English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
stabilisers U استوار کننده
stabilizer U استوار کننده
straightener U استوار کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
solid U استوار
immovable U استوار
four-square U استوار
deep-set U استوار
sure U استوار
surer U استوار
sound U استوار
solids U استوار
surest U استوار
steadfast U استوار
undeviating <adj.> U استوار
unswerving <adj.> U استوار
sounded U استوار
soundest U استوار
sergeant major U استوار
stables U استوار
rigid U استوار
stable U استوار
tenacious U استوار
sounds U استوار
steadfastly U استوار
unshaken U استوار
sergeant majors U استوار
veterans U ثابت استوار
steadied U پرپشت استوار
hard shoulder U شانه استوار
veteran U ثابت استوار
firm U استوار محکم
firm U استوار کردن
secures U مطمئن استوار
solidly U بطور استوار
firmer U استوار محکم
firmer U استوار کردن
firmest U استوار محکم
master chief petty officer U استوار یکم
firmest U استوار کردن
secure U مطمئن استوار
firms U استوار کردن
credential U استوار نامه
stabilization U استوار سازی
firms U استوار محکم
firmware U استوار- ابزار
self sufficient U خود استوار
steadying U پرپشت استوار
constants U باثبات استوار
constant U باثبات استوار
steels U محکم استوار
sergeant first class U استوار دوم
steeling U محکم استوار
steady U پرپشت استوار
steadies U پرپشت استوار
steel U محکم استوار
two handed U محکم استوار
steeled U محکم استوار
steadiest U پرپشت استوار
chief warrant officer U استوار یکم
to keep one's feet on the ground <idiom> U آرام و استوار ماندن
petty officer U ناو استوار دوم
petty officers U ناو استوار دوم
chief petty officer U ناو استوار یکم
consistent U استوار ثابت قدم
steadied U استوار یامحکم کردن
steady U استوار یامحکم کردن
chief petty officeer U ناو استوار یکم
steadiest U استوار یامحکم کردن
steadies U استوار یامحکم کردن
steadying U استوار یامحکم کردن
as steady as a rock <idiom> U مثل کوه [استوار و ثابت]
master sergeant U استوار ارشد نیروی زمینی
stabilised U استوار کردن ثابت شدن
stabilising U استوار کردن ثابت شدن
stabilize U استوار کردن ثابت شدن
stabilises U استوار کردن ثابت شدن
stabilized U استوار کردن ثابت شدن
stabilizes U استوار کردن ثابت شدن
abide by one's word U بر قول خود استوار بودن
well timbered U با الوار محکم و استوار شده
firmware U RO قرار داده شده است ابزار استوار
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
recredential U نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper U شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
out side U دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
refutatory U رد کننده
bender U خم کننده
deletive U حک کننده
commulator U یک سو کننده
mauler U له کننده
skittish U رم کننده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com