Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
detrain
U
از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
disembarkation
U
به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
To alight from a bus(tarin,car).
U
پایین آمدن (پیاده شدن از اتوبوس .قطار و اتو مبیل )
overhauls
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhaul
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauling
U
پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
grenadier
U
سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
secondary landing
U
منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
interim overhaul
U
پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
landing group
U
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
dismounting
U
پیاده کردن
dismantlement
U
پیاده کردن
dismounts
U
پیاده کردن
take down
U
پیاده کردن
set down
U
پیاده کردن
dismount
U
پیاده کردن
disassemble
U
پیاده کردن
unset
U
پیاده کردن
disembark
U
پیاده کردن
dismantles
U
پیاده کردن
disembarked
U
پیاده کردن
disembarking
U
پیاده کردن
dismantled
U
پیاده کردن
dismantle
U
پیاده کردن
disembarks
U
پیاده کردن
demodulation
U
پیاده کردن
dismantling
U
پیاده کردن
setting out
U
پیاده کردن مسیر
dismantles
U
پیاده کردن موتور
dismantled
U
پیاده کردن موتور
dismantle
U
پیاده کردن موتور
dosmount command
U
فرمان پیاده کردن
disassembly
U
پیاده کردن موتور
dismounting
U
پیاده کردن یا شدن
pedestrianize
U
پیاده روی کردن
pedestrianized
U
پیاده روی کردن
pads
U
پیاده سفر کردن
pedestrianizing
U
پیاده روی کردن
To implement a project.
U
طرحی را پیاده کردن
dismounts
U
پیاده کردن یا شدن
pedestrianizes
U
پیاده روی کردن
dismount
U
پیاده کردن یا شدن
staking
U
پیاده کردن مسیر
dismantling
U
پیاده کردن موتور
pedestrianising
U
پیاده روی کردن
pad
U
پیاده سفر کردن
pedestrianised
U
پیاده روی کردن
setting out
U
پیاده کردن نقشه
pedestrianises
U
پیاده روی کردن
disassembly order
U
روش پیاده کردن وسیله
dismantling
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismantles
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismount
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
salvage
U
پیاده کردن کامل قطعات
walk
U
گردش کردن پیاده رفتن
walked
U
گردش کردن پیاده رفتن
walks
U
گردش کردن پیاده رفتن
dismantle
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismounting
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
dismantled
U
پیاده کردن قطعات مونتاژ
dismounts
U
پیاده کردن قطعات و وسایل
removable
U
قابل سوار و پیاده کردن
salvaged
U
پیاده کردن کامل قطعات
salvages
U
پیاده کردن کامل قطعات
salvaging
U
پیاده کردن کامل قطعات
terminals
U
محل پیاده وسوار کردن بارها
removal
U
از بین بردن برداشتن پیاده کردن
terminal
U
محل پیاده وسوار کردن بارها
debarkation
U
تخلیه پیاده کردن یکانها یاتجهیزات
disassemble
U
پیاده کردن موتور اتومبیل جداکردن
ramp
U
محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
peg out
U
کوبیدن میخ چوبی در زمین پیاده کردن
ramps
U
محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
air landing
U
پیاده شدن از راه هوا هوانشست کردن
overhauls
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
overhauling
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
tramps
U
باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
tramp
U
باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
overhauled
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
tramped
U
باصدا راه رفتن پیاده روی کردن
overhaul
U
پیاده کردن کامل قطعات برای تعمیر
administrative landing
U
پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
transit area
U
منطقه ترانزیت یا پیاده وسوار کردن بار یا سوار کردن پرسنل
take to pieces
U
پیاده کردن اجزاء ماشین یاکارخانه و مانند اینها
roll up
U
پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
overhauled
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauled
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauling
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
disassembly order
U
دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
overhaul
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhauling
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauls
U
برای تعمیر پیاده کردن ومجددا" سوار کردن
overhaul
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauls
U
سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
cannibalized
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalize
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizing
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalising
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizes
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalised
U
پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
discharge
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges
U
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
transfer loader
U
دستگاه پلکان خودکارمخصوص پیاده و سوار کردن بار از کشتی یا هواپیما
doctrine
U
اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
doctrines
U
اصولی که نحوه اجرا و پیاده کردن یک ایده ئولوژی را تعیین میکند
side walk
U
پیاده رو
dismounted
U
پیاده
pedestrian
U
پیاده
foot bridge
U
پل پیاده رو
foot infantry
U
پیاده
foot bank
U
پیاده رو
pedestrian bridge
U
پل پیاده رو
infantry
U
پیاده
paths
U
پیاده رو
foot slogger
U
پیاده
footer
U
پیاده رو
footway
U
پیاده رو
afoot
U
پیاده
sidewalk
U
پیاده رو
sidewalks
U
پیاده رو
impledge
U
پیاده
walkway
U
پیاده رو
walkways
U
پیاده رو
infantry man
U
پیاده
pignorate
U
پیاده
ganway
U
پل پیاده رو
pedestrians
U
پیاده
on of
U
پیاده
peripatetic
U
پیاده رو
path
U
پیاده رو
pavement
U
پیاده رو
footpaths
U
پیاده رو
footpath
U
پیاده رو
pavements
U
پیاده رو
walks
U
پیاده رو
walk
U
پیاده رو
walked
U
پیاده رو
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
ship to shore
U
حرکت از دریا به ساحل عملیات پیاده کردن افراد ازدریا به ساحل
unhorse
U
از اسب افتادن یا پیاده شدن اسب را از گاری یا درشگه باز کردن
tractor group
U
گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
to walk . To go on foot.
U
پیاده رفتن
kerb
U
حاشیه پیاده رو
rifle man
U
سرباز پیاده
on foot
U
پای پیاده
on foot
U
به صورت پیاده
walkabouts
U
گردش پیاده
hike
U
پیاده روی
zebra crossings
U
خط عابر پیاده
mechanized
U
پیاده زرهی
promotions
U
ترفیع پیاده
kerb
U
جدول پیاده رو
disembarks
U
پیاده شدن
disembarking
U
پیاده شدن
disembarked
U
پیاده شدن
pawned
U
پیاده شطرنج
pawn
U
پیاده شطرنج
disembark
U
پیاده شدن
knight of the road
U
راهزن پیاده
zebra crossing
U
خط عابر پیاده
promotion
U
ترفیع پیاده
kerbs
U
جدول پیاده رو
kerbs
U
حاشیه پیاده رو
pedestrianism
U
پیاده روی
walkabouts
U
مسافرت پیاده
to pad the hoof
U
پیاده رفتن
to pad it
U
پیاده رفتن
pedestrian crossings
U
گذرگاه پیاده
to pad aroad
U
پیاده رفتن
pedestrian crossing
U
گذرگاه پیاده
hiking
U
پیاده روی
skirmisher
U
پیاده نظام
pad
U
دزد پیاده
infantry
U
سرباز پیاده
infantry
U
پیاده نظام
footbridges
U
پل پیاده روی
footbridge
U
پل پیاده روها
pads
U
دزد پیاده
footbridge
U
پل پیاده روی
to get off
U
پیاده شدن از
footbridges
U
پل پیاده روها
hump
U
پیاده روی
humping
U
پیاده روی
walkabout
U
گردش پیاده
walkabout
U
مسافرت پیاده
wayfaring
U
پیاده روی
pignorate
U
پیاده شطرنج
alights
U
پیاده شدن
hiked
U
پیاده روی
alighting
U
پیاده شدن
alighted
U
پیاده شدن
alight
U
پیاده شدن
implementation
U
پیاده سازی
turnable foot bridge
U
پل پیاده رو گردان
regiment of f.
U
هنگ پیاده
hikes
U
پیاده روی
torero
U
گاوباز پیاده
to ride shanks's mare
U
پیاده رفتن
humps
U
پیاده روی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com