Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (19 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hemacytometer
U
اسبابی برای شمارش گویچههای خون
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
call off
U
فرمان نظامی برای شمارش قدم یا شمارش شمارش بشمار
blood count
U
شمارش تعداد گویچههای خون در حجم معینی
blood counts
U
شمارش تعداد گویچههای خون در حجم معینی
metronomes
U
اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
metronome
U
اسبابی که برای تعیین زمان دقیق
dichroscope
U
اسبابی برای ازمایش بلورهای دورنگ نما
swing bar
U
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
humidistat
U
اسبابی برای تنظیم ونگاهداری درجه رطوبت درحد معینی
swing bell
U
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
skiascope
U
اسبابی برای اندازه گیری قدرت انکسار نور در شبکیه
gimbals
U
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نماوچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
gimbal ring
U
اسبابی که برای ترازنگاهداشتن قطب نما وچیزهای دیگر در دریا بکارمیرود
keystroke
U
شمارش انتخابهای کلید انجام شده برای محاسبه هزینه تایپ
clock method
U
روش شمارش هدفها به طریقه ساعتی روش شمارش در جهت عقربه ساعت
gas fittings
U
اسبابی که برای گرم کردن یاروشن کردن جایی باگازبکا
blood cell
U
گویچههای خونی
blood cells
U
گویچههای خونی
leukopenia
U
کمبود گویچههای سفیدخون
hemolysis
U
تحلیل گویچههای قرمز
leukopoiesis
U
ایجاد وتشکیل گویچههای سفید خون
lymphocyte
U
نوعی از گویچههای سفیدخون که یک هسته دارد
beadings
U
تزیینی مرکب از دانهیا گویچههای ردیف شده
beading
U
تزیینی مرکب از دانهیا گویچههای ردیف شده
leukosis
U
زیاد شدن بافتهای سازنده گویچههای سفید
drencher
U
اسبابی که با ان دوابجانوران میخوارانند
phonendoscope
U
اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
aeroscope
U
اسبابی که غباروذرات هواراجمع میکنند
myocardiograph
U
اسبابی که حرکات قلب راترسیم میکند
inhalator
U
اسبابی که با ان بخاری رادرشش فرو برند
trigonometer
U
اسبابی که با ان سه گوشهای راست گوشه رامیسنجند
corer
U
اسبابی که سیب یامیوه دیگر راازتخمدان ان جدامیکند
pulper
U
اسبابی که دانههای قهوه رابان مغز می کنند
turnspit
U
اسبابی که سیخ کباب را روی اتش میچرخاند
hemoglobin
U
ماده رنگی اهن دار گویچههای قرمز خون جانوران مهره دار
fanner
U
غربال یا اسبابی که اشغال وکاه را بوجاری میکند بادبزن
eidograph
U
اسبابی که بوسیله ان نقشه ایرابهرمقیاسی بخواهندبزرگ وکوچک میک
durometer
U
اسبابی که بوسیله ان سختی وسفتی اجسام را معین میکنند
dioptometer
U
اسبابی که قدرت تطابق وانکسار چشم را اندازه می گیرد
counted
U
شمارش
counting
U
شمارش
counts
U
شمارش
computations
U
شمارش
count
U
شمارش
numeration
U
شمارش
computation
U
شمارش
transmissions
U
سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
transmission
U
سرایت اسبابی که بوسیله ان نیروی موتور اتومبیل بچرخهامنتقل میشود
eudiometer
U
اسبابی که جهت اندازه گیری حجمی و تجزیه گازها بکارمیرود
phonopore
U
اسبابی که بوسیله ان مخابرات تلفنی را ازتوی سیم تلگراف می گذراند
denumerable
U
قابل شمارش
tally
U
شمارش شمارشگر
tallying
U
شمارش شمارشگر
countering
U
عقربه شمارش
countered
U
عقربه شمارش
counter
U
عقربه شمارش
enumerable
U
شمارش پذیر
record count
U
شمارش رکوردها
countdown
U
شمارش معکوس
counting votes
U
شمارش اراء
head counts
U
شمارش مردم
tallies
U
شمارش شمارشگر
numerable
U
قابل شمارش
calculability
U
قابلیت شمارش
head count
U
شمارش مردم
tallied
U
شمارش شمارشگر
enumeratoin
U
سرشماری شمارش
recounts
U
شمارش مجدد
indigitation
U
اعلان شمارش
sumless
<adj.>
U
غیرقابل شمارش
recount
U
شمارش مجدد
numberless
<adj.>
U
غیرقابل شمارش
recounted
U
شمارش مجدد
countable
U
شمارش پذیر
counting loop
U
حلقه شمارش
innumerable
<adj.>
U
غیرقابل شمارش
recounting
U
شمارش مجدد
countless
<adj.>
U
غیرقابل شمارش
myriad
<adj.>
U
غیرقابل شمارش
uncountable
<adj.>
U
غیرقابل شمارش
countdowns
U
شمارش معکوس
gimmicks
U
اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
respirators
U
اسبابی که به دهان و بینی می گذارند تا از استنشاق موادزیان اور جلوگیری کند
panopticon
U
نمایشگاه کالای گوناگون اسبابی که دوربین و ریزبین هردودران جمع میشود
gimmick
U
اسبابی که در قمار بازی وسیله تقلب و بردن پول ازدیگران شود
light trap
U
اسبابی که حائل نور بوده ولوازم عکاسی دران حرکت کند
respirator
U
اسبابی که به دهان و بینی می گذارند تا از استنشاق موادزیان اور جلوگیری کند
reference count technique
U
تکنیک شمارش ارجاعات
tab
U
شمارش جدول بندی
tabs
U
شمارش جدول بندی
scrutineer
U
مامور شمارش ارا
computation
U
نتیجه شمارش محاسبه
numerative
U
دستگاه شمارش
[ریاضی]
uncounted
U
غیر قابل شمارش
computations
U
نتیجه شمارش محاسبه
quantifiable
U
آنچه قابل شمارش است
dehind
U
شمارش امتیاز منفی بازیگر
innumerable
U
غیرقابل شمارش بیحد و حصر
count down
U
از بالا به پایین شمردن شمارش معکوس
communication security custodian
U
مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
dress guard
U
اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
server
U
مشخصه مخصوص در وب سرور که به صفحات وب و متن ها و برنامه ها امکان تواناییهای خاص میدهد. مثل شمارش مراجعه کنندگان به یک سایت
kiosk
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
U
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
count off
U
شمارش به ترتیب شماره بترتیب شماره " بشمار "
flexible
U
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
grids
U
سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
grid
U
سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند
badminton
U
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
U
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
U
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft
U
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
decimal file system
U
سیستم انبارداری اعشاری سیستم شمارش اقلام اعشاری
drive
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategy
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies
U
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
infra red link
U
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA
U
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
c
U
استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
narratives
U
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
narrative
U
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recalls
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
Ackerman's function
U
تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
recall
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalled
U
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
bins
U
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
bin
U
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
revenue tax
U
مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
teacloths
U
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
iil
U
دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
permanent
U
آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
no show
U
مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
teacloth
U
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
scratches
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
cats
U
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
grammars
U
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
personal
U
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
intubation
U
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
liberal education
U
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
gather shot
U
ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
feedback
U
اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
bread and point
U
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
cold thrust
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold test
U
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
autos
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
doubled
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
auto
U
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
grammar
U
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
open
U
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
opened
U
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
scratching
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
opens
U
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
HTTP
U
دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
FDDI
U
اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
redundancies
U
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
potatoes and point
U
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
doubled up
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
redundancy
U
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
cat
U
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
scratch
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
double
U
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
scratched
U
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
precision
U
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
diagnostics
U
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
pork barrel
U
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
straight line coding
U
برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
beta range
U
حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
turnaround time
U
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
VidCap
U
برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی
invitation
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitations
U
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
haze
U
تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
Kaleida Labs
U
شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
executive information system
U
نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
wiring
U
ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
labor of love
<idiom>
U
انجام کار برای خشنودی شخص نه برای پول
people who live in glass houses should not throw stones
<idiom>
U
هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم ب"سند
write
U
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
compiler
U
اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند
hybrid circuit
U
ترکیب کامپیوترهای آنالوگ و دیجیتال و قط عات برای تامین سیستم بهینه برای کار مشخص
cue
U
پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
multiple
U
استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
keystroke
U
برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
phoneme
U
برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا
writes
U
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
cues
U
پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
weight belt
U
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
billiard point
U
در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
board
U
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
boarded
U
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
z buffer
U
محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
literacy
U
اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی
conferencing
U
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
electronic
U
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
I am here for a language course
U
من برای برای یک دوره زبان به اینجا آمدم.
warm up
U
اجازه داده به یک ماشین برای بیکار ماندن برای مدتی پس از روشن شدن تا به وضعیت عملیات مط لوب برسد
busying
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busier
U
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com