English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
out of stock;ex stock U از موجودی یاذخیره
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
perpetual inventory U فهرست دائمی موجودی موجودی دائم
stock evaluation U بررسی موجودی انبار ارزیابی موجودی
stockades U جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
earmarked stock U موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
stockade U جزء موجودی نگهداشتن موجودی انبار
stock U موجودی موجودی کالا
stocked U موجودی موجودی کالا
periodic stock check U کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
store U موجودی
stock U موجودی
balance in hand U موجودی
supplies U موجودی
stocked U موجودی
repertoire U موجودی
storing U موجودی
holding U موجودی
minimum stock level U موجودی
assets U موجودی
complete inventory U موجودی کامل
consumable stock U موجودی مصرفی
continuous inventory U موجودی مستمر
excess stock U موجودی مازاد
danger warning level U حداقل موجودی
warehouse stock U موجودی انبار
cycle stock U موجودی فعال
active stock U موجودی فعال
buffer stock U موجودی ذخیره
buffer stock U موجودی احتیاطی
valuation of stock U ارزیابی موجودی
business inventories U موجودی تجاری
capital stock U موجودی سرمایه
exhaust bin level U فاقد موجودی
exhaust bin level U اتمام موجودی
stock control U کنترل موجودی
stock check U کنترل موجودی
stock audit U حسابرسی موجودی
quick assets U موجودی نقدشو
reserve stock U موجودی ذخیره
stock adjustment U تطبیق موجودی
safety stock U موجودی تضمینی
stock account U حساب موجودی
stock accounting U حسابداری موجودی
stock record U سابقه موجودی
stock taking U رسیدگی به موجودی
financial assets U موجودی مالی
idle stock U موجودی بی مصرف
instruction repertoire U موجودی دستورالعمل
inventory control U کنترل موجودی
surplus stock U موجودی مازاد
inventory discrepancy U اختلاف موجودی
inventory management U مدیریت موجودی
surplus stock U موجودی اضافی
stock valuation U ارزیابی موجودی
stock adjustment U تعدیل موجودی
funded U موجودی دارائی
fund U موجودی دارائی
stocked U به موجودی افزودن
supplied U موجودی جایگیرموقتی
supply U موجودی لزوم
supply U موجودی جایگیرموقتی
inventory U فهرست موجودی
inventory U لیست موجودی
supplying U موجودی جایگیرموقتی
stocked U موجودی ذخیره
inventory U موجودی کالا
stocked U موجودی انبار
inventories U موجودی کالا
stock U موجودی انبار
stock U موجودی ذخیره
supplied U موجودی لزوم
stock U به موجودی افزودن
supplying U موجودی لزوم
funded U موجودی سرمایه
fund U موجودی سرمایه
stock U موجودی کالا ذخیره
portfolios U موجودی اوراق بهادار
assets U موجودی شخص ورشکسته
spares stock U موجودی لوازم یدکی
stock handling cost U هزینه جابجایی موجودی
inventory reconciliation U تطبیق اسناد موجودی
safety stock U موجودی ذخیره انبار
stock control U کنترل موجودی انبار
stock in trade U موجودی کالای مغازه
maximum stock U حداکثر موجودی انبار
raw stock U موجودی مواد خام
stocked U موجودی کالا ذخیره
raw material stock U موجودی مواد اولیه
stock talking U سیاهه برداری از موجودی
liabilities U تعهد موجودی بانکی
wardrobe U اشکاف موجودی لباس
wardrobes U اشکاف موجودی لباس
continuous stock taking U رسیدگی مستمر موجودی
cyclical stock check U کنترل موجودی دورهای
base stock control U کنترل موجودی مبنا
portfolio U موجودی اوراق بهادار
inventory U ذخیره موجودی اماد
inventory U صورت دارایی موجودی
continuous stock control U کنترل مستمر موجودی
stockage U وسایل موجودی در انبار
liability U تعهد موجودی بانکی
to lay in a stock U موجودی تهیه کردن
supplied U تامین موجودی عرضه نمودن
out of stock <adj.> U غیر موجودی کالا [در انبار]
stock control U کنترل وسفارش موجودی انبار
supplied U تکمیل کردن موجودی ذخیره
supply U تکمیل کردن موجودی ذخیره
transfer of portfolio U انتقال موجودی اوراق بهادار
supplying U تامین موجودی عرضه نمودن
supplying U تکمیل کردن موجودی ذخیره
supply U تامین موجودی عرضه نمودن
stockholder U صاحب موجودی ذخیره نگهدار
appreciations U افزایش ارزش دارایی و موجودی
intermediate stock U موجودی کالاهای درحال ساخت
appreciation U افزایش ارزش دارایی و موجودی
dead stock U موجودی بی ارزش و غیرقابل فروش
perpetual stock record U سابقه دائمی موجودی انبار
finished goods stock U موجودی کالاهای تمام شده
finish stock U موجودی کالای ساخته شده
fast moving stock U موجودی که به سرعت کاهش می یابد
stockholders U صاحب موجودی ذخیره نگهدار
inventory reconciliation U تطابق موجودی با دارایی یکان
demand accommodation U تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
To take an invevtory. U صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن )
to take inventory U صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
warehouse refusal U اعلام عدم موجودی کالا درانبار
yield U قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
portfolio entry U قلم متعلق به موجودی اوراق بهادار
yielded U قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
amphibious vehicle availability table U جدول نمودار موجودی خودروهای اب خاکی
yields U قیمت بازار درامد و نفع یک موجودی
active stock U موجودی انبار که مورد استفاده قرارمیگیرد
deficit U کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
dead stock U موجودی بی ارزش یا غیرقابل فروش سرمایه بیکار
deficits U کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
storewide U شامل تمام موجودی انبار یاتمام فروشگاه
cycle stock U موجودی که جهت تولید در انبار نگهداری میشود
danger warning level U مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
eurytherm U موجودی که دارای درجات حرارت مختلف و زیادی است
overstock U زیاد ذخیره کردن موجودی بیش از حدلزوم داشتن
turnover U تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
we underwrite the company U ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
abc analysis U طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
backlog U کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
backlogs U کنده بزرگی که پشت اتش بخاری گذارده میشود موجودی جنسی که بابت سفارشات درانبارموجوداست جمع شدن
hippocamp U [تندیس موجودی که نصف بدنش اسب و نصف دیگرش ماهی است.]
stock certificate U گواهی موجودی کالا در انبار گواهی سهم
continuous stock taking U موجودی گیری مستمر انبارگردانی مستمر
inventory U از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
available cash U موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
max min system U سیستم حداکثر و حداقل سیستم انبارداری که در ان حداقل و حداکثر موجودی تعیین میگردد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com