرپا
truss
U
بدار اویخته شدن خرپا
trussed
U
بدار اویخته شدن خرپا
trusses
U
بدار اویخته شدن خرپا
bell mouthed
U
دهن گشاد
stretchiest
U
گشاد شونده
straddles
U
گشاد نشستن
stretchy
U
گشاد شونده
straddled
U
گشاد نشستن
bigmouthed
U
دهن گشاد
stretchier
U
گشاد شونده
dilatant
U
گشاد شونده
spacious
U
جامع گشاد
reaming
U
گشاد کردن
pajamas
U
شلوار گشاد
ream
U
گشاد کردن
slip-ons
U
لباس گشاد
slip on
U
لباس گشاد
wide mouthed
U
دهن گشاد
slop
U
شلوار گشاد
slopping
U
شلوار گشاد
dilate
U
گشاد کردن
dilates
U
گشاد کردن
straddle
U
گشاد نشستن
slopped
U
شلوار گشاد
dilating
U
گشاد کردن
slouch hat
U
کلاه لبه پهن ولبه اویخته
flaps
U
برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
flap
U
برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
flapped
U
برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
dag
U
قسمت تیز هر چیزی که اویخته باشد
hanging
U
بدار زدن چیز اویخته شده
jar
U
کوزه دهن گشاد
jar
U
شیشه دهن گشاد
jarred
U
کوزه دهن گشاد
jars
U
شیشه دهن گشاد
jarred
U
شیشه دهن گشاد
jars
U
کوزه دهن گشاد
oxbags
U
شلوار خیلی گشاد
slacks
U
کساد کردن گشاد
oxford bags
U
شلوار خیلی گشاد
blouse
U
پیراهن یاجامه گشاد
mother hubbard
U
لباس گشاد زنانه
mason jar
U
کوزه دهن گشاد
blouses
U
پیراهن یاجامه گشاد
slack
U
کساد کردن گشاد
Wellington
U
چکمه دهان گشاد
slackest
U
کساد کردن گشاد
wide-eyed
U
دارای چشم گشاد
astraddle
U
دارای پای گشاد
varix variously
U
سیاهرگ گشاد شده
carboy
U
تنگ دهن گشاد
varicosity
U
گشاد شدگی سیاهرگ
robes
U
لباس بلند و گشاد
sack
U
پیراهن گشاد و کوتاه
robe
U
لباس بلند و گشاد
clump block
U
قرقره دهان گشاد
sacks
U
پیراهن گشاد و کوتاه
sacked
U
پیراهن گشاد و کوتاه
wide eyed
U
دارای چشم گشاد
capacious
U
گنجایش دار گشاد
to let out
U
افشاکردن گشاد کردن
valance
U
لبه اویخته کلاه یا سرپوش نیم پرده
valences
U
لبه اویخته کلاه یا سرپوش نیم پرده
pantaloon
U
پیر مرد عینکی شلوار اویخته دلقک
valances
U
لبه اویخته کلاه یا سرپوش نیم پرده
pinup girl
U
دختر زیبایی که عکسهایش به دیوار اویخته شود
mastiff
U
سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
mastiffs
U
سگ بزرگی که گوش ها ولبهایش اویخته است بولدوگ
risking
U
گشاد بازی بخطر انداختن
To widen a road .
U
جاده یی را گشاد کردن ( تعریض )
carronade
U
یکجورتوپ کوتاه دهن گشاد
To spend recklessly ( prodigally ) .
U
گشاد بازی کردن ( ولخرجی )
sprawls
U
گشاد نشستن هرزه روییدن
sprawl
U
گشاد نشستن هرزه روییدن
risks
U
گشاد بازی بخطر انداختن
risked
U
گشاد بازی بخطر انداختن
sprawling
U
گشاد نشستن هرزه روییدن
scrawls
U
خط خطی کردن گشاد نشستن
straddles
U
میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
scrawled
U
خط خطی کردن گشاد نشستن
straddled
U
میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
risk
U
گشاد بازی بخطر انداختن
scrawl
U
خط خطی کردن گشاد نشستن
straddle
U
میان دو پا قراردادن گشاد نشینی
scrawling
U
خط خطی کردن گشاد نشستن
lugsail
U
بادبان چهارگوشی که بطوراریب به زورق یا قایق اویخته شود
giants stride
U
تیری که قسمت بالای ان گردنده وطنابهایی ازان اویخته اس
krater
U
کوزه دهن گشاد دسته دارقدیمی
These shoes are too big for me .
U
این کفشها برایم گشاد است
rochet
U
جبه کتانی گشاد اسقفان وراهبان
varicosity
U
جایی که چند سیاهرگ گشاد شده باشند
pajamas
U
جامه گشاد که در خانه یا هنگام خوابیدن می پوشند
My shoes stretched after wearing them for a couple of days .
پس از چند روز پوشیدن، کفشهایم گشاد شدند.
The shoes are a size too big for my feet.
U
کفشها یک نمره برای پایم گشاد است
She likes loose - fitting dresses .
U
از لباس های گشاد خوشش نمی آید
jackrabbit
U
نژاد خرگوشهای بزرگ شمال امریکا که گوشهای دراز و اویخته دارند
crosshead
U
وزنه مستطیلی که به سیم نقاله روی سطل معدنچیان اویخته میش ود
bloomer
U
شلوار گشاد و زنانه ورزشی گیاه شکوفه کرده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com