English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
geologically U از لحاظ زمین شناسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
Other Matches
immunogenetics U رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
mineralogically U از لحاظ کان شناسی
therapeutically U از لحاظ درمان شناسی
wood craft U جنگل شناسی از لحاظ شکار
psychological moment U موقعی که از لحاظ روان شناسی مقتضی برای کارکردن باشد
psychologically U از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
geology U زمین شناسی
science of geology U زمین شناسی
geological U زمین شناسی
earth science U زمین شناسی
geostrategy U زمین شناسی
geological U وابسته به زمین شناسی
geologize U در زمین شناسی کارکردن
geologic survey U مطالعه زمین شناسی
geologic erosion U فرسایش زمین شناسی
geologic U وابسته به زمین شناسی
geological survey U سازمان زمین شناسی
geochronology U باستان شناسی زمین
geobiology U زمین زیست شناسی
pleistocene U عهدچهارم زمین شناسی
alcove U اشیانه زمین شناسی
formations U تشکیلات زمین شناسی
alcoves U اشیانه زمین شناسی
geology U دانش زمین شناسی
mesozoic era U دوران دوم زمین شناسی
cretaceous U دوره زمین شناسی کرتاسه
jural U دورهء زمین شناسی ژوراسیک
Anisic U اشکوب آنیزین [زمین شناسی ]
jura U دورهء زمین شناسی ژوراسیک
geoscience U علوم مربوط به زمین شناسی
Anisian U اشکوب آنیزین [زمین شناسی ]
geogonostical U مربوط بعلم زمین شناسی
geogonostic U مربوط بعلم زمین شناسی
dike U رگههای سنگ اذین در زمین شناسی
paleocene U قسمتی از دوران سوم زمین شناسی
precambrian U قبل از دوره زمین شناسی کامبریان
geologize U ازنظر زمین شناسی بازرسی کردن
geologize U مطالعه علم زمین شناسی کردن
permian U وابسته بدوره زمین شناسی پرمیان
tectonics U مبحث ساختمان طبقات زمین شناسی
index fossil U سنگواره شاخص طبقات زمین شناسی
intrusive bodies U ساختمانهای زمین شناسی بیرون زده
stratigraphy U وضع وساختمان طبقات زمین چینه شناسی
neocene U قسمت اخیر عهد سوم زمین شناسی
speleology U مطالعه غارها ازلحاظ زمین شناسی وتاریخی
geochronology U شرح وقایع تاریخی گذشته برمبنای اطلاعات زمین شناسی
mesozoic U وابسته بدوره زمین شناسی بین " پرمیان " و " دوره سوم "
neozoic U وابسته بعهد زمین شناسی که از پایان دوره مسوزوئیک تا امروزه است
phytography U طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی
geochronometry U اندازه گیری زمان گذشته توسط روشهای باستانشناسی ودیرینه شناسی زمین
eocene U دوره زمین شناسی >ایوسن < در عهد سوم که بین >پلیوس < و اکیگوسن بوده
paleozoic U وابسته به عهدی از زمین شناسی که از اغازدوره کامبریان تا اوایل دوره پرمیان طول کشیده
holocene U وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
entomology U حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
every way U از هر لحاظ
in the light of U از لحاظ
viewpoints U لحاظ
viewpoint U لحاظ
with a view to U از لحاظ
perspective U لحاظ
with the view of U از لحاظ
points of view U لحاظ
point of view U لحاظ
perspectives U لحاظ
for purposes of U از لحاظ
phases U لحاظ پایه
militarily U از لحاظ نظامی
from an economical standpoint U از لحاظ اقتصاد
phase U لحاظ پایه
phased U لحاظ پایه
nationally U از لحاظ ملی
politically U از لحاظ سیاسی
of U از طرف از لحاظ
economically U از لحاظ اقتصاد
theologically U از لحاظ الهیات
sanitarily U از لحاظ بهداشت
sexually U از لحاظ جنس
socially U از لحاظ اجتماعی
criminally U از لحاظ جنائی
technically speaking U از لحاظ فنی
orthographically U از لحاظ املا
exofficio U از لحاظ سمت
qualitatively U از لحاظ کیفیت
for brevity's sake U از لحاظ اختصار
surgically U از لحاظ جراحی
to all intents and purposes U ازهر لحاظ
pro forma U از لحاظ فاهر
medically U از لحاظ طبی
juridically U از لحاظ حقوقی
juristically U از لحاظ حقوقی
municipally U از لحاظ شهرداری
juridically U از لحاظ قضائی
in every respect U ازهر لحاظ
materialistically U از لحاظ مادیت
professionally U از لحاظ پیشه
in all respects U ازهر لحاظ
morbid anatomy U از لحاظ ناخوشی
modally U از لحاظ چگونگی
psychbiology U علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
hierarchically U از لحاظ رئیسی و مرئوسی
internationally U از لحاظ بین المللی
strategically U از لحاظ سوق الجیشی
theoretically U از لحاظ فرض علمی
on principle U از لحاظ قیود اخلاقی
politically active U از لحاظ سیاسی پرتحرک
nautically U از لحاظ کشتی رانی
politically involved U از لحاظ سیاسی پرتحرک
bionomics U زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological U وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
philology U زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
bacteriologic U مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
lateral meniscus U منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی]
exofficio U از لحاظ تصدی مقام و غیره
nutrient U ماده مقوی از لحاظ غذایی
symmetry allowed reaction U واکنش مجاز از لحاظ تقارن
ornamentally U از لحاظ تزئین منباب زینت
nutrients U ماده مقوی از لحاظ غذایی
ornamentallyr U از لحاظ تزئین میناب زینت
to rely on somebody for your income U از لحاظ درآمد وابسته به کسی بودن
baseball throw U مسابقه پرتاب توپ از لحاظ مسافت
popularly U از لحاظ توده مردم بزبان ساده
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
white wool U [مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
Mentally retarded children. U کودکان عقب افتاده ( از لحاظ رشد فکری )
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
clean U شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
exegeses U تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
exegesis U تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
cleanest U شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
cleans U شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
cleaned U شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
unlimited U وسیله مسابقه بدون محدودیت از لحاظ حجم یا نوع موتور
advantaged U کسیکه در شرایط بهتری از لحاظ اجتماعی و یا مادی قرار دارد
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
karyology U هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
zoo ecology U قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
kinematics U حرکت شناسی جنبش شناسی
neurologic U وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
typology U گونه شناسی نوع شناسی
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
historcicism U فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
ornithology U پرنده شناسی [جانور شناسی] [پرنده شناسی]
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
pathologically U از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
laryngological U وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
oenology U می شناسی شراب شناسی
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
areodetic U مربوط به مریخ شناسی مریخ شناسی
goat hair U موی بز [الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
technologies U فن شناسی
appreciatively U حق شناسی
pterography U پر شناسی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com