English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
deoxidize U از صورت ترکیبی با اکسیژن دراوردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
protoxide U ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
continuous flow oxygen system U سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت پیوسته میباشد
demand oxygen system U سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
tabling U به صورت جدول دراوردن
canalization U به صورت مجزا دراوردن
encrypt U به صورت رمز دراوردن
tables U به صورت جدول دراوردن
tabled U به صورت جدول دراوردن
table U به صورت جدول دراوردن
oxygen convertor U مبدل اکسیژن مایع به اکسیژن گازی در سیستمهای تنفسی
oxygenize U با اکسیژن ترکیب کردن اکسیژن زدن
maximal oxygen consumption per minute U حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
deoxygenate U اکسیژن گیری کردن از فاقد اکسیژن کردن
inventory U از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
maximal oxygen uptake U حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal aerobic power U بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
maximal oxygen consumption U حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
local U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals U چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
oxybiont U اکسیژن زی
oxygen carrier U اکسیژن بر
empyreal air U اکسیژن
oxygen U اکسیژن
printers U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer U وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
liquid exygen U اکسیژن مایع
oxygen cylinder U سیلندر اکسیژن
oxygenated U اکسیژن زدن
oxygenation U ترکیب با اکسیژن
oxygen cylinder U مخزن اکسیژن
acidic oxide U اکسیژن اسیدی
oxygen debt U بدهی اکسیژن
oxygenate U اکسیژن امیختن
oxidation U ترکیب با اکسیژن
oxygenation U اکسیژن زنی
liquid oxygen U اکسیژن مایع
oxygen extraction U جذب اکسیژن
oxygen deficit U کسر اکسیژن
lox U اکسیژن مایع
oxygen deficit U کمبود اکسیژن
oxygenate U اکسیژن زدن
oxygen debt U وام اکسیژن
acidity coefficient U نسبت اکسیژن
deoxidate U بی اکسیژن کردن
oxygen U اکسیژن دار
oxygenize U با اکسیژن امیختن
atmospheric oxygen U اکسیژن هوا
oxygenization U اکسیژن دهی
oxygenates U اکسیژن زدن
anoxia U کمبود اکسیژن
oxygenates U اکسیژن امیختن
oxygenating U اکسیژن زدن
oxygenating U اکسیژن امیختن
steno oxibiant U اکسیژن کم تاب
oxyacetylene welding U جوش اکسیژن
oxygenation U امیزش با اکسیژن
deoxidation U اکسیژن گیری
deoxidize U بی اکسیژن کردن
oxygen ration U نسبت اکسیژن
oxidization U ترکیب با اکسیژن
oxygen U گاز اکسیژن
oxygenated U اکسیژن امیختن
deoxygenation U اکسیژن زدایی
combinatory U ترکیبی
trivalency U سه ترکیبی
combinational U ترکیبی
trivalence U سه ترکیبی
combinative U ترکیبی
agglutinative U ترکیبی
composite casting U ترکیبی
ingradient U جز جز ترکیبی
combinatorial U ترکیبی
synthetical U ترکیبی
synthesic U ترکیبی
synthetic U ترکیبی
plastic bubble keyboard U صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
aqualungs U دستگاه تنفس اکسیژن
oxygen acid U اسید اکسیژن دار
eudiometry U سنجش اکسیژن هوا
oxyacid U اسید اکسیژن دار
aqualung U دستگاه تنفس اکسیژن
oxides U ماده شیمیایی از اکسیژن
volcanize U جوش اکسیژن زدن
chemical oxygen demand U نیاز شیمیایی اکسیژن
acetylene oxygen flame U شعله استیلن اکسیژن
oxidizes U با اکسیژن ترکیب کردن
oxide U ماده شیمیایی از اکسیژن
oxidises U با اکسیژن ترکیب کردن
rebreather U سیستم اکسیژن مداربسته
maxvo U حداکثر اکسیژن مصرفی
oxidizing U با اکسیژن ترکیب کردن
oxidize U با اکسیژن ترکیب کردن
oxidised U با اکسیژن ترکیب کردن
oxyhydrogen U اکسیژن امیخته به ایدروژن
hypoxia U کاهش اکسیژن بافت
hypoxemia U کاهش اکسیژن بافت
oxidising U با اکسیژن ترکیب کردن
maxvo U بیشینه اکسیژن مصرفی
c.o.d U نیاز شیمیایی به اکسیژن
mixes U مخلوط ترکیبی
mix U مخلوط ترکیبی
elective affinity U میل ترکیبی
semisynthetic U نیمه ترکیبی
sequential storage U انباره ترکیبی
shapeliness U خوش ترکیبی
combinational circuit U مدار ترکیبی
combination influence U عامل ترکیبی
affinities U میل ترکیبی
synthetic method U روش ترکیبی
ingredient U جزء ترکیبی
turboramjet U ترکیبی از توربوجت و رم جت
ingredients U جزء ترکیبی
parathesis U ترکیبی بی تغییر
combination tone U صوت ترکیبی
combination bands U نوارهای ترکیبی
syntax error U اشتباه ترکیبی
syntactical analysis U تحلیل ترکیبی
mixed strategy U استراتژی ترکیبی
ordinal number U عدد ترکیبی
mixed cell refernce U ارجاع سل ترکیبی
diphthongs U صدای ترکیبی
diphthong U صدای ترکیبی
affinity U میل ترکیبی
mixed glue U چسب ترکیبی
composite video U تصویر ترکیبی
composite symbol U علامت ترکیبی
composite metal U فلز ترکیبی
packet U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets U روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
biological oxygen demand U نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
b.o.d U نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
biochemical oxygen demand U نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
hypoxia U کمبود اکسیژن در بافتهای بدن
numeric U که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
hydrogen bomb U بمب ترکیبی اتمی
hydrogen bombs U بمب ترکیبی اتمی
combined transport document U اسناد حمل ترکیبی
combined transport U حمل و نقل ترکیبی
multiplex U تسهیم مخابره ترکیبی
chemical affinity U میل ترکیبی شیمیایی
diatessaron U ترکیبی ازچهار دارو
compound leverage floor jack U اهرم بالابر ترکیبی
hemiterpene U ترکیبی بفرمول 8H5C
ct U حمل و نقل ترکیبی
ctd U سند حمل ترکیبی
Borromini capital U [نوعی سر ستون ترکیبی]
feasion U بمب ترکیبی اتمی
histamine U ترکیبی بفرمول 3N9H5C
acyl oxygen fission U گسسته شدن پیوند اسیل-اکسیژن
tetroxide U ترکیب دارای چهار اتم اکسیژن
nitrous acid U اسیدی که کمتراز تیزاب اکسیژن دارد
monoxide U اکسیدی که اکسیژن وفلز ان برابر باشد
oxidation U عمل ترکیب اکسیژن با جسم دیگری
fiata combined transport bill of lading U بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
basophil U میل ترکیبی شدید با موادقلیایی
contraction parry U ترکیبی ازدفاع ساده وچرخشی
cob U [ترکیبی از خاک رس، ریگ، شن و کاه و آب]
ketol U ترکیبی مرکب ازالکل و استون
carbide U ترکیبی از کربن و چند عنصرفلزی
combined transport operator U عامل حمل و نقل ترکیبی
latten U ترکیبی مانند فلز برنج
lattin U ترکیبی مانند فلز برنج
hexahydrate U ترکیبی که دارای شش ذره اب باشد
mixed column line chart U نمودار ستونی- خطی ترکیبی
cto U عامل حمل ونقل ترکیبی
mixed column line graph U نمودار ستونی- خطی ترکیبی
basophile U میل ترکیبی شدیدبا موادقلیایی
The room is stuffy. U هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
vulcanization U حرارت زیاد جوش اکسیژن لاستیک وفلزات
BPP U چهار بیت برای ترکیبی از رنگها
soft return U فرمان ترکیبی رد کردن خط ورفتن به خط بعدی
BPP U هشت بیت برای ترکیبی از رنگها
syntactical U طبق قواعد صرف ونحوی ترکیبی
syntactic U طبق قواعد صرف ونحوی ترکیبی
iodoform U ترکیبی از ید که برای گندزدایی و مانند انهابکارمیبرند
oxyhydrogen blowpipe U بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
isatin U رنگ قرمزی که از ترکیب نیل با اکسیژن بدست می اید
ozone U نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
polyene U ترکیبی الی که دارای پیوستگی مضاعف است
chloramine U هرنوع ترکیبی که دارای ازت و کلر باشد
She has long and shapely legs . U ساق پاهای کشیده وخوش ترکیبی دارد
consolute U ترکیبی از دو یا چند مایع که بر هر نسبتی در یکدیگر حل شوند
monad U ذره بسیط که نیروی ترکیبی یک هیدروژن است
silicone U ترکیبی الی بفرمول Sio2R شبیه کتون
cannon U [ترکیبی از سبک های امپراتوری ناپلئون و فدرال]
to orient compound U نسبت اجزای ترکیبی را بایکدیگر تعیین کردن
barrage jamming U تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts U واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
oxygen bottle U محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
hypotaxis U رابطه ترکیبی یا صرف ونحوی کلمه اصلی بامشتقاتش
discretionary U آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
fbl U lading of bill combinedtransport FIATA بارنامه حمل ترکیبی "فیاتا"
octad U جسم بسیط یا ذرهای که قوه ترکیبی ان برابر است با8واحد
distemper U ترکیبی از گچ اب چسب و موادرنگی که در رنگ کردن داخل اطاقها بکار میرود
anoxia U فقدان اکسیژن در سلولهای خونی و بافتی که اغلب منجربه زیانهای جبران ناپذیری میشود
ageing U ثابت شدن رنگ در اثر گذشت زمان و تحت تاثیر اکسیژن موجود در هوا
dual U دادههای ترکیبی هر مجموعهای از داده در پاس یا لبه ساعت مختلف آماده و معتبر است
characters U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
character U یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com