Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
accountable strength
U
استعداد قابل محاسبه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
accountable strength
استعداد قابل توجه
incomputable
U
غیر قابل محاسبه
computable
U
آنچه قابل محاسبه است
conversion tables
U
جدول جستجو یا مجموعهای ازنتایج ذخیره شده که به سرعت با یک فرآیند قابل دستیابی هستند و نیازی به محاسبه نتیجه نیست
flopping
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flopped
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flop
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
flops
U
اندازه توان محاسبه در عملیات اعداد اعشاری که کامپیوتر هر ثانیه محاسبه میکند
mflops
U
اندازه سرعت محاسبه که به عنوان تعداد دستورات اعشاری که در ثانیه پردازش می شوند محاسبه میشود
translation tables
U
جدولهای جستجو یا مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت توسط پردازنده قابل دستیابی هستند بدون نیاز به محاسبه نتیجه
assemble capital stock
U
بقیه سرمایهای که به محض تقاضا قابل پرداخت است سرمایهای که بر مبنای ان مالیات محاسبه میشود
LUT
U
مجموعه نتایج ذخیره شده که به سرعت قابل دستیابی هستند توسط برنامه بدون نیاز به محاسبه هر نتیجه در صورت نیاز
computation of replacement factors
U
محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
average strength
U
استعداد پرسنلی متوسط میانگین استعداد پرسنلی
simpleminded
U
کم استعداد
aptitudes
U
استعداد
geniuses
U
استعداد
ingenuity
U
استعداد
aptness
U
استعداد
genius
U
استعداد
amplitude
U
استعداد
gifted
U
با استعداد
capacity
U
استعداد
capacities
U
استعداد
liability to disease
U
استعداد
predispostion
U
استعداد
aptitude
U
استعداد
parted
U
با استعداد
susceptivity
U
استعداد
brilliance
U
استعداد
capability
U
استعداد
turn
U
استعداد
talents
U
استعداد
susceptibility
U
استعداد
potentialities
U
استعداد
endowment
U
استعداد
endowments
U
استعداد
talent
U
استعداد
gormless
U
کم استعداد
talented
U
استعداد
potentiality
U
استعداد
inapt
U
بی استعداد
turns
U
استعداد
cabiler
U
استعداد
ungifted
U
بی استعداد
verve
U
استعداد
talentless
U
بی استعداد
unintelligent
U
بی استعداد
property
U
استعداد
command strength
U
استعداد یکان
palooka
U
بوکسور بی استعداد
reproductivity
U
استعداد تولید
art
U
استعداد استادی
academic aptitude
U
استعداد تحصیلی
scholastic aptitude
U
استعداد تحصیلی
arts
U
استعداد استادی
division slice
U
استعداد لشگری
occupational aptitude
U
استعداد شغلی
end strength
U
استعداد نهایی
capacity
U
گنجایش استعداد
sconce
U
جمجمه استعداد
caliber
U
گنجایش استعداد
capability
U
استعداد پیشرفت
capacity
U
استعداد مقام
child prodigy
U
بچهبا استعداد
shifts
U
نوبتی استعداد
shifted
U
نوبتی استعداد
liabilities
U
بدهکاری استعداد
authorized strength
U
استعداد مجاز
capacities
U
گنجایش استعداد
capacities
U
استعداد مقام
liability
U
بدهکاری استعداد
reproductivity
U
استعداد هم اوری
resistibility
U
استعداد مقاومت
risible faculty
U
استعداد خنده
artistic aptitude
U
استعداد هنری
strength
U
استعداد رزمی
strengths
U
استعداد رزمی
capable
U
با استعداد صلاحیتدار
shift
U
نوبتی استعداد
mechanical aptitude
U
استعداد فنی
tendency
U
توجه استعداد
cleverer
U
باهوش با استعداد
aptitude tests
U
ازمون استعداد
cleverest
U
باهوش با استعداد
cleverness
U
هوشیاری استعداد
imitativeness
U
استعداد تقلید
tendencies
U
توجه استعداد
flair
U
استعداد خصیصه
aptitude test
U
ازمون استعداد
indisposedness
U
عدم استعداد
indispositions
U
عدم استعداد
frost susceptibility
U
استعداد یخزدگی
indisposition
U
عدم استعداد
clever
U
باهوش با استعداد
war strenght
U
استعداد جنگی
artistry
U
استعداد هنرپیشگی
scholastic aptitude test
U
ازمون استعداد تحصیلی
potentialize
U
دارای استعداد کردن
differential aptitude tests
U
ازمونهای تشخیص استعداد دی ا تی
manpower cieling
U
سطح استعداد پرسنل
vocational aptitude test
U
ازمون استعداد شغلی
reduced strenght
U
حداقل استعداد جنگی
fabllibility
U
استعداد خطا کردن
the talnet of the country
U
مردم با استعداد کشور
habiliment
U
جامه استعداد فکری
natural
U
مسلم استعداد ذاتی
naturals
U
مسلم استعداد ذاتی
allotropy
U
استعداد تغییر و تبدیل
level of strength
U
سطح استعداد رزمی
gifted
U
موید شخص با استعداد
effective strength
U
استعداد رزمی موثر
level of strength
U
میزان استعداد رزمی
talent for musics
U
استعداد یا ذوق موسیقی
gifts
U
استعداد پیشکش کردن
versatile
U
دارای استعداد و ذوق
physical aptitude test
U
ازمون استعداد جسمانی
able
با استعداد صلاحیت دار
gift
U
استعداد پیشکش کردن
peak strenght
U
حداکثر استعداد مجاز
gift
U
دارای استعداد کردن
flatlander
U
موج سوار کم استعداد
attack size
U
استعداد وسایل درگیر در تک
knack
U
صدای شلاق استعداد
potentially
U
با داشتن استعداد نهانی
gifts
U
دارای استعداد کردن
analysis
U
محاسبه
predictions
U
محاسبه
prediction
U
محاسبه
slide rule
U
خط کش محاسبه
calculation
U
محاسبه
slide rules
U
خط کش محاسبه
computations
U
محاسبه
computing
U
محاسبه
computation
U
محاسبه
strength
U
قدرت رزمی استعداد نفری
rhymester
U
شاعربی استعداد وکم مایه
battle bill
U
فهرست استعداد رزمی ناو
self rating
U
تعیین میزان استعداد خود
faculties
U
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
potential
U
دارای استعداد نهانی پتانسیل
means end capacity
U
استعداد درک وسیله- هدف
edacity
U
استعداد خوردن شکم پرستی
personnel ceiling
U
سقف استعداد مجاز پرسنلی
potentiality
U
عاملیت بالفعل استعداد نهانی
Iranians have a gift of tongues.
U
ایرانیها استعداد زبان دارند
peace time complement
U
استعداد مجاز زمان صلح
potentialities
U
عاملیت بالفعل استعداد نهانی
strengths
U
قدرت رزمی استعداد نفری
faculty
U
استادان دانشکده یا دانشگاه استعداد
computational
U
مربوط به یک محاسبه
calculated field
U
فیلد محاسبه
approximation
U
محاسبه ملایم
arithmetic unit
U
واحد محاسبه
miscalculations
U
محاسبه اشتباه
computations
U
نتیجه محاسبه
computational
U
اشتباه در محاسبه
compute
U
محاسبه کردن
predicted
U
محاسبه شده
computes
U
محاسبه کردن
calculating factor
U
ضریب محاسبه
calculating machine
U
ماشین محاسبه
calculation sheet
U
برگ محاسبه
computable
U
محاسبه پذیر
nautical slide rule
U
خط کش محاسبه دریایی
account
U
محاسبه نمودن
computed
U
محاسبه کردن
computability
U
قابلیت محاسبه
approximations
U
محاسبه ملایم
computation
U
نتیجه محاسبه
dyscalculia
U
محاسبه پریشی
cam calculation
U
محاسبه کرو
recalculation
U
تجدید محاسبه
unit of account
U
واحد محاسبه
miscalculation
U
محاسبه اشتباه
uncomputable
U
محاسبه ناپذیر
accounting price
U
قیمت محاسبه
calk
U
محاسبه کردن
engineer's scale
U
خط کش محاسبه مهندسی
designs
U
طرح و محاسبه
design
U
طرح و محاسبه
double counting
U
محاسبه مضاعف
design load
U
بارمبنای محاسبه
seashore musical ability tests
آزمون های استعداد موسیقی سیشور
peace time establishment
U
جدول استعداد مجاز زمان صلح
calculated altitude
U
ارتفاع محاسبه شده
tally
U
محاسبه چوب خط زدن
collapse design
U
محاسبه در محیط خمیری
column wise recalculation
U
محاسبه مجدد ستونی
evaluated
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
evaluate
U
محاسبه یک مقدار یا کمیت
tallying
U
محاسبه چوب خط زدن
computed price
U
قیمت محاسبه شده
miscalculating
U
اشتباه محاسبه کردن
integral calculus
U
محاسبه انتگرال
[ریاضی]
miscalculates
U
اشتباه محاسبه کردن
miscalculated
U
اشتباه محاسبه کردن
computable function
U
تابع محاسبه پذیر
miscalculate
U
اشتباه محاسبه کردن
tallies
U
محاسبه چوب خط زدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com