Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (40 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
osteoclasis
U
استخوان شکنی برای درست کردن اندان ناقص
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
orthopaedy
U
فن درست کردن انامهای ناقص
orthopaedic
U
مربوط بفن درست کردن اندامهای ناقص
rough coating
U
اجمالا درست شده ناقص
innominate bone
U
استخژان چاربند که از سه استخوان درست شده است
to frame someone
U
پاپوش درست کردن برای کسی
to set up somebody
[for something]
U
پاپوش درست کردن برای کسی
bone china
U
چینی فراتاب و فریف که از رس سفید و خاکستر استخوان درست شده است
abjuration
U
عهد شکنی سوگند شکنی
osteotomy
U
برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
pullicate
U
پارچهای که برای درست کردن دستمال رنگی بکارمیرود
hyprostosis
U
رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
junk
U
ریسمان پاره که برای بافتن بور یا درست کردن پوشال بکار می رود
to perjure oneself
U
سوگند شکنی کردن
To break the law (rules , regulations).
U
قانون شکنی کردن
to fly away from an agreement
U
پیمان شکنی کردن
to forswear oneself
U
پیمان شکنی کردن
bone-house
U
[جایی برای نگهداری استخوان مردگان]
to perjure oneself
U
پیمان شکنی کردن نقض عهد کردن
authentication
U
استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
tempers
U
درست ساختن درست خمیر کردن
temper
U
درست ساختن درست خمیر کردن
tempered
U
درست ساختن درست خمیر کردن
buckhorn
U
استخوان گوزن که برای ساختن دسته چاقو بکارمیبرند
plantable lanceolata
U
استخوان گوزن که برای ساختن دسته چاقو بکارمی رود
splint
U
نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
green stick
U
شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
musette
U
اهنگی که برای نی انبان درست می کنند
phraseograph
U
عبارتی که نشانی برای ان درست شده است
demonish
U
ناقص کردن
mutilating
U
ناقص یا فلج کردن
mutilate
U
ناقص یا فلج کردن
garble
U
تحریف یا ناقص کردن
mutilates
U
ناقص یا فلج کردن
astragalus
U
استخوان قوزک یا اشتالنگ استخوان کعب
syynostosis
U
ترکیب دو استخوان وتکمیل استخوان واحدی
zygoma
U
استخوان قوس وجنه استخوان گونه
truncates
U
شاخه زدن ناقص کردن
to break aset
U
خراب یا ناقص کردن یک دستگاه
truncate
U
شاخه زدن ناقص کردن
truncated
U
شاخه زدن ناقص کردن
truncating
U
شاخه زدن ناقص کردن
huddled
U
ناقص انجام دادن ازدحام کردن
huddles
U
ناقص انجام دادن ازدحام کردن
huddling
U
ناقص انجام دادن ازدحام کردن
huddle
U
ناقص انجام دادن ازدحام کردن
mayhem
U
چلاق کردن ناقص العضو کردن
alphageometric
U
که ترمینال متن برای نمایش الگوهای مختلف گرافیکی و حروف درست میکند
delphine classics
U
چاپ ادبیات باستانی لاتین که برای پسر مهتر لوئی چهاردهم درست شد
ischium
U
استخوان ورک استخوان نشیمنگاهی
periosteum
U
پوشش استخوان ضریع استخوان
condyle
U
مهره استخوان- برامدگی استخوان
retrospective parallel running
U
اجرای سیستم کامپیوتری جدید با داده قدیمی برای اینکه آیا درست کارمیکندیا خیر
mar
U
ناقص کردن بی اندام کردن
mutilating
U
ناقص کردن فلج کردن
mutilate
U
ناقص کردن فلج کردن
mutilates
U
ناقص کردن فلج کردن
marred
U
ناقص کردن بی اندام کردن
marring
U
ناقص کردن بی اندام کردن
meet
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
join
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joined
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
joins
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست میدهد
intersection
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
intersections
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
meets
U
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند
OR function
U
تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد
coincidence function
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
and
U
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد
conjunction
U
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
disjunction
U
تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
conjunctions
U
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود
alternation
U
تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند
false
U
1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
union
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
unions
U
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود
either or operation
U
تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد
assertion
U
1-عبارت برنامه از یک قاعده یا قانون 2-قاعدهای که درست است یا درست فرض میشود
iconoclasm
U
بت شکنی
icon oclasm
U
بت شکنی
abjuration
U
پیمان شکنی
breached
U
قانون شکنی
perfidy
U
پیمان شکنی
perfidiousness
U
پیمان شکنی
break a record
U
رکورد شکنی
treason
U
پیمان شکنی
iconoclasm
U
شمایل شکنی
offense
U
قانون شکنی
crushing
U
سنگ شکنی
breaches
U
قانون شکنی
violation
U
پیمان شکنی
breach
U
قانون شکنی
icon oclasm
U
شمایل شکنی
cop-out
U
قول شکنی
to break a law
U
قانون شکنی
cop-outs
U
عهد شکنی
disobligingness
U
دل شکنی بیمروتی
cop-outs
U
قول شکنی
cop-out
U
عهد شکنی
deblocking
U
بلاک شکنی
deblocking
U
کنده شکنی
indexing
U
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
forswearing
U
پیمان شکنی یانقض
forswears
U
پیمان شکنی یانقض
forswear
U
پیمان شکنی یانقض
offenses
U
قانون شکنی- بزه
offence
U
قانون شکنی- بزه
perjurious
U
ناشی از پیمان شکنی
selfhumbling
U
فروتنی خود شکنی
perfidiously
U
ازروی پیمان شکنی
forswore
U
پیمان شکنی کرد
occiput
U
استخوان قمحدوه استخوان پس سر
spellchecker
U
لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
spelling checker
U
لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
spree
U
میخوارگی ولگردی و قانونی شکنی
perjury
U
سوگند شکنی گواهی دروغ
sprees
U
میخوارگی ولگردی و قانونی شکنی
to pattern out
U
ازروی نمونه درست کردن مطابق الگویاقالب طرح کردن
gathered
U
و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
gather
U
و مرتب کردن و وارد کردن آن به روش درست در پایگاه داده
abjuratory
U
پیمان شکنی مبنی بر نقض عهد
iconoclastic
U
مبنی بر بت شکنی یا شمایل ویران کنی
vomer
U
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
labourvt
U
بزحمت درست کردن مفصلابحث کردن بدرازاکشیدن
dresses
U
لباس درست کردن موی سر پانسمان کردن
dress
U
لباس درست کردن موی سر پانسمان کردن
fettle
U
درست کردن
cleaned
U
درست کردن
correcting
U
درست کردن
cleanest
U
درست کردن
corrects
U
درست کردن
cleans
U
درست کردن
fabricates
U
درست کردن
to erect into
U
درست کردن از
adapt
U
درست کردن
fabricated
U
درست کردن
fabricate
U
درست کردن
to sct aright
U
درست کردن
indite
U
درست کردن
to fix up
U
درست کردن
trims
U
درست کردن
trimmest
U
درست کردن
weaves
U
درست کردن
weave
U
درست کردن
trim
U
درست کردن
to get up
U
درست کردن
set in order
U
درست کردن
to riven laths
U
یا درست کردن
makes
U
درست کردن
make
U
درست کردن
redd
U
درست کردن
correct
U
درست کردن
clean
U
درست کردن
fabricating
U
درست کردن
to put in to shape
U
درست کردن
to cleanvp
U
درست کردن
manufactures
U
درست کردن
manufactured
U
درست کردن
fashioning
U
درست کردن
builds
U
درست کردن
to set to rights
U
درست کردن
fix up
U
درست کردن
manufacture
U
درست کردن
gully
U
درست کردن
shape
U
درست کردن
shapes
U
درست کردن
gulleys
U
درست کردن
fashions
U
درست کردن
gullies
U
درست کردن
to put to rights
U
درست کردن
to set in order
U
درست کردن
make up
U
درست کردن
fashioned
U
درست کردن
build
U
درست کردن
to set
U
درست کردن
fashion
U
درست کردن
concocting
U
درست کردن
set right
U
درست کردن
concocted
U
درست کردن
concoct
U
درست کردن
buildings
U
درست کردن
concocts
U
درست کردن
judiciousness
U
قضاوت درست تشخیص درست
mended
U
درست کردن اصلاح کردن جبران کردن
mends
U
درست کردن اصلاح کردن جبران کردن
mend
U
درست کردن اصلاح کردن جبران کردن
to adapt
[to]
U
جور کردن
[درست کردن ]
[سازوار کردن]
[به]
re form
U
دوباره درست کردن
hedged
U
خاربست درست کردن
hedges
U
خاربست درست کردن
scrambles
U
املت درست کردن
reconditions
U
دوباره درست کردن
to toss up
U
زود درست کردن
scrambled
U
املت درست کردن
recondition
U
دوباره درست کردن
roughcast
U
اجمالا درست کردن
reconditioned
U
دوباره درست کردن
teams
U
دسته درست کردن
team
U
دسته درست کردن
corn popping
U
درست کردن چس فیل
dress
U
درست کردن لباس
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com