English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
counter recoil cylinder U استوانه هادی پیستون مواج استوانه عاید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cannons U استوانه
cylinder U استوانه
cylinders U استوانه
roller U استوانه
cannon U استوانه
drummed U استوانه
drum U استوانه
shaft U استوانه
platten U استوانه
platen U استوانه
rollers U استوانه
dog-wheel U استوانه
shafts U استوانه
induction cylinder U استوانه القائی
guide cylinder U استوانه راهنما
ruffini cylinder U استوانه روفینی
graduated cylinder U استوانه مدرج
cylindroid U شبه استوانه
stela U استوانه اوندی
cylindrically U بشکل استوانه
recoil cylinder U استوانه دافع
winch U استوانه تارکشی نخ
winched U استوانه تارکشی نخ
winches U استوانه تارکشی نخ
revolving top U استوانه توزیع
driving sleeve U استوانه گرداننده
winching U استوانه تارکشی نخ
stele U استوانه اوندی
access shaft مدخل استوانه ای
cylindroid U استوانه وار
graduates U استوانه مدرج
graduate U استوانه مدرج
graduating U استوانه مدرج
wehnelt cylinder U استوانه ونلت
fust U [میله استوانه ای ستون ها]
motor tube U استوانه موتور موشک
rollers U بام غلتان استوانه
drum U [ستون استوانه شکل]
dashpot U استوانه متعادل کننده
spacer disk U استوانه توپر فلزی
rundle U استوانه گردنده گوی
roller U بام غلتان استوانه
drum U طبل کوس استوانه
replenisher U استوانه نافم روغن
drummed U طبل کوس استوانه
drummed U درام سیلندر استوانه
drummed U فرف استوانه شکل
cylindrical coordinate U مختصات استوانه ای [ریاضی]
cylindrical U دارای شکل استوانه
drum U درام سیلندر استوانه
critical infinte cylinder U قطر بحرانی استوانه
drum U فرف استوانه شکل
Rod cell U یاخته استوانه ای [در چشم]
thin walled cylinder U استوانه جدار نازک
rod U یاخته استوانه ای [در چشم]
stelar U دارای استوانه اوندی
warping head U استوانه چرخنده بکسل لنگر
cylindrical coordinate system U دستگاه مختصات استوانه ای [ریاضی]
counterbore U خزینه دار کردن استوانه
beater mill U تغارچهای که در داخل ان استوانه نیز قرار دارد
rods and cones [in the retina] U یاخته های استوانه ای و مخروطی [در شبکیه چشم]
trommel U غربال سیمی استوانه شکلی مخصوص سنگ معدن
fusarole U [حلقه ای به شکل نیم دایره در تزئینات میله استوانه ای ستون ها]
bush U استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
bushes U استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
solenoid U سیم پیچی بشکل استوانه برای ایجاد میدان مغناطیسی مارپیچ کهربایی
gabion U سبد استوانه شکل بدون ته که از خاک پر کرده و برای جان پناه بکار میبرند
universal roll U برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
cable drum U قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
pilaster U هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
kelly drive bushing U اتصال کلی که بصورت استوانه بوده و مابین کلی وسوزن حفاری وجود دارد
BNC connector U متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
insulating U مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulates U مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulate U مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
superconductor U خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
superconductors U خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
superconductive U خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی
cmos U روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
pmos U ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
conductor rail U ریل هادی شمش هادی
recuperator U عاید
recuperation U عاید
shield U هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shields U هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
recuperator U دستگاه عاید
counter recoil U دستگاه عاید
sleigh U سرسره عاید ودافع
sleighs U سرسره عاید ودافع
sledge U کشوی عاید و دافع توپ
sledges U کشوی عاید و دافع توپ
sleigh U درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
sleighs U درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
resonant line U خط مواج
brucellosis U تب مواج
undulatory U مواج
floating U مواج
billowy U مواج
undulating U مواج
vibratile U مرتعش مواج
undulatory discharge U تخلیه مواج
wavily U بطور مواج
oscillating discharge U تخلیه مواج
floating U سیال مواج
undulatory current U جریان مواج
floating reticle U عدسی مواج
fishtail wind U باد مواج
accrued interest بهره ای که عاید شده ولی هنوز پرداخت نشده است
flotage U جسم مواج وشناور
rippling U مانند اب مواج شدن
ripple U مانند اب مواج شدن
rippled U مانند اب مواج شدن
resonant line tuner U میزان سازی با خط مواج
ripples U مانند اب مواج شدن
photoconductive U هادی حساس نسبت به نور هادی نور
subscriber's line U اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
ninon U پارچه نرم و مواج ابریشمی
floating lines U خطوط مواج عکس هوایی
floating mark U نقاط مواج عکس هوایی
fluctuable U مستعد بالا و پائین رفتن مواج
floating lines U خطوط مواج برجسته نگاری وبرجسته بینی
floating reticle U تار موی مواج زاویه یاب یا دوربین
piston U پیستون
pistons U پیستون
plungers U پیستون
plunger U پیستون
piston head U کف پیستون
piston cover U کف پیستون
connecting rod U دسته پیستون
jacket U بوش پیستون
piston rod U دسته پیستون
piston speed U سرعت پیستون
piston stroke U ضربه پیستون
plunger piston U پیستون شناور
pump piston U پیستون پمپ
plungers U پیستون غوطهای
plunger U پیستون شناور
plunger U پیستون غوطهای
jackets U بوش پیستون
piston ring U رینگ پیستون
piston pressure U فشار پیستون
piston area U سطح پیستون
piston packing U لائی پیستون
piston guide U راهنمای پیستون
piston crown U تاج پیستون
piston cover U پوشش پیستون
piston clearnce U فاصله پیستون
plungers U پیستون شناور
back stroke U ضربه برگشت پیستون
opposit stroke pistons U پیستون مقابل گرد
double piston engine U موتور پیستون مضاعف
forked connecting rod U دو شاخ دسته پیستون
rotary piston machanism U مکانیزم پیستون دوار
connecting rod bolt U پیچ دسته پیستون
brake piston cup U رینگ پیستون ترمز
rotary piston compressor U کمپرسور پیستون دار
piston travel U طول ضربه ی پیستون
piston displacement U تغییر مکان پیستون
piston pin U اشپیل پایین پیستون
throttling rod U پیستون نافم روغن
opposed piston engine U موتور پیستون روبرو متقابل
balanced actuator U سیلندر پیستون محرک هیدرولیکی
ram U دژکوب پیستون منگنه ابی
actuator U سیلندر پیستون عمل کننده
rammed U دژکوب پیستون منگنه ابی
rams U دژکوب پیستون منگنه ابی
counter recoil U عمل عاید عمل عودت لوله
seize U گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد
seized U گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد
seizes U گیرکردن پیستون بعلت حرارت زیاد
oil scraper U رینگی در پایین یا حاشیه پایینی پیستون
clearance volume U کمترین حجم سیلندر هنگامیکه پیستون در نقطه مرگ بالاقرار دارد
wrist pin U پینی که در موتور رادیال دسته پیستون را به شاتون اصلی متصل میکند
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
after top center U تعداد درجات گردش میل لنگ بعد از گذشتن پیستون از نقطه مرگ بالا
before top center U تعداد درجات گردش میل لنگ قبل از رسیدن پیستون به نقطه مرگ بالا
after bottom center U تعداد درجات گردش میل لنگ بعد از گذشتن پیستون از نقطه مرگ پایین
before bottom center U تعداد درجات گردش میل لنگ قبل از رسیدن پیستون به نقطه مرگ پایین
electric conductor U هادی
leading line U خط هادی
steerer U هادی
ductile U هادی
guides U هادی
guided U هادی
guide U هادی
directorial U هادی
leads U هادی
conductors U هادی
conductor U هادی
lead U هادی
director U هادی
cabled U هادی
cable U هادی
directors U هادی
guide bank U دیوار هادی سد
light guide U هادی نور
lizards U بند هادی
semi conductor U نیمه هادی
internal conductor U سیم هادی
single conductor U هادی تک رشتهای
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com