Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
The exception proves the rule.
U
استثنا قاعده را ثابت میکند.
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
postbyte
U
بایت داده که کد اصلی ای را بیان میکند که ثابت مورد استفاده را معرفی میکند
corkscrew rule
U
قاعده پیچ بطری بازکن قاعده چوب پنبه کش
leap frog test
U
استاندارد که از یک محل ثابت و نه تغییر در حافظه استفاده میکند
cpu
U
ساعت درونی پردازنده که سیگنال با قاعده را ایجاد میکند که برای کنترل عملیات و ارسال داده در پردازنده است
cross reference generator
U
متغیر ها و اعداد ثابت با محل آنها در برنامه ایجاد میکند
cut down to size
<idiom>
U
ثابت کردن اینکه کسی اونقدرکه فکر میکند خوب نیست
switched
U
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switches
U
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
switch
U
وسیله مکانیکی یا با وضعیت ثابت که به صورت الکتریکی دو یا چند خط را بهم وصل یا قط ع میکند
mos
U
حافظه با وضعیت ثابت که از MOSFET برای ذخیره داده دودویی استفاده میکند
variable displacement pump
U
پمپ سیالی که برونده ان درطیف وسیعی با ثابت ماندن سرعت چرخش تغییر میکند
phraseologically
U
ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
constant
U
ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
constants
U
ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
variable ratio
U
گیربکسهایی که در ان به منظور ثابت نگاه داشتن سرعت برونگذاشت نسبت تبدیل صرف نظر از سرعت درون گذاشت تغییر میکند
constant displacement pump
U
پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
exclusiveness
U
استثنا
exeptional
U
استثنا
exception
U
استثنا
exceptions
U
استثنا
mail server
U
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
unexceptional
U
بدون استثنا
exception handling
U
استثنا گردانی
exceptor
U
استثنا کننده
exept
U
استثنا کردن
with the exception of
U
به استثنا به جزء
static employment
U
کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
demur
U
استثنا قائل شدن تاخیر
to make an exception
U
استثنا کردن یا قائل شدن
demurred
U
استثنا قائل شدن تاخیر
demurring
U
استثنا قائل شدن تاخیر
demurs
U
استثنا قائل شدن تاخیر
when, just for once, I ...
U
اگر من یک بار به طور استثنا ...
de minimis exception
U
به خاطر جزئی بودن استثنا به حساب آمدن
static test
U
ازمایش در وضعیت ثابت یا به حالت ثابت
fixed capital
U
سپرده ثابت اموال ثابت یکان
standing orders
U
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
standing order
U
دستورالعملهای ثابت دستورات ثابت
dump
U
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
sampled
U
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
sample
U
مداری که سیگنال ورودی آنالوگ را برای مدت طولانی برای مبدل آنالوگ به دیجیتال ثابت نگه می دارد تا خروجی ثابت تولید شود
repeater
U
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
without any reservation
U
بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
standing
U
ثابت دستورالعمل ثابت
steadiest
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadying
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steady
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadies
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
steadied
U
مسیر ثابت فرمان مسیر را ثابت نگهدارید
principle
U
قاعده
informal
U
بی قاعده
loosest
U
بی قاعده
formula
U
قاعده
formulae
U
قاعده
irregular
U
بی قاعده
law
U
قاعده
looser
U
بی قاعده
loose
U
بی قاعده
rule
U
قاعده
immethodical
U
بی قاعده
frame
U
قاعده
nisi
U
قاعده
laws
U
قاعده
canon
U
قاعده
canons
U
قاعده
ruleless
U
بی قاعده
desultory
U
بی قاعده
regulars
U
با قاعده
norms
U
قاعده
regularity
U
قاعده
regulation
U
قاعده
production rule
U
قاعده
regular
U
با قاعده
norm
U
قاعده
prior possession
U
قاعده ید
formulas
U
قاعده
regularities
U
قاعده
rule governed
U
قاعده مند
snaggletooth
U
دندان بی قاعده
theorematic
U
مبنی بر قاعده
precept
U
قاعده اخلاقی
anomalous
U
خلاف قاعده
formulation
U
قاعده سازی
markovnikoff's rule
U
قاعده مارکونیکوف
rule of thumb
U
قاعده سر انگشتی
trapezoidal rule
U
قاعده ذوزنقهای
precepts
U
قاعده اخلاقی
absolute legal
U
قاعده تسلیط
abnonmally
U
بر خلاف قاعده
theorem
U
قاعده نکره
maxim
U
قاعده کلی
anomalies
U
خلاف قاعده
maxims
U
قاعده کلی
systems
U
قاعده رویه
phase rule
U
قاعده فاز
system
U
قاعده رویه
stare decisis
U
قاعده سابقه
sequence rule
U
قاعده توالی
rambunctious
U
بی قانون و قاعده
menstruating
U
قاعده شونده
anomaly
U
خلاف قاعده
period
U
قاعده زنان
periods
U
قاعده زنان
regulater
U
قاعده گذاشتن
nitrogen rule
U
قاعده نیتروژن
theorems
U
قاعده نکره
octet rule
U
قاعده هشتایی
menstrual
U
وابسته به قاعده گی
saytzeff's rule
U
قاعده زایتسف
equity
U
قاعده انصاف
huckel's rule
U
قاعده هوکل
hofmann's rule
U
قاعده هوفمان
irregular
U
خلاف قاعده
golden rules
U
قاعده زرین
heterography
U
املای بی قاعده
formulism
U
قاعده فرمول)
equities
U
قاعده انصاف
formula
U
قاعده رمزی
cram's rule
U
قاعده کرام
kundt's rule
U
قاعده کونت
expansion rule
U
قاعده بسط
bredt's rule
U
قاعده برت
formulae
U
قاعده رمزی
formulas
U
قاعده رمزی
golden rule
U
قاعده زرین
infringements
U
نقض قانون یا قاعده
principle
U
قاعده کلی مرام
systematic
U
قاعده دار با همست
midpoint rule
U
قاعده نقطه میانی
rule of three
U
قاعده اربعه متناسبه
infringement
U
نقض قانون یا قاعده
methodically
U
از روی اسلوب با قاعده
geodetically
U
موافق قاعده پیمایش
right hand rule
U
قاعده راست گرد
equation of payments
U
قاعده پیدا کردن
fellowsh
U
قاعده یافتن سودوزیان
fermi statistics
U
قاعده اماری فرمی
heterotaxis
U
ترتیب خلاف قاعده
heterotaxy
U
ترتیب خلاف قاعده
norms
U
قاعده ماخذ قانونی
formularize
U
تحت قاعده در اوردن
L'Hôpital's rule
U
قاعده لوپیتال
[ریاضی]
desultorily
U
بدون قاعده پرت
L'Hôpital's rule
U
قاعده هوپیتال
[ریاضی]
norm
U
قاعده ماخذ قانونی
axioms
U
بدیهیات قاعده کلی
axiom
U
بدیهیات قاعده کلی
code
U
قانون قاعده مقرر
chain rule
U
قاعده زنجیری
[ریاضی]
base of a triangle
U
قاعده
[مثلثی]
[ریاضی]
arithmetically
U
منطق قاعده حساب
formulate
U
بشکل قاعده دراوردن یا اداکردن
formulated
U
بشکل قاعده دراوردن یا اداکردن
master keys
U
قاعده کلی شاه کلید
ocrea
U
نیام کامل در قاعده دمبرگ
ochrea
U
نیام کامل در قاعده دمبرگ
master key
U
قاعده کلی شاه کلید
to use these rules
U
از این قاعده ها استفاده کردن
axioms
U
قاعده کلی اصل مسلم
maxwell boltzmann statistics
U
قاعده اماری ماکسول-بولتسمان
principle
U
مرام اخلاقی قاعده کلی
foulness
U
سخت دلی کارخلاف قاعده
formulates
U
بشکل قاعده دراوردن یا اداکردن
formulating
U
بشکل قاعده دراوردن یا اداکردن
parallelogram law of vectors
U
قاعده متوازی الاضلاع بردارها
axiom
U
قاعده کلی اصل مسلم
paged
U
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
page
U
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
pages
U
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
critical error
U
خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
destructive cursor
U
نشانه گری که متنی را که روی آن حرکت میکند پاک میکند
fault
U
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
faulted
U
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
faults
U
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
controllers
U
را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
edit
U
کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
edited
U
کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
controller
U
را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
scsi
U
بیت ارسال داده را پشتیبانی میکند و وسایل را کنترل میکند
slaves
U
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
slaving
U
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
million instructions per second
U
اندازه سرعت پردازنده که تعداد دستوراتی که در ثانیه اجرا میکند را مشخص میکند
slaved
U
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
slave
U
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
Intel
U
بیتی استفاده میکند و تا چند مگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند
Intel
U
بسیتی استفاده میکند تا چند گیگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند
key
کلید خاص یا ترکیب کلیدها که فرآیندی را آغاز میکند یا برنامه ای را فعال میکند
plotter
U
چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
plotters
U
چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
terminate and stay resident program
U
برنامهای که در حافظه اصلی خود را بار میکند و در صورت دریافت آنرا اجرا میکند
uart
U
از ترمینال به حالت موازی استفاده میکند و سپس آنرا روی شبکه ارسال میکند
sampler
U
مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند
samplers
U
مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند
logic
U
مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند
open
U
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
opened
U
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
hard
U
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
harder
U
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
hardest
U
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
dat
U
درایو مکانیکی که داده را روی نواز DAT ضبط میکند و ازنوار بازیابی میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com