English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 131 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
recoil cylinder U استوانه دافع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
counter recoil cylinder U استوانه هادی پیستون مواج استوانه عاید
waterproof U دافع اب
repellent U دافع
hydragogue U دافع اب
dejectory U دافع
expulsive U دافع
repulsive U دافع
eductor U دافع
repellents U دافع
ejaculatory U دافع
repeller U دافع
loathsome U دافع
preclusive U دافع
propulsive U دافع
waterproofs U دافع اب
waterproofed U دافع اب
water proof U دافع اب
water repellent U دافع اب
preventively U بطور دافع
exterminator U دافع حشرات
exterminators U دافع حشرات
recoil system U سیستم دافع
bombproof U دافع بمب
buffer body U بدنه دافع
muzzle brake U دافع دهانه
self repelling U دافع همدیگر
icteric U دافع یرقان
forbidding U دافع ناخوانده
bechic U دافع سرفه
acopic U دافع خستگی و کوفتگی
antasthmatic U دافع تنگی نفس
loathful U دافع بیرغبت سازنده
ischuretic U دافع حبس پول
repulsively U بطور زننده یا دافع
larvicide U دافع کرم حشره
recoil system U دستگاه دافع توپ
expellent U خارج کننده دافع
expellant U خارج کننده دافع
buffer U دافع اطاق خرج
rejecter U دافع دستگاه دفع پارازیت
rejector U دافع دستگاه دفع پارازیت
sledges U کشوی عاید و دافع توپ
fungicides U ماده دافع یا نابودکننده قارچ
sledge U کشوی عاید و دافع توپ
fungicide U ماده دافع یا نابودکننده قارچ
muzzle bell U دافع دهانه شیپوری لوله توپ
muzzle compensator U دافع دهانه لوله توپ یا تفنگ
roller U استوانه
rollers U استوانه
platten U استوانه
platen U استوانه
drummed U استوانه
cylinders U استوانه
cannons U استوانه
cannon U استوانه
drum U استوانه
cylinder U استوانه
shafts U استوانه
dog-wheel U استوانه
shaft U استوانه
sleigh U درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
sleighs U درشکه برقی دستگاه کشوی عاید و دافع
graduates U استوانه مدرج
graduating U استوانه مدرج
graduate U استوانه مدرج
ruffini cylinder U استوانه روفینی
induction cylinder U استوانه القائی
wehnelt cylinder U استوانه ونلت
winched U استوانه تارکشی نخ
guide cylinder U استوانه راهنما
graduated cylinder U استوانه مدرج
revolving top U استوانه توزیع
stele U استوانه اوندی
stela U استوانه اوندی
cylindrically U بشکل استوانه
cylindroid U شبه استوانه
driving sleeve U استوانه گرداننده
winching U استوانه تارکشی نخ
winches U استوانه تارکشی نخ
cylindroid U استوانه وار
winch U استوانه تارکشی نخ
access shaft مدخل استوانه ای
rundle U استوانه گردنده گوی
cylindrical coordinate U مختصات استوانه ای [ریاضی]
drum U [ستون استوانه شکل]
thin walled cylinder U استوانه جدار نازک
fust U [میله استوانه ای ستون ها]
Rod cell U یاخته استوانه ای [در چشم]
replenisher U استوانه نافم روغن
rod U یاخته استوانه ای [در چشم]
spacer disk U استوانه توپر فلزی
stelar U دارای استوانه اوندی
rollers U بام غلتان استوانه
drum U درام سیلندر استوانه
cylindrical U دارای شکل استوانه
roller U بام غلتان استوانه
drummed U درام سیلندر استوانه
drummed U فرف استوانه شکل
drum U طبل کوس استوانه
critical infinte cylinder U قطر بحرانی استوانه
dashpot U استوانه متعادل کننده
drummed U طبل کوس استوانه
motor tube U استوانه موتور موشک
drum U فرف استوانه شکل
emunctory U مربوط به پاک کردن بینی عضو دافع فضولات بدن
counterbore U خزینه دار کردن استوانه
warping head U استوانه چرخنده بکسل لنگر
cylindrical coordinate system U دستگاه مختصات استوانه ای [ریاضی]
beater mill U تغارچهای که در داخل ان استوانه نیز قرار دارد
rods and cones [in the retina] U یاخته های استوانه ای و مخروطی [در شبکیه چشم]
trommel U غربال سیمی استوانه شکلی مخصوص سنگ معدن
fusarole U [حلقه ای به شکل نیم دایره در تزئینات میله استوانه ای ستون ها]
bush U استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
bushes U استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
solenoid U سیم پیچی بشکل استوانه برای ایجاد میدان مغناطیسی مارپیچ کهربایی
gabion U سبد استوانه شکل بدون ته که از خاک پر کرده و برای جان پناه بکار میبرند
buffer chamber U جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
deodorant U برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
deodorants U برطرف کننده بوی بد ماده دافع بوی بد
anthelmintic U دافع کرم روده مربوط بداروی ضد کرم
it is proof against cold U سرما در ان کارگر نسیت دافع سرما است
universal roll U برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
oil buffer U ضربت گیر روغنی یا دافع روغنی
insecticidal U دافع حشره مربوط به حشره کشی
weedicide U علف کش داروی دافع علف هرز
cable drum U قرقره استوانه شکلی که کابل کنترل به دور ان پیچیده شده و مقدار کابلی که با هرچرخش دسته حرکت میکند راافزایش میدهد
pilaster U هرچیزی شبیه ستون یا استوانه دیواریا جرز ستون نما
kelly drive bushing U اتصال کلی که بصورت استوانه بوده و مابین کلی وسوزن حفاری وجود دارد
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
BNC connector U متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com