Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (41 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to retain a freelancer
U
استخدام کردن پیشه ور آزاد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
freelancer
U
پیشه ور آزاد
to engage somebody as somebody
U
کسی را به عنوان کسی
[در پیشه ای]
استخدام کردن
recruited
U
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruit
U
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruiting
U
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
recruits
U
سرباز یا دانش اموز جدید استخدام کردن استخدام سربازگیری کردن
professional
U
پیشه ور کسیکه رشتهای را پیشه رسمی
professionals
U
پیشه ور کسیکه رشتهای را پیشه رسمی
union shop
U
یکی از اصول سیستم سندیکایی که به موجب ان کارگرانی که عضو اتحادیه نیستند می توانند استخدام شوند ولی پس از استخدام باید به عضویت اتحادیه درایند
chargeable accessions
U
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
employ
U
استخدام کردن
engages
U
استخدام کردن
to retain
U
استخدام کردن
take into service
U
استخدام کردن
engage
U
استخدام کردن
employing
U
استخدام کردن
employs
U
استخدام کردن
employed
U
استخدام کردن
enroll
U
استخدام کردن
recruit
U
نواموز استخدام کردن
recruited
U
نواموز استخدام کردن
engages
U
گرفتن استخدام کردن
engage
U
گرفتن استخدام کردن
reengage
U
دوباره استخدام کردن
recruits
U
نواموز استخدام کردن
reemploy
U
دوباره استخدام کردن
recruiting
U
نواموز استخدام کردن
employ
U
بکار گماشتن استخدام کردن
employed
U
بکار گماشتن استخدام کردن
take on
<idiom>
U
استخدام کردن،اجازه دادن
employs
U
بکار گماشتن استخدام کردن
employing
U
بکار گماشتن استخدام کردن
to hire
U
برگزیدن برای کار
[استخدام کردن]
To emancipate a slave.
U
برده ای را آزاد کردن
To release someone. To set someone free
U
کسی را آزاد کردن .
set loose
<idiom>
U
رها کردن چیزی که تو گفته بودی ،آزاد کردن
well there are actors and actors
U
آخر هنر پیشه داریم تا هنر پیشه
to release
U
آزاد کردن
[رها کردن ]
[از زندان]
clears
U
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clearer
U
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clearest
U
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clear
U
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clicked
U
نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
click
U
نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
clicks
U
نگه داشتن و آزاد کردن کلیدی از صفحه کلید یا mouse
blast
U
آزاد کردن بخش هایی از حافظه که قبلاگ اختصاص داده شده بودند
blasts
U
آزاد کردن بخش هایی از حافظه که قبلاگ اختصاص داده شده بودند
deallocate
U
آزاد کردن منبعی که به یک کار یا فرآیند یا رسانه جانبی اختصاص داده شده است
click
U
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicks
U
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicked
U
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
applications
U
به کار گماردن استخدام کردن به کار بردن
application
U
به کار گماردن استخدام کردن به کار بردن
employment
U
استخدام
recruitment
U
استخدام
sorb
U
استخدام
service
U
استخدام
serviced
U
استخدام
personnel management
U
مدیریت استخدام
retd
U
مخفف در استخدام
public service
U
استخدام دولتی
reenagement
U
استخدام دوباره
personnel manager
U
مدیر استخدام
employable
U
قابل استخدام
unemployable
U
غیرفابل استخدام
employer
U
استخدام کننده
employers
U
استخدام کننده
featherbed
U
استخدام کارمنداضافی
working paper
U
ورقهء استخدام کارگر
labour policy
U
سیاست استخدام کارکنان
inductee
U
نفر استخدام شده
administrative contracting office
U
دفتر استخدام کارگزینی
professions
U
پیشه
artificer
U
پیشه ور
tradesman
U
پیشه ور
walk of life
U
پیشه
handicraftsman
U
پیشه ور
tradesmen
U
پیشه ور
vocation
U
پیشه
vocations
U
پیشه
crafts
U
پیشه
craft
U
پیشه
line of business
U
پیشه
avocation
U
پیشه
artisans
U
پیشه ور
occupation
U
پیشه
profession
U
پیشه
occupations
U
پیشه
artisan
U
پیشه ور
calling
U
پیشه
careering
U
پیشه
jobs
U
پیشه
careers
U
پیشه
careered
U
پیشه
job
U
پیشه
function
U
پیشه
traded
U
پیشه
functioned
U
پیشه
functions
U
پیشه
mysteries
U
پیشه
walks of life
U
پیشه
trade
U
پیشه
career
U
پیشه
mystery
U
پیشه
craftbrother
U
هم پیشه
free-standing
U
آزاد
freelance
U
آزاد
reenlistment
U
دوباره در ارتش استخدام شدن
sign on
U
قرارداد استخدام کسی را امضاکردن
supervisory
U
مباشر پیشه
profession of medicine
U
پیشه پزشکی
handicraft
U
پیشه دستی
amative
U
عاشق پیشه
the long robe
U
پیشه قضائی
chisel tooth
دندان پیشه
amorist
U
عاشق پیشه
studios
U
پیشه گاه
studio
U
پیشه گاه
professionally
U
از لحاظ پیشه
practice
U
رویه پیشه
practice
U
کار پیشه
pursuit
U
حرفه پیشه
oppressive
U
ستم پیشه
traded
U
پیشه حرفه
trade
U
پیشه حرفه
jackdaw
U
کلاغ پیشه
jackdaws
U
کلاغ پیشه
line of business
U
شاخه پیشه
pursuits
U
حرفه پیشه
In the open air.
U
در هوای آزاد.
freewheeling
U
آزاد چرخی
freer
U
آزاد کننده
let loose
<idiom>
U
آزاد گذاشتن
off duty
<idiom>
U
دروقت آزاد
dial tones
U
بوق آزاد
dial tone
U
بوق آزاد
On the free market .
U
دربازار آزاد
knotless
U
بافت شل و آزاد
out in the world
U
در دنیای آزاد
GIVE WAY
U
سبقت آزاد
freewheeling
U
آزاد چرخ
open shop
U
بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
he was engagedon probation
U
بعنوان کاراموزی اورا استخدام کردند
ministry of industry
U
وزارت پیشه و هنر
traded
U
پیشه وری کاسبی
craft guild
U
صنف پیشه وران
trade
U
پیشه وری کاسبی
good will
U
حق کسب و پیشه وتجارت
industries
U
پیشه و هنر ابتکار
professions
U
پیشگانی پیشه کار
laid up in bed
U
پیشه ویژه رشته
career women
U
زن دارای حرفه یا پیشه
profession
U
افهار پیشه و حرفه
career woman
U
زن دارای حرفه یا پیشه
professions
U
افهار پیشه و حرفه
professionally
U
ازراه پیشه یاکسب
industry
U
پیشه و هنر ابتکار
profession
U
پیشگانی پیشه کار
he is a physician byprofession
U
پیشه او پزشکی است
algebraic language
U
زبان با مفاد آزاد
absolute
آزاد از قیود فکری
advisory control
کنترل آزاد هواپیما
vacancy
U
موقعیت شغلی آزاد
freewheeling
U
دارای چرخک آزاد
supplier at arm's length
U
فروشنده آزاد
[اقتصاد]
outdoorsy
<adj.>
U
عاشق هوای آزاد
drawing tools
U
خط و رسم آزاد است
specialism
U
پیروی علم یا پیشه ویژه
specialisms
U
پیروی علم یا پیشه ویژه
Free pree (trade,port).
U
مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
freewheel
[overrunning clutch ]
U
چرخ آزاد
[فناوری مکانیک]
fixie bicycle
[fixie , one-gear bike without brakes]
U
دوچرخه تک دنده
[با چرخ آزاد]
eminence
U
پر مقام
[بالا رتبه]
در گروهی یا پیشه ای
independent
U
آزاد یا کنترل شده توسط کسی
glasnost
U
سیاست بحث آزاد مطالب و مسائل
Open to the publice.
U
ورود برای عموم آزاد است
industrial wealth
U
مالی که از راه پیشه و هنربدست امده باشد
actual job
[job held]
[occupation held]
U
پیشه در حال حاضر نگه داشته شده
nostradamus
U
کسیکه پیشه اش خبراز غیب دادن است
lay deacon
U
شماسی که پیشه غیر روحانی را دنبال میکند
fixed-gear bicycle
U
دوچرخه دنده ثابت
[بدون چرخ آزاد]
admission is free to all
ورود برای همه یا همگان آزاد است
To stand at attention(ease).
U
بحالت آماده باش ( آزاد ) ایستادن ( ؟ رآمدن )
Freemason
U
[استاد کار بنای آزاد در اتحادیه معماران]
The box office star of 1980.
U
پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
rigger
U
کسی که پیشه اش بستن بادبانهاوکوبیدن میخهای کشتی است
freedoms
U
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
freedom
U
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
logographer
U
مورخ نثر نویس یونانی پیش از زمان herodotusیونانی که پیشه اش نطق بود
contention
U
سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود
contentions
U
سیستم کنترل ارتباطی که در آن وسیله باید منتظر زمان آزاد پیش از ارسال داده شود
lazy lines
U
سفیدک
[رشته تارهای نخ پود که در پشت فرش آزاد بوده و جزء گره قرار نگرفته اند.]
practician
U
کسیکه دست بکار پیشه ایست وکیل دست در کار
It will be interesting to see how the first free elections play themselves out.
U
خیلی جالب خواهد بود تا ببینید که نتیجه اولین انتخابات آزاد چه خواهد شد .
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
independently
U
آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
induction station
U
دفتر استخدام دفتر پذیرش
fragmentation
U
حافظه اختصاص یافته به چندین فایل که به بخشهای آزاد و کوچکتری تقسیم میشود و آن قدر کوچک هستند که قابل استفاده نیستند ولی کلا فضای زیادی اشغال می کنند
pile
U
گوشت فرش
[قسمت آزاد نخ در بالای گره است و ارتفاع آن بسته به نوع و محل بافت فرش از چند میلیمتر تا چند سانتیمتر می رسد.]
public
U
آزاد برای استفاده همگانی , ساخته شده برای استفاده همگانی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com