English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (583 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unkennel U از سوراخ یا لانه بیرون کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
unearthing U از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
unearth U از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
unearths U از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
unearthed U از لانه بیرون کردن از زیردراوردن
bolts U تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
bolt U تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
bolted U تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
bolting U تیر کوتاه سگی که شکار را از لانه بیرون می کشد
to turn out U بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
With soft words one may persuade a serpent out of . <proverb> U با زبان خوش مار را از سوراخ بیرون مى کشند .
anthill U خاکریزی که مورهنگام لانه سازی در اطراف لانه خود ایجاد میکند
to pink out leather U چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
formicarm U لانه مورچه لانه مور
formicary U لانه مورچه لانه مور
perforation U عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
earth U حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
earths U حفره زیرزمینی روباه بیرون راندن روباه از سوراخ
breaches U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breached U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach U سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
pinkest U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
thirl U سوراخ سوراخ کردن دریدن
pink U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker U سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
kennels U لانه کردن
holing U در لانه کردن
hole U در لانه کردن
holes U در لانه کردن
holed U در لانه کردن
kennel U لانه کردن
cancellate U سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
nestles U لانه کردن اسودن
burrows U زیرزمین لانه کردن
burrowed U زیرزمین لانه کردن
burrowing U زیرزمین لانه کردن
nestled U لانه کردن اسودن
nestle U لانه کردن اسودن
nerds U اشیانه لانه کردن
nerd U اشیانه لانه کردن
burrow U زیرزمین لانه کردن
riddle U سوراخ سوراخ کردن
riddles U سوراخ سوراخ کردن
honey combing U روش انبار کردن و تخلیه کالاها به طریقه لانه زنبوری و خوشهای
centered U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centred U سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie U [پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
dilly bag U کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
sights U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
float stone U سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
fenestration U چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
sight U سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
to strain at a gnat U ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
witjout U بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
gruyere cheese U پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
foraminate U ثقبه دار سوراخ سوراخ
scuttling U سوراخ کردن
pool U سوراخ کردن
broach U سوراخ کردن
pools U سوراخ کردن
scuttle U سوراخ کردن
punch U سوراخ کردن
punched U سوراخ کردن
punches U سوراخ کردن
pooled U سوراخ کردن
to set abroach U سوراخ کردن
to drill through U سوراخ کردن
to punch a hole in U سوراخ کردن
foraminate U سوراخ کردن
broached U سوراخ کردن
to break open U سوراخ کردن
scuttled U سوراخ کردن
drill U سوراخ کردن
drilled U سوراخ کردن
drills U سوراخ کردن
to burn a hole U سوراخ کردن
to pick a hole in U سوراخ کردن
stabs U سوراخ کردن
wear a hole in U سوراخ کردن
gores U سوراخ کردن
stabbed U سوراخ کردن
stab U سوراخ کردن
scuttles U سوراخ کردن
to poke a hole in any thing U سوراخ کردن
transfix U سوراخ کردن
broaches U سوراخ کردن
delving U سوراخ کردن
perforate U سوراخ کردن
delved U سوراخ کردن
delves U سوراخ کردن
bore U سوراخ کردن
pierces U سوراخ کردن
bores U سوراخ کردن
pierce U سوراخ کردن
perforating U سوراخ کردن
perforates U سوراخ کردن
delve U سوراخ کردن
steek U سوراخ کردن
incising U سوراخ کردن
goring U سوراخ کردن
broaching U سوراخ کردن
gore U سوراخ کردن
boring U سوراخ کردن
gored U سوراخ کردن
to peck a hole in U با نوک سوراخ کردن
punches U مهر کردن سوراخ
punch U مهر کردن سوراخ
punch U سوراخ ایجاد کردن
punched U مهر کردن سوراخ
prongs U باچنگ ک سوراخ کردن
punctures U سوراخ کردن شکست
hollow forge U سوراخ کردن گرم
punched U سوراخ ایجاد کردن
lack vt U با گلوله سوراخ کردن
burring U بامته سوراخ کردن
burrs U بامته سوراخ کردن
pertusion U عمل سوراخ کردن
burred U بامته سوراخ کردن
lancinate U بانیزه سوراخ کردن
tusks U سوراخ کردن یا کندن
burr U بامته سوراخ کردن
punches U سوراخ ایجاد کردن
puncturing U سوراخ کردن شکست
prong U باچنگ ک سوراخ کردن
back drill U از پشت سوراخ کردن
punctured U سوراخ کردن شکست
broaching U سوراخ کردن قایق
broached U سوراخ کردن قایق
gride U سوراخ کردن فرورفتن
peck U بانوک سوراخ کردن
broaches U سوراخ کردن قایق
transfixion U عمل سوراخ کردن
puncture U سوراخ کردن شکست
pecked U بانوک سوراخ کردن
To bark up the wrong tree. <idiom> [سوراخ دعا را گم کردن]
pecking U بانوک سوراخ کردن
to tear a hole in U سوراخ یا پاره کردن
tusk U سوراخ کردن یا کندن
spit U سوراخ کردن تف انداختن
spits U سوراخ کردن تف انداختن
precision bore U سوراخ کردن دقیق
pecks U بانوک سوراخ کردن
broach U سوراخ کردن قایق
peeping U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeped U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peeps U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
peep U از سوراخ نگاه کردن طلوع کردن
luxate U از جای خود بیرون کردن جابجا کردن
slot U سوراخ کردن شکاف کوچک
puncture U سوراخ کردن پنچر شدن
slotting U سوراخ کردن شکاف کوچک
slots U سوراخ کردن شکاف کوچک
puncturing U سوراخ کردن پنچر شدن
jabs U خنجر زدن سوراخ کردن
drill U سوراخ کردن چاه کندن
notches U شکاف چوبخط سوراخ کردن
jab U خنجر زدن سوراخ کردن
back drilling attachment U تجهیزات سوراخ کردن از پشت
notch U شکاف چوبخط سوراخ کردن
jabbing U خنجر زدن سوراخ کردن
punctured U سوراخ کردن پنچر شدن
jabbed U خنجر زدن سوراخ کردن
punctures U سوراخ کردن پنچر شدن
drills U سوراخ کردن چاه کندن
drilled U سوراخ کردن چاه کندن
eject U بیرون کردن
fire out U بیرون کردن
exorcizes U بیرون کردن
to fire out U بیرون کردن
swaps U بیرون کردن
exorcizing U بیرون کردن
exorcises U بیرون کردن
exorcising U بیرون کردن
exorcised U بیرون کردن
to pack off U بیرون کردن
to hunt out U بیرون کردن
exorcized U بیرون کردن
cashiers U بیرون کردن
outcrop U سر بیرون کردن
cashier U بیرون کردن
outcrops U سر بیرون کردن
to hunt away U بیرون کردن
to drum out U بیرون کردن
eliminates U بیرون کردن
to drive out U بیرون کردن
eliminating U بیرون کردن
swopped U بیرون کردن
to charm away U بیرون کردن
force U بیرون کردن
swapped U بیرون کردن
swap U بیرون کردن
ejecting U بیرون کردن
to stuck out U بیرون کردن
eliminated U بیرون کردن
to send down U بیرون کردن
eliminate U بیرون کردن
to give the sack U بیرون کردن
swopping U بیرون کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com