English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 56 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
accelerated depreciation U استهلاک زودرس [روش استهلاک دارایی در مدتی کمتر از زمان مقرر]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hasty U زودرس
unripe U زودرس
early maturing U زودرس
premature U زودرس
pre mature blast U انفخار زودرس
pre mature failure U گسیختگی زودرس
premature ignition U احتراق زودرس
pubertas praecox U بلوغ زودرس
dementia praecox U جنون زودرس
altricial U نوزاد زودرس
ejaculatio praecox U انزال زودرس
early fruit U میوه پیش رس یا زودرس
puppy love U عشق سطحی و زودرس
incubators U محل پرورش اطفال زودرس
incubator U محل پرورش اطفال زودرس
early weaning U از شیر گرفتن زودرس شیرسوز کردن
replacement investment U استهلاک
damping U استهلاک
sublation U استهلاک
wear and tear U استهلاک
mergers U استهلاک
dampest U استهلاک
dampers U استهلاک
amortisement U استهلاک
damp U استهلاک
amortization U استهلاک
merger U استهلاک
depreciation U استهلاک
redemption U بازپرداخت استهلاک
depreciation U استهلاک ناچیزشماری
sinking U استهلاک نشست
electrodynamic damping U استهلاک الکترودینامیکی
capital depreciation U استهلاک سرمایه
accelerated depreciation U استهلاک سریع
depreciation rate U نرخ استهلاک
amortization U استهلاک وام
amortization fund U وجه استهلاک
attenuation coefficient U ضریب استهلاک
accelerated depreciation U استهلاک سریع
damping U استهلاک ارتعاش
damping power U امکان استهلاک
depreciation allowances U ذخیره استهلاک
allowance for depreciation U ذخیره استهلاک
depreciable U استهلاک پذیر
depreciation U کاهش بها استهلاک
straight line method of depreciation U استهلاک به روش خط مستقیم
sinking fund U دخیره استهلاک دین
appraisal method of depreciation U روش تعیین هزینه استهلاک
date of acquisition از آن به بعد استهلاک محاسبه میشود
corrosion fatigue U استهلاک در اثر زنگ زدگی
lockjaw U قفل شدن یا کلید شدن دهان که از علائم زودرس کزاز است
maintenance U جلوگیری ازاستهلاک یا کند کردن استهلاک ماشینها و وسایل صنعتی ازطریق اعمال طرق فنی
capital consumption allowance U کسر مصرف سرمایه مترادف با استهلاک سرمایه
date of acquisition U تاریخی که به عنوان شروع دوره استیلای خریدار بر مال دردفتر ثبت و اگر مال استهلاک پذیر باشد
amortization U استهلاک کردن مستهلک کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com