Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 154 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
surgically
U
از لحاظ جراحی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
perspectives
U
لحاظ
viewpoint
U
لحاظ
for purposes of
U
از لحاظ
point of view
U
لحاظ
points of view
U
لحاظ
in the light of
U
از لحاظ
with a view to
U
از لحاظ
with the view of
U
از لحاظ
perspective
U
لحاظ
viewpoints
U
لحاظ
surgeries
U
جراحی
surgery
U
جراحی
every way
U
از هر لحاظ
exofficio
U
از لحاظ سمت
for brevity's sake
U
از لحاظ اختصار
from an economical standpoint
U
از لحاظ اقتصاد
hysterotomy
U
جراحی رحم
in all respects
U
ازهر لحاظ
in every respect
U
ازهر لحاظ
canula
U
لوله جراحی
bougie
U
میل جراحی
aciurgy
U
عمل جراحی
surgery
U
اتاق جراحی
nationally
U
از لحاظ ملی
militarily
U
از لحاظ نظامی
socially
U
از لحاظ اجتماعی
plastic surgery
U
جراحی پلاستیک
surgery
U
عمل جراحی
juridically
U
از لحاظ قضائی
juridically
U
از لحاظ حقوقی
sanitarily
U
از لحاظ بهداشت
surgical instruments
U
الات جراحی
surgical operation
U
عمل جراحی
technically speaking
U
از لحاظ فنی
the knife
U
چاقوی جراحی
the knife
U
الت جراحی
theologically
U
از لحاظ الهیات
to all intents and purposes
U
ازهر لحاظ
A surgical operation .
U
عمل جراحی
raspatory
U
سوهان جراحی
psychosurgery
U
جراحی روانی
juristically
U
از لحاظ حقوقی
materialistically
U
از لحاظ مادیت
medically
U
از لحاظ طبی
modally
U
از لحاظ چگونگی
morbid anatomy
U
از لحاظ ناخوشی
municipally
U
از لحاظ شهرداری
neurosurgery
U
جراحی اعصاب
orthographically
U
از لحاظ املا
orthopedics
U
جراحی استخوان
postoperative
U
پس از عمل جراحی
pro forma
U
از لحاظ فاهر
surgeries
U
عمل جراحی
phased
U
لحاظ پایه
of
U
از طرف از لحاظ
sexually
U
از لحاظ جنس
economically
U
از لحاظ اقتصاد
qualitatively
U
از لحاظ کیفیت
phase
U
لحاظ پایه
criminally
U
از لحاظ جنائی
forceps
U
انبر جراحی
politically
U
از لحاظ سیاسی
surgeries
U
اتاق جراحی
professionally
U
از لحاظ پیشه
surgical
U
مربوط به جراحی
surgical
U
عمل جراحی
operation
U
عمل جراحی
surgical
U
وابسته به جراحی
phases
U
لحاظ پایه
gouging
U
اسکنه جراحی بزورستانی
scalpel
U
چاقوی کوچک جراحی
operates
U
عمل جراحی کردن
scalpel
U
باچاقوی جراحی بریدن
scalpels
U
باچاقوی جراحی بریدن
scalpels
U
چاقوی کوچک جراحی
therapeutically
U
از لحاظ درمان شناسی
gouged
U
اسکنه جراحی بزورستانی
gouges
U
اسکنه جراحی بزورستانی
operate
U
عمل جراحی کردن
rhinoplasty
U
جراحی پیوندی بینی
forceps
U
انبر جراحی انبرک
on principle
U
از لحاظ قیود اخلاقی
operated
U
عمل جراحی کردن
nautically
U
از لحاظ کشتی رانی
surgeon's knot
U
گره بخیه جراحی
mineralogically
U
از لحاظ کان شناسی
gouge
U
اسکنه جراحی بزورستانی
hierarchically
U
از لحاظ رئیسی و مرئوسی
geologically
U
از لحاظ زمین شناسی
strategically
U
از لحاظ سوق الجیشی
ablator
U
الت بریدن در جراحی
abaptistum
U
اره جراحی مغز
abaptiston
U
اره جراحی مغز
internationally
U
از لحاظ بین المللی
operating theatres
U
نمایشگاه عمل جراحی
inoperable
U
غیر قابل جراحی
catheter
U
میل جراحی بول
plastic surgery
U
جراحی ترمیمی و زیبایی
operating theatre
U
نمایشگاه عمل جراحی
theoretically
U
از لحاظ فرض علمی
politically active
U
از لحاظ سیاسی پرتحرک
bistoury
U
چاقوی کوچک جراحی
politically involved
U
از لحاظ سیاسی پرتحرک
symmetry allowed reaction
U
واکنش مجاز از لحاظ تقارن
wood craft
U
جنگل شناسی از لحاظ شکار
scrubs
U
ضد عفونی برای عمل جراحی
scrub
U
ضد عفونی برای عمل جراحی
thoracotomy
U
عمل جراحی شکافتن جدارسینه
scrubbing
U
ضد عفونی برای عمل جراحی
probang
U
میله گلو پاک کن جراحی
scrubbed
U
ضد عفونی برای عمل جراحی
swabs
U
سنبه جراحی گردوخاک گرفتن
exofficio
U
از لحاظ تصدی مقام و غیره
ornamentally
U
از لحاظ تزئین منباب زینت
ornamentallyr
U
از لحاظ تزئین میناب زینت
interne
U
یا جراحی که در بیمارستان اقامت دارد
swab
U
سنبه جراحی گردوخاک گرفتن
nutrients
U
ماده مقوی از لحاظ غذایی
surgical
U
مربوط به امور پزشکی جراحی
nutrient
U
ماده مقوی از لحاظ غذایی
tonsillectomy
U
در اوردن لوزتین بوسیله عمل جراحی
emboly
U
یکنوع عمل جراحی مخصوص فتق
to rely on somebody for your income
U
از لحاظ درآمد وابسته به کسی بودن
baseball throw
U
مسابقه پرتاب توپ از لحاظ مسافت
popularly
U
از لحاظ توده مردم بزبان ساده
osteoplastic
U
وابسته به روش جراحی ترمیمی استخوان
pneumectomy
U
عمل جراحی وبرداشتن نسج ریه
white wool
U
[مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
Mentally retarded children.
U
کودکان عقب افتاده ( از لحاظ رشد فکری )
face lifting
U
جراحی و از بین بردن چین وچرک صورت
psychosurgery
U
جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
hysterectomize
U
بوسیله عمل جراحی زهدان رادر اوردن
exegesis
U
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
cleanest
U
شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
embolectomy
U
عمل جراحی برای دراوردن مانع جریان خون
cleaned
U
شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
cleans
U
شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
clean
U
شکل مناسب اتومبیل از لحاظ مقاومت هوا دو ضرب
exegeses
U
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
unlimited
U
وسیله مسابقه بدون محدودیت از لحاظ حجم یا نوع موتور
psychological moment
U
موقعی که از لحاظ روان شناسی مقتضی برای کارکردن باشد
advantaged
U
کسیکه در شرایط بهتری از لحاظ اجتماعی و یا مادی قرار دارد
vasectomy
U
عمل جراحی و برداشتن مجرای ناقل منی برای عقیم کردن
vasectomies
U
عمل جراحی و برداشتن مجرای ناقل منی برای عقیم کردن
historcicism
U
فرضیهای که معتقداست کلیه پدیدههای اجتماعی وفرهنگی باید از لحاظ تاریخی مطالعه شود
bill of health
U
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
immunogenetics
U
رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
stitched
U
بخیه جراحی بخیه زدن
stitch
U
بخیه جراحی بخیه زدن
goat hair
U
موی بز
[الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
operation
U
عمل جراحی عمل
psychologically
U
از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com