Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
pulper
U
اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to pulp coffee beans
U
دانههای قهوه را مغز کن
coffee mills
U
دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
to provoke somebody until a row breaks out
<idiom>
U
کسی را اینقدر اذیت کنند که شروع کنند به دعوی و پرخاش
noncompatibility
U
دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند
multiprocessing system
U
سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
multiprocessor
U
تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
When brothers quarrel, only fools believe.
<proverb>
U
برادران جنگ کنند ابلهان باور کنند.
modes
U
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
mode
U
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
rice
U
دانههای برنج
nissl granules
U
دانههای نیسل
storage granules
U
دانههای اندوزش
measles
U
دانههای سرخک
prayer beads
U
دانههای تسبیح
oaten
U
مرکب از دانههای جو
collision detection
U
پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
catenary
U
چون دانههای زنجیر
chromogen
U
دانههای رنگی گیاهان
pruinose
U
پوشیده از دانههای سفیدمانندژاله
beads
U
دانههای حاصل ازجوشکاری
moniliform
U
مثل دانههای تسبیح
granular
U
دارای دانههای ریز
globular seeds
U
دانههای گوی سان
bead
U
دانههای حاصل ازجوشکاری
drencher
U
اسبابی که با ان دوابجانوران میخوارانند
superfine
U
دارای دانههای خیلی ریز
beading
U
آراستن لباس با دانههای مروارید
beadings
U
آراستن لباس با دانههای مروارید
granular snow
U
برف سفت با دانههای درشت
phonendoscope
U
اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
aeroscope
U
اسبابی که غباروذرات هواراجمع میکنند
haricots
U
دانههای رسیده یانارس لوبیای سبز
catenate
U
چون دانههای زنجیر مسلسل کردن
haricot
U
دانههای رسیده یانارس لوبیای سبز
metronome
U
اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
trigonometer
U
اسبابی که با ان سه گوشهای راست گوشه رامیسنجند
inhalator
U
اسبابی که با ان بخاری رادرشش فرو برند
hemacytometer
U
اسبابی برای شمارش گویچههای خون
metronomes
U
اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
myocardiograph
U
اسبابی که حرکات قلب راترسیم میکند
hominy grits
U
ذرت پوست کنده با دانههای متحد الشکل
turnspit
U
اسبابی که سیخ کباب را روی اتش میچرخاند
corer
U
اسبابی که سیب یامیوه دیگر راازتخمدان ان جدامیکند
dichroscope
U
اسبابی برای ازمایش بلورهای دورنگ نما
CSMA CD
U
پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
MMU
U
مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است
blizzards
U
باد تند و سردی که همراه ان دانههای برف باشد
granulation
U
شکل و اندازه دانههای خرج نوع حبه باروت
needle bath
U
شستشو در زیر ابی که با دانههای خیلی ریز بر تن میریزد
blizzard
U
باد تند و سردی که همراه ان دانههای برف باشد
dioptometer
U
اسبابی که قدرت تطابق وانکسار چشم را اندازه می گیرد
fanner
U
غربال یا اسبابی که اشغال وکاه را بوجاری میکند بادبزن
durometer
U
اسبابی که بوسیله ان سختی وسفتی اجسام را معین میکنند
eidograph
U
اسبابی که بوسیله ان نقشه ایرابهرمقیاسی بخواهندبزرگ وکوچک میک
gimbals
U
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نماوچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
humidistat
U
اسبابی برای تنظیم ونگاهداری درجه رطوبت درحد معینی
phonopore
U
اسبابی که بوسیله ان مخابرات تلفنی را ازتوی سیم تلگراف می گذراند
swing bell
U
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
skiascope
U
اسبابی برای اندازه گیری قدرت انکسار نور در شبکیه
transmission
U
سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
eudiometer
U
اسبابی که جهت اندازه گیری حجمی و تجزیه گازها بکارمیرود
swing bar
U
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
transmissions
U
سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
pebrine
U
یکجور ناخوشی درکرم ابریشم که نشان ان دانههای فلفلی سیاه است
wed thickness
U
حداقل ضخامت یا فاصله بین سطح خارجی و داخلی دانههای خرج
respirator
U
اسبابی که به دهان و بینی می گذارند تا از استنشاق موادزیان اور جلوگیری کند
respirators
U
اسبابی که به دهان و بینی می گذارند تا از استنشاق موادزیان اور جلوگیری کند
gimmick
U
اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
light trap
U
اسبابی که حائل نور بوده ولوازم عکاسی دران حرکت کند
gimmicks
U
اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
panopticon
U
نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
gimbal ring
U
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نما وچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
regression rate
U
سرعت خطی سوختن دانههای سوخت جامد در امتداد عمودبر سطح در نقطه موردنظر
Brown
قهوه ای
coffees
U
قهوه
coffee berry
U
بن قهوه
coffee
قهوه
coffeebean
U
بن قهوه
companding
U
دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند
coffee pots
U
قهوه ساز
white coffee
U
قهوه با شیر
teahouse
U
قهوه خانه
tea tray
U
سینی قهوه
tea house
U
قهوه خانه
mocha
U
قهوه مکا
coffees
U
درخت قهوه
coffee pots
U
کتری قهوه
black coffee
U
قهوه سیاه
iced coffee
U
قهوه سرد
coffee pots
U
قوری قهوه
coffee
U
درخت قهوه
coffee mills
U
قهوه خرد کن
coffee pots
U
قهوه جوش
percolators
U
قهوه جوش
coffee grounds
U
تفاله قهوه
coffee berry
U
دانه قهوه
coffeepot
U
قهوه ریز
coffeebean
U
دانه قهوه
coffee house
U
قهوه خانه
coffee roaster
U
قهوه بوده
coffee shop
U
قهوه خانه
coffeepot
U
قهوه جوش
coffeehouse
U
قهوه خانه
percolator
U
قهوه جوش
coffee and milk
U
قهوه و شیر
coffee and milk
U
شیر قهوه
black coffee
U
قهوه تلخ
black coffee
U
قهوه بی شیر
coffeebean
U
حبه قهوه
coffee tree
U
درخت قهوه
dark brown
U
رنگ قهوه ای تیره
tea shops
U
نهارخوری قهوه خانه
tea shop
U
نهارخوری قهوه خانه
demitasse
U
فنجان قهوه خوری
Sienna
<adj.>
<noun>
U
رنگ قهوه ای سوخته
durian
U
درخت قهوه سودانی
I'd like some coffee.
من یه مقدار قهوه میخواهم.
black coffee
U
قهوه بدون شیر
suntan
U
قهوه مایل بسرخ
suntans
U
قهوه مایل بسرخ
decaffeined coffee
U
قهوه بدون کافئین
umber
قهوه ای مایل به زرد
coffee roaster
U
اسباب بودادن قهوه
sepia
رنگ قرمز قهوه ای
ocher
<adj.>
<noun>
U
رنگی میان قهوه ای و زرد
Rosewood
U
رنگی میان بنفش و قهوه ای
rust
U
رنگ قرمز مایل به قهوه ای
To color a room brown.
U
اتاقی را رنگ قهوه ای زدن
Tan
<adj.>
<noun>
U
رنگی میان قهوه ای و کرم
brownstone
U
[ماسه سنگ قهوه ای رنگ]
I'd like a cup of coffee, please.
لطفا یک فنجان قهوه میخواهم.
kolanut
U
مغز تلخ قهوه سودانی
dress guard
U
اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
gas fittings
U
اسبابی که برای گرم کردن یاروشن کردن جایی باگازبکا
slivers
U
دانههای خرج نیم سوخته بقایای باروت خرج
kola
U
مغز قهوه سودانی درخت کولا
cybercafe
U
نیز قهوه و شیرینی در آن موجود است
estaminet
U
قهوه خانهای که سیگارکشیدن درانجا ازاداست
I could do with a cup of coffee.
U
از یک فنجان قهوه بدم نمی آید
espresso
U
نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
This tie tones in with a brown jacket(coat).
U
این کروات با کت قهوه ای جور می آید
The coffee is piping hot.
U
این قهوه خیلی داغ است
espressos
U
نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
Two coffees please .
U
لطفا" دو فنجان قهوه بیاورید ( بدهید )
A strong (weak)coffee (tea,etc. )
U
قهوه ( چای وغیره ) پررنگ (کم رنگ )
irish coffee
U
قهوه داغ شیرین با ویسکی ایرلندی و کرم
Would you care for a cup of coffee?
U
آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
granulary
U
دان دان دارای دانههای ریز
coffee break
U
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee breaks
U
تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
karakul
U
کاراکول
[نژادی از گوسفند آسیائی با رنگ طبیعی سیاه، خاکستری و گاهی قهوه ای]
kratom
U
[درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
they mingle their tears
U
با هم گریه می کنند
PRI
U
پشتیبانی کنند
he warned them to obey
U
اطاعت کنند
he is well spoken of
U
از او تعریف می کنند
compatible
U
با هم درست کار می کنند
charnel house
U
مردگان راتوده می کنند
i hear him complain
U
میشنوم که شکایت می کنند
they make much noise
U
خیلی صدا می کنند
the trumpets blows
U
شیپورها صدا می کنند
My feet hurt.
U
پاهایم درد می کنند.
daisy chain
U
سومین را و... فراخوانی می کنند
they make much noise
U
زیاد شلوق می کنند
had it trans ted
U
بدهید ترجمه کنند
they dispute about nothing
U
درسرهیچ نزاع می کنند
Murray code
U
- بیت استفاده می کنند
Those who agree,raise their hands.
U
موافقین دستهایشان رابلند کنند
they are in full retreat
U
سخت عقب نشینی می کنند
They act after their kind.
جنس خود رفتار می کنند.
they went to r. themselves
U
رفتند که نامه نویسی کنند
the iron interest
U
کسانی که در اهن کار می کنند
fillister
U
رندهای که با ان کنش کاودرست کنند
fire support coordinator
U
هماهنگ کنند پشتیبانی اتش
watch pocket
U
جا ساعتی که به رختخواب اویزان کنند
screen coordinator
U
هماهنگ کنند پوشش دریایی
knife board
U
میزی که روی ان کاردهاراپاک می کنند
tea leaf
U
برگ چای
[از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
mud sill
U
پایه تبر پی استوانهای که در گل فرو می کنند
mouse
U
که شما حرکت می دهید تنظیم می کنند
the police are on his track
U
مامورین شهربانی اورا دنبال می کنند
They fight like cat and dog .
U
باهم مثل سگ وگربه دعوا می کنند
mountain dew
U
ویسکی اسکاتلندی که بطورقاچاق در کوهستانهادرست می کنند
The story goes that …
U
آورده اند که (چنین روایت کنند )…
pontoons
U
کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
saw doctor
U
ماشینی که با ان دندانههای اره رادرست می کنند
collaret
U
یقه زنانه که ازتوریاخزیاچیزهای دیگردرست می کنند
who are your reference?
U
چه اشخاصی را دارید که شمارا معرفی کنند
combatable
U
قابل اینکه باان نبردیاضدیت کنند
company grade
U
پرسنلی که در رده گروهان کار می کنند
numerical
U
داده ذخیره شده کار می کنند
combination
U
مجموعهای از اعداد که یک قفل را باز می کنند
tightropes
U
طنابی که آکروباتها روی آن حرکت می کنند.
pontoon
U
کرجی ته پهن که ازروی ان عبور کنند
tightrope
U
طنابی که آکروباتها روی آن حرکت می کنند.
ccd
U
که دستیابی ترتیبی یا تصادفی را ممکن می کنند
fleas i. doges and cats
U
کیک هاسگ و گربه را اذیت می کنند
tandems
U
وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
oast
U
کورهای که رازک را دران خشک می کنند
Birds of a feather flock together .
<proverb>
U
پرندگان مشابه با یکدیگر پرواز مى کنند .
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com