Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sophisticated
U
از نظر تکنیکی پیشرفته بودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
state-of-the-art
U
بسیار پیشرفته یا از نظر تکنیکی بسیار پیشرفته
high technology
U
پیشرفته بودن از نظر فناوری
high tech
U
پیشرفته بودن از نظر فناوری
technomotorial skill
U
مهارت تکنیکی- حرکتی
technical analysis
U
تجزیه و تحلیل تکنیکی
pipelining
U
تکنیکی است برای افزایش سرعت کامپیوتر
algol
U
زبان برنامه نویسی سطح بالا با استفاده از روشهای الگوریتمی برای برنامههای کاربردی ریاضی و تکنیکی
technical
U
وسیله تکنیکی به کاربر برای شرح نحوه استفاده از نرم افزار یا سخت افزار یا علت عدم کارکردن آن
quad density
U
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
advanced level
U
پیشرفته
advanced
U
پیشرفته
far out
U
پیشرفته
advanced
پیشرفته
jutting
U
پیشرفته
schizocaria
U
اسکیزوفرنی پیشرفته
developed contries
U
ممالک پیشرفته
power user
U
کاربر پیشرفته
advanced rigging
U
ملوانی پیشرفته
superalloy
U
الیاژهای پیشرفته
advancee nations
U
ملل پیشرفته
advanced basic
U
بیسیک پیشرفته
furthest
U
پیشرفته ترین
super alloy
U
الیاژهای پیشرفته
aided tracking
U
ردگیری پیشرفته
high grade
U
خیلی پیشرفته پرقدرت
redevelops
U
دوباره پیشرفته کردن
redevelop
U
دوباره پیشرفته کردن
redeveloped
U
دوباره پیشرفته کردن
paper advance setting
جایگاه پیشرفته ورق
redeveloping
U
دوباره پیشرفته کردن
advanced capitalism
U
سرمایه داری پیشرفته
advanced progressive matrices test
U
ازمون ماتریسهای مدرج پیشرفته
the developed world
U
جهان توسعه یافته
[پیشرفته]
enhanced system device interface
U
میانجی دستگاه سیستم پیشرفته
enhanced expanded memory specification
U
مشخصات حافظه گسترشی پیشرفته
ega
U
وفق دهنده نگاره سازی پیشرفته
adccp
U
پروتکل پیشرفته کنترل ارتباطات داده
enhanced graphics display
U
صفحه نمایش نگاره سازی پیشرفته
enhanced graphics adaptor
U
وفق دهنده نگاره سازی پیشرفته
electrometallurgy
U
صنعت ذوب فلزات با سیستمهای پیشرفته الکتریکی
advanced
U
Protocol CommunicationControl Dataپروتکل پیشرفته کنترل ارتباطات
transponder sierra
U
دستگاه تشخیص دشمن وخودی مدل پیشرفته
xmodem
U
گونه پیشرفته XMODEM که حاوی بررسی خطا است
first world
U
کشورهای کنونی سرمایه داری پیشرفته ازنظر اقتصادی
arpanet
U
Agency ResearchProjects Advancedاژانس پروژههای پیشرفته تحقیقاتی ارپانت
qube
U
تسهیلات اطلاعاتی که قسمتی از یک سیستم پیشرفته کابل تلویزیونی است
extends
U
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
extending
U
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
extend
U
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
EIDE
U
مشخصات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده و دریافت آن به دیسک سخت را بهبود می بخشد
fibre over Etherenet
U
گونه پیشرفته استاندارد پرآکل شبکه اینترنت که اجازه ارسال داده به صورت مگا بیت در ثانیه
density
U
دیسکی که میتواند دو بیت داده را در واحد مسافت ذخیره کند در مقایسه با دیسک استاندارد با استفاده از پردازنده پیشرفته نوشتن
densities
U
دیسکی که میتواند دو بیت داده را در واحد مسافت ذخیره کند در مقایسه با دیسک استاندارد با استفاده از پردازنده پیشرفته نوشتن
ZMODEM
U
گونه پیشرفته پروتکل ارسالی MODEM که قادر به تشخیص خطا و توانایی ارسال مجدد است در صورتی که اتصال قط ع شود
bells and whistles
U
خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی
fibre distributed data interface
U
استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال دده مگابایت در ثانیه است
MMX
U
قطعه پردازنده intel پیشرفته که حاوی خصوصیات ویژه و قط عاتی است که برای بهبود کارایی استفاده از چند رسانهای و ارتباطات به کار می رود
CD ROM/XA
U
فرمت ROM-CD پیشرفته که نحوه ذخیره سازی صورت و تصویر داده را روی دیسک ROM-CD مشخص میکند
CD ROM Extended Architecture
U
فرمت ROM-CD پیشرفته که نحوه ذخیره سازی صورت و تصویر داده را روی دیسک ROM-CD مشخص میکند
advanced countries
U
کشورهای پیشرفته کشورهای توسعه یافته
developed countries
U
کشورهای توسعه یافته کشورهای پیشرفته
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person .
U
مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate
U
سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
contain
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contains
U
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views
U
د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
NetBEUI
U
گونه پیشرفته پروتکل شبکه NetBios ساخت ماکروسافت NetBECI در شبکه قابل سیریابی نیست و برای شبکههای مابین بزرگ نامناسب میشود
correspond
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumber
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbering
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to mind
U
مراقب بودن
[مواظب بودن]
[احتیاط کردن]
outnumbered
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbers
U
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to be in one's right mind
U
دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
up to it/the job
<idiom>
U
مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
corresponds
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
corresponded
U
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
lurked
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
To be on top of ones job .
U
بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
lurks
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
to be in a habit
U
دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
to be hard put to it
U
درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
belongs
U
مال کسی بودن وابسته بودن
belonged
U
مال کسی بودن وابسته بودن
reasonableness
U
موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
fittest
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
belong
U
مال کسی بودن وابسته بودن
lurk
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurking
U
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
fits
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
validity of the credit
U
معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
look out
U
منتظر بودن گوش به زنگ بودن
fit
U
شایسته بودن برای مناسب بودن
to look out
U
اماده بودن گوش بزنگ بودن
second world
U
جهان دوم . کشورهای پیشرفته اقتصادی سوسیالیستی را جهان دوم نامند
nsfnet
U
یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
monitor
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitors
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
depended
U
مربوط بودن منوط بودن
includes
U
شامل بودن متضمن بودن
depend
U
مربوط بودن منوط بودن
consisted
U
شامل بودن عبارت بودن از
discord
U
ناجور بودن ناسازگار بودن
consists
U
شامل بودن عبارت بودن از
consisting
U
شامل بودن عبارت بودن از
depends
U
مربوط بودن منوط بودن
consist
U
شامل بودن عبارت بودن از
to be due
U
مقرر بودن
[موعد بودن]
conditionality
U
شرطی بودن مشروط بودن
agree
U
متفق بودن همرای بودن
agreeing
U
متفق بودن همرای بودن
agrees
U
متفق بودن همرای بودن
wanted
U
فاقد بودن محتاج بودن
want
U
فاقد بودن محتاج بودن
include
U
شامل بودن متضمن بودن
urgency
U
فوتی بودن اضطراری بودن
on guard
U
مراقب بودن نگهبان بودن
haze
U
گرفته بودن مغموم بودن
slouch
U
خمیده بودن اویخته بودن
reside
U
ساکن بودن مقیم بودن
disagreed
U
مخالف بودن ناسازگار بودن
disagreeing
U
مخالف بودن ناسازگار بودن
disagrees
U
مخالف بودن ناسازگار بودن
to stand for
U
نامزد بودن هواخواه بودن
precede
U
جلوتر بودن از اسبق بودن بر
look for
U
منتظر بودن درجستجو بودن
having
U
مالک بودن ناگزیر بودن
disagree
U
مخالف بودن ناسازگار بودن
have
U
مالک بودن ناگزیر بودن
stravaig
U
سرگردان بودن بی هدف بودن
resided
U
ساکن بودن مقیم بودن
slouched
U
خمیده بودن اویخته بودن
pertain
U
مربوط بودن متعلق بودن
abutted
U
مماس بودن مجاور بودن
pertained
U
مربوط بودن متعلق بودن
pertains
U
مربوط بودن متعلق بودن
abuts
U
مماس بودن مجاور بودن
abut
U
مماس بودن مجاور بودن
precedes
U
جلوتر بودن از اسبق بودن بر
stravage
U
سرگردان بودن بی هدف بودن
pend
U
معوق بودن بی تکلیف بودن
slouching
U
خمیده بودن اویخته بودن
slouches
U
خمیده بودن اویخته بودن
resides
U
ساکن بودن مقیم بودن
owe
U
مدیون بودن مرهون بودن
owes
U
مدیون بودن مرهون بودن
governs
U
نافذ بودن نافر بودن بر
owed
U
مدیون بودن مرهون بودن
inhere
U
جبلی بودن ماندگار بودن
govern
U
نافذ بودن نافر بودن بر
moon
U
سرگردان بودن اواره بودن
moons
U
سرگردان بودن اواره بودن
abler
U
لایق بودن مناسب بودن
ablest
U
لایق بودن مناسب بودن
appertain
U
مربوط بودن متعلق بودن
appertained
U
مربوط بودن متعلق بودن
governed
U
نافذ بودن نافر بودن بر
appertaining
U
مربوط بودن متعلق بودن
appertains
U
مربوط بودن متعلق بودن
SDRAM
U
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی سکردن شده است و زمان بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronised
U
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronizes
U
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronize
U
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronises
U
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
synchronising
U
قطعه حافظه پیشرفته که جایگزین DRAM قدیمی شده است . سیکل دستیابی به حافظه با ساعت پردازنده اصلی همان شده است و زمانهای بین عملیات حافظه را حذف میکند
Being a junior clerk is a far cry from being a manager .
U
کارمند عادی بودن کجا و رئیس بودن کجا
enclave economices
U
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
to concern something
U
مربوط بودن
[شدن]
به چیزی
[ربط داشتن به چیزی]
[بابت چیزی بودن]
stand
U
بودن واقع بودن
fibre distributed data interface II
U
استاندارد ANSI پیشرفته برای شبکههای سریع که از کابل فیبر نوری استفاده میکند و نرخ ارسال داده مگابایت در ثانیه است . ولی میتواند بخشی از پهنای باند را به کانال آنالوگ کیلو بیت در ثانیه برای داده صوتی یا تصویری اختصاص دهد
profiteers
U
استفاده چی بودن اهل استفاده زیاد بودن
interdepend
U
بهم موکول بودن مربوط بهم بودن
profiteer
U
استفاده چی بودن اهل استفاده زیاد بودن
put one's cards on the table
<idiom>
U
رک بودن
wobble
U
لق بودن
concentricity
U
بودن
intend
U
بر ان بودن
consecutiveness
U
پی در پی بودن
intending
U
بر ان بودن
wobbled
U
لق بودن
exists
U
بودن
to bargain for
U
بودن
to be
U
بودن
stink
U
بد بودن
to be in two minds
U
دو دل بودن
wobbles
U
لق بودن
intends
U
بر ان بودن
existed
U
بودن
exist
U
بودن
wobbling
U
لق بودن
sufficing
U
بس بودن
ween
U
بودن
lackvt
U
کم بودن
justness
U
حق بودن
judder
U
لق بودن
juddered
U
لق بودن
To be all adrift.
U
سر در گم بودن
juddering
U
لق بودن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com