Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
preoccupies
U
از پیش اشغال یا تصرف کردن
preoccupy
U
از پیش اشغال یا تصرف کردن
preoccupying
U
از پیش اشغال یا تصرف کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
occupations
U
اشغال تصرف
occupation
U
اشغال تصرف
untenable
U
اشغال نشدنی غیر قابل اشغال
occupy
U
تصرف کردن
occupation
U
تصرف کردن
take possession of
U
تصرف کردن
holds
U
تصرف کردن
deflower
U
تصرف کردن
occupies
U
تصرف کردن
to get possession of
U
تصرف کردن
deflowered
U
تصرف کردن
deflowering
U
تصرف کردن
deflowers
U
تصرف کردن
hold
U
تصرف کردن
to come into
U
تصرف کردن
to take possession of
U
تصرف کردن
to come to
U
تصرف کردن
occupying
U
تصرف کردن
occupations
U
تصرف کردن
come into
U
تصرف کردن
seizes
U
تصرف کردن
seize
U
تصرف کردن
grabbed
U
تصرف کردن
grabs
U
تصرف کردن
glom on to
U
تصرف کردن
seized
U
تصرف کردن
grabbing
U
تصرف کردن
put in possession
U
تصرف کردن
grab
U
تصرف کردن
capture
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing
U
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
disseise
U
تصرف عدوانی کردن
deforce
U
تصرف غاصبانه کردن
holds
U
جا گرفتن تصرف کردن
regaining
U
دوباره تصرف کردن
dispossesses
U
از تصرف محروم کردن
regains
U
دوباره تصرف کردن
deforce
U
تصرف عدوانی کردن
regained
U
دوباره تصرف کردن
hold
U
جا گرفتن تصرف کردن
captures
U
تصرف کردن ربایش
capture
U
تصرف کردن ربایش
capturing
U
تصرف کردن ربایش
regain
U
دوباره تصرف کردن
dispossessed
U
از تصرف محروم کردن
dispossessing
U
از تصرف محروم کردن
dispossess
U
از تصرف محروم کردن
occupies
U
اشغال کردن
to take up
U
اشغال کردن
occupations
U
اشغال کردن
occupying
U
اشغال کردن
to fill up
U
اشغال کردن
occupation
U
اشغال کردن
take up
U
اشغال کردن
indwell
U
اشغال کردن
occupy
U
اشغال کردن
fill up
U
اشغال کردن
possess
U
تصرف کردن دارا بودن
possesses
U
تصرف کردن دارا بودن
secure
U
تصرف کردن گرفتن هدف
possessing
U
تصرف کردن دارا بودن
secures
U
تصرف کردن گرفتن هدف
seizes
U
اشغال هدف از فرصت استفاده کردن دستگیر کردن
seize
U
اشغال هدف از فرصت استفاده کردن دستگیر کردن
seized
U
اشغال هدف از فرصت استفاده کردن دستگیر کردن
occupation of position
U
اشغال موضع کردن
scavenge
U
در اشغال کاوش کردن
scavenged
U
در اشغال کاوش کردن
scavenges
U
در اشغال کاوش کردن
seized
U
ضبط کردن گرفتن تصرف کردن
seizes
U
ضبط کردن گرفتن تصرف کردن
seize
U
ضبط کردن گرفتن تصرف کردن
evictions
U
چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
eviction
U
چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
racking
U
تمیز کردن شبکه توری اشغال گیر
to occupy much space
U
فضای زیادی را اشغال کردن زیاد جا بردن
occupying
U
تصرف کردن سرگرم کردن
occupies
U
تصرف کردن سرگرم کردن
conquers
U
فتح کردن تصرف کردن
conquering
U
فتح کردن تصرف کردن
to enter
U
ضبط کردن تصرف کردن
occupy
U
تصرف کردن سرگرم کردن
conquer
U
فتح کردن تصرف کردن
commit no nuisance
U
ادرار کردن و اشغال ریختن اینجا ممنوع است
engross
U
جلب کردن اشغال کردن
escheat
U
حق تصرف دارایی متوفی ازطرف دولت یا پادشاه درموردی که متوفی بی وارث یابی وصیت مرده باشد مصادره کردن
presiding
U
کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
presided
U
کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
preside
U
کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
presides
U
کرسی ریاست را اشغال کردن ریاست کردن بر
use and occupation
U
عنوان دعوی که مالک علیه مستاجری که پس از انقضاء مدت اجاره ازملک استیفاء منفعت کردن به منظور مطالبه اجرت المثل این انتفاع و تصرف اقامه میکند
occupations
U
تصرف
arrangement
U
تصرف
occupations
U
حق تصرف
originality
U
تصرف
possession
U
تصرف
acquest
U
تصرف
keeping
U
تصرف
arrangements
U
تصرف
possession
U
ید تصرف
lien
U
حق تصرف
occupation
U
حق تصرف
seizure
U
تصرف
occupation
U
تصرف
occupancy
U
تصرف
tenure
U
تصرف
seizures
U
تصرف
right of possession
U
حق تصرف
possessorship
U
تصرف
forceble entry and detainer
U
تصرف عدوانی
forcible entry and detainer
U
تصرف عدوانی
possessory right
U
حق تصرف یا مالکیت
lien
U
حق تصرف وثیقه
seizing
U
تصرف توقیف
seizor
U
تصرف کننده
seizin
U
تصرف املاک
seizin
U
تصرف مطلق
restitution
U
اعاده تصرف
possesses
U
در تصرف داشتن
possessing
U
در تصرف داشتن
modification
U
تصرف در معنی
seisin
U
تصرف مطلق
larceny
U
تصرف غیرقانونی
possess
U
در تصرف داشتن
re-entry
U
اعاده تصرف
inhabitancy
U
تصرف حق سکنی
re entry
U
اعاده تصرف
seisin
U
تصرف املاک
priorities
U
سبق تصرف
priority
U
سبق تصرف
tenendum
U
مدت تصرف
vesture
U
تصرف اراضی
tenability
U
قابلیت تصرف
prepossession
U
تصرف قبلی
figuration
U
ترکیب تصرف
right of lien
U
حق تصرف وثیقه
to hold in fee
U
تصرف مطلق داشتن در
orinality
U
قوه انشا تصرف
interpolated
U
دخل و تصرف در سند
interpolates
U
دخل و تصرف در سند
interpolate
U
دخل و تصرف در سند
redisseinsin
U
اعاده تصرف عدوانی
mere right
U
حق مالکیت بدون تصرف
expropriator
U
سلب تصرف کننده
interpolating
U
دخل و تصرف در سند
disposable income
U
درامد قابل تصرف
possession by title of ownership
U
تصرف به عنوان مالکیت
forcible de ainer
U
ضبط یا تصرف عدوانی
usucaption
U
تصرف بلا معارض
abating
U
غصب یا تصرف عدوانی
abates
U
غصب یا تصرف عدوانی
tenements
U
هر چیز قابل تصرف
abate
U
غصب یا تصرف عدوانی
abated
U
غصب یا تصرف عدوانی
tenement
U
هر چیز قابل تصرف
riffraff
U
اشغال
refusing
U
اشغال
trashing
U
اشغال
occuration
U
اشغال
raff
U
اشغال
busied
U
اشغال
run-off
U
اشغال
rubbish
U
اشغال
trashes
U
اشغال
run off
U
اشغال
refuses
U
اشغال
busier
U
اشغال
pig's wash
U
اشغال
trashed
U
اشغال
swills
U
اشغال
swilling
U
اشغال
swilled
U
اشغال
swill
U
اشغال
littering
U
اشغال
littered
U
اشغال
litter
U
اشغال
garbage
U
اشغال
dump
U
اشغال
paultry
U
اشغال
litters
U
اشغال
trash
U
اشغال
refused
U
اشغال
busies
U
اشغال
run-offs
U
اشغال
refuse
U
اشغال
busiest
U
اشغال
busy
U
اشغال
busying
U
اشغال
draff
U
اشغال
kitchen stuff
U
اشغال
tots
U
اشغال
inhabitancy
U
اشغال
tot
U
اشغال
occupation
U
اشغال
soilage
U
اشغال
paltry
U
اشغال
scrapping
U
اشغال
scrapped
U
اشغال
scrap
U
اشغال
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com