Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
ring bone
U
استخوان زیادی در بخولق اسب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hyprostosis
U
رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
pastern
U
بخولق
pastern
U
بخولق چهارپایان
green stick
U
شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
osteotomy
U
برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
zygoma
U
استخوان قوس وجنه استخوان گونه
syynostosis
U
ترکیب دو استخوان وتکمیل استخوان واحدی
astragalus
U
استخوان قوزک یا اشتالنگ استخوان کعب
ischium
U
استخوان ورک استخوان نشیمنگاهی
periosteum
U
پوشش استخوان ضریع استخوان
condyle
U
مهره استخوان- برامدگی استخوان
he inherited a large fortune
U
دارایی زیادی بمیراث برد دارایی زیادی به او رسید
occiput
U
استخوان قمحدوه استخوان پس سر
vomer
U
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
numerousness
U
زیادی
excesses
U
زیادی
superfluous
U
زیادی
excrescential
U
زیادی
excess
U
زیادی
excrescent
U
زیادی
excessiveness
U
زیادی
enormousness
U
زیادی
nimiety
U
زیادی
abundance
U
زیادی
greatly
U
به زیادی
profoundly
U
زیادی
unduly
U
زیادی
muchness
U
زیادی
greatness
U
زیادی
undue
U
زیادی
extras
U
زیادی
redundance
U
زیادی
overly
U
زیادی
immensity
U
زیادی
surpluses
U
زیادی
profuseness
U
زیادی
profoundness
U
زیادی
to a large extent
U
تا حد زیادی
surplus
U
زیادی
supervacaneous
U
زیادی
extremeness
U
زیادی
intensity
U
زیادی
infiniteness
U
زیادی
inordinacy
U
زیادی
extra-
U
زیادی
immenseness
U
زیادی
hugeness
U
زیادی
extra
U
زیادی
frequentness
U
زیادی
immoderacy
U
زیادی
intenseness
U
زیادی
superfluity
U
زیادی
wealth
U
زیادی
heaviness
U
زیادی
distichiasis
U
مژگان زیادی
overweight
U
وزن زیادی
riffraff
U
زیادی توده
gaudery
U
پیرایههای زیادی
inordinateness
U
زیادی بی اندازگی
fuzz ball
U
گوشت زیادی
overblance
U
زیادتی زیادی
for long
U
مدت زیادی
over production
U
محصول زیادی
interleaf
U
برگ زیادی
largely
U
تا درجه زیادی
clog
U
زیادی پرکردن
extensiveness
U
کثرت زیادی
hyperacidity
U
زیادی اسید
exorbitance
U
زیادی افراط
to a degree
U
تادرجه زیادی
outgrowth
U
گوشت زیادی
increscent
U
زیادی توسعه
clogs
U
زیادی پرکردن
clogged
U
زیادی پرکردن
go on
<idiom>
U
زیادی صحبت کردن
intensity of gravity
U
شدت با زیادی جاذبه
excesses
U
مقدار زیادی از چیزی
go out of one's way
<idiom>
U
تلاش زیادی کردن
redun dantly
U
بطور زائدیا زیادی
oversale
U
پیش فروش زیادی
You have given me too much.
U
زیاد ( زیادی ) به من دادی
Quite a few people ...
U
تعداد زیادی
[از مردم]
so
U
خیلی باین زیادی
No small number of ...
U
تعداد زیادی
[از مردم]
to shoot one's mouth off
<idiom>
U
زیادی حرف زدن
I incurred a heavy loss.
U
ضرر زیادی کردم
it was a
U
مبلغ زیادی بود
many of them
U
عده زیادی از انها
long ago
U
مدت زیادی پیش
long a go
U
مدت زیادی پیش
kajillion
[slang]
U
تعداد بسیار زیادی
quite a number of people
U
عده زیادی از مردم
extras
U
موضوعی که زیادی است
exairesis
U
برش اندام زیادی
extra-
U
موضوعی که زیادی است
growth
U
گوشت زیادی تومور
growths
U
گوشت زیادی تومور
it will not take long
U
مدت زیادی نمیخواهد
make a bundle
<idiom>
U
پول زیادی درآوردن
outgrwth
U
برامدگی گوشت زیادی
make a killing
<idiom>
U
پول زیادی درآوردن
over estimation
U
زیادی درنظر گرفتن
odd come short
U
زیادی باقی مانده
extra
U
موضوعی که زیادی است
excess
U
مقدار زیادی از چیزی
hyperacid
U
حاوی مقدار زیادی اسید
Suffering many privations .
U
محرومیتهای زیادی رامتحمل شدن
excess demand
U
تقاضای زیادی مازاد تقاضا
compacted
U
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
quickly
U
بدون مصرف زمان زیادی
lose one's shirt
<idiom>
U
پول زیادی را از دست دادن
it takes much room
U
فضای زیادی را اشغال میکند
compact
U
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
compacting
U
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
compacts
U
چیزی که فضای زیادی نمیگیرد
splurge on something
<idiom>
U
پول زیادی خرج کردن
To go to great expenses .
U
خرج زیادی را متحمل شدن
I have lost a lot of blood.
U
خون زیادی از من رفته است
surpluses
U
مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
much sugar was left
U
قند زیادی باقی ماند
He is bound to come.
U
احتمال زیادی دارد که بیاید
it makes a t. difference
U
تفاوت خیلی زیادی نمیکند
Do you have an extra pen to lend me?
U
یک قلم زیادی داری به من بدهی ؟
polypus
U
گوشت زیادی ساقه دار
To cover (traverse)long distances.
U
مسافت زیادی راطی کردن
surplus
U
مازاد کالاهای اقتصادی زیادی
super numerary
U
نفر یا سرباز اضافه برسازمان یا زیادی
polyposis
U
دچاری بگوشت زیادی یابواسیر لحمی
To stint . To be cheese - paring .
U
گدا بازی درآوردن ( صر فه جویی زیادی )
I made a lot of profit in the deal .
U
دراین معامله فایده زیادی بردم
A big crowd surged into the streets.
U
جمعیت زیادی ریخت توی خیابانها
You are sure a dead ringer for muy brother.
U
تو قطعا شباهت زیادی با برادر من داری.
It seems I am not welcome (wanted) here.
U
مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
to pad a sentence
U
جمله را با واژههای زیادی دراز کردن
surcharges
U
اضافه بارکردن عوارض زیادی گرفتن از
surcharge
U
اضافه بارکردن عوارض زیادی گرفتن از
We have two books extra.
U
دوتا کتاب اضافه ( زیادی) داریم
to overdose a patient
U
داروی زیادی به بیمار دادن یاخوراندن
ossicle
U
استخوان چه
fleshiest
U
بی استخوان
natchbone
U
استخوان
fleshier
U
بی استخوان
boned
U
استخوان
boning
U
استخوان
fleshy
U
بی استخوان
bones
U
استخوان
tarsus
U
استخوان مچ پا
jawbones
U
استخوان فک
boneless
U
بی استخوان
osteotome
U
استخوان بر
jawbone
U
استخوان فک
bone
U
استخوان
digital research inc
U
یک شرکت نرم افزاری که محصولات زیادی دارد
new broom sweeps clean
<idiom>
U
شخص تازهای موجب تغییرات زیادی شود
pay through the nose
<idiom>
U
برای چیزی پول زیادی خرج کردن
put on one's thinking cap
<idiom>
U
زمان زیادی روی چیزی فکر کردن
ladies' men
U
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
zero
U
کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
zeros
U
کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
hard wheat
U
گندم ماکارونی دارای مقدارگلوتن زیادی است
labour intensive industry
U
صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
to face a serious problem for the country
U
مواجه کردن این کشور با مشکلات زیادی
lady's man
U
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
to raise big problems for the country
U
مواجه کردن این کشور با مشکلات زیادی
blue-chip
U
ژتون ابی رنگ که ارزش زیادی دارد
to face a serious problem for the country
U
روبرو کردن این کشور با مشکلات زیادی
to raise big problems for the country
U
روبرو کردن این کشور با مشکلات زیادی
blue chip
U
ژتون ابی رنگ که ارزش زیادی دارد
zeroes
U
کوتاه کردن فایل با حذف صفرهای زیادی
ladies' man
U
مردی که علاقه زیادی بمعاشرت زنان دارد
to occupy much space
U
فضای زیادی را اشغال کردن زیاد جا بردن
trouty
U
دارای تعداد زیادی ماهی قزل الا
The bus stop is no distance at all .
U
ایستگاه اتوبوس فاصله زیادی با اینجا ندارد
There are not many amusements in this town.
U
دراین شهر تفریحات زیادی وجود ندارد
I cant see much difference in them.
U
فرق زیادی بین آنها نمی بینم
normalization
U
تابع نرمالساز عدد اعشاری که ارقام زیادی
shinbone
U
استخوان قلم پا
metacarpal
U
استخوان کف دست
shacklebone
U
استخوان مچ دست
ungual bone
U
استخوان ناخنی
shacklebone
U
استخوان قاپ
spillikin
U
ریزه استخوان
stapes
U
استخوان رکابی
skelton
U
استخوان بندی
zygomatic
U
استخوان گونه
scalping iron
U
استخوان تراش
xyster
U
استخوان تراش
knucklebone
U
استخوان قوزک
kneepan
U
استخوان کشگک
scroll bone
U
استخوان فرفرهای
carcse
U
استخوان بندی
ckeek bone
U
استخوان گونه
carcass
U
استخوان بندی
stirrup bone ;stirrup bone
U
استخوان رکابی
hollownes
U
پوکی استخوان
illium
U
استخوان حرقفی
ilium
U
استخوان حرقفی
tarsometatarsus
U
استخوان مچ پاواستخوان کف پا
temporal bone
U
استخوان گیجگاه
hyperostosis
U
برامدگی استخوان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com