English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 105 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
thriftily U از روی صرفه جوئی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
economizing U صرفه جوئی کردن
thrift U صرفه جوئی
chariness U صرفه جوئی
diseconomies of scale U عدم صرفه جوئی به مقیاس
economization U صرفه جوئی
frugally U با صرفه جوئی
housewifely U از روی خانه داری یا صرفه جوئی
To save . To economize. U صرفه جوئی کردن
Other Matches
economic U نزدیک به صرفه مقرون به صرفه
supply economy U صرفه جویی در مصرف اماد صرفه جویی تدارکاتی
competition U سبقت جوئی
maliciousness U کینه جوئی
vengeanee U کینه جوئی
revengefulness U کینه جوئی
vindictiveness U کینه جوئی
quarrelsomeness U ستیزه جوئی
riotousness U فتنه جوئی
quarelsomeness U ستیزه جوئی
competitions U سبقت جوئی
factiousness U فتنه جوئی
peacefulness U راحتی صلح جوئی
captiously U از روی عیب جوئی
censoriously U از روی عیب جوئی
quarrelsomely U از روی ستیزه جوئی
vengefully U از روی کینه جوئی
quarelsomeness U نزاع طلبی فتنه جوئی
Adventurism is the salt of life . U ماجرا جوئی شور ونمک زندگه است
housewifely U صرفه جو
penny wise U صرفه جو
providential U صرفه جو
frugal U صرفه جو
economizer U صرفه جو
behoof U صرفه
beta leonis U صرفه
denebola U صرفه
economical U صرفه جو
advantage U صرفه
inadvisable U بی صرفه
parsimonious U صرفه جو
thrifty U صرفه جو
gain U صرفه استفاده
backstop technology U تکنولوژی با صرفه
economy U صرفه جویی
economies U صرفه جویی
saving U صرفه جویی
he is a bad husband U صرفه جو نیست
gains U صرفه استفاده
gained U صرفه استفاده
thrift U صرفه جویی
frugality U صرفه جویی
inexpensive U معقول صرفه جو
costings U مقرون به صرفه
frugal U با صرفه اندک
cost-effective U مقرون به صرفه
economical U مقرون به صرفه
cut corners <idiom> U صرفه جویی کردن
It is not economical. U مقرون به صرفه نیست.
provident U صرفه جو اینده نگر
spareable U قابل صرفه جویی
spillover benefits U صرفه جوئیهای خارجی
internal economies U صرفه جوئیهای داخلی
economy factor U ضریب صرفه جویی
consumption economies U صرفه جوئیهای مصرفی
economize U صرفه جویی کردن
economizing method U روش صرفه جویی
economized U صرفه جویی کردن
sparing U مضایقه کننده صرفه جو
scrounging U صرفه جویی کردن
scrounges U صرفه جویی کردن
scrounged U صرفه جویی کردن
scrounge U صرفه جویی کردن
economising U صرفه جویی کردن
economies of scale U صرفه جوئیهای مقیاس
saved U صرفه جویی کردن
saves U صرفه جویی کردن
save U صرفه جویی کردن
parsimony U صرفه جویی کم خرجی
external economies U صرفه جوئیهای خارجی
economised U صرفه جویی کردن
economises U صرفه جویی کردن
economizes U صرفه جویی کردن
advantageously U با داشتن صرفه یا سود سودمندانه
internal diseconomies U عدم صرفه جوئیهای داخلی
gas saving U صرفه جویی در مصرف بنزین
economizer U صرفه جویی کننده انرژی
economies of scale U صرفه جوئیهای تولید انبوه
an economist of time U متخصص در صرفه جویی وقت
penny wise and pound foolish U صرفه جو در پنی و ولخرج درلیره
time saver U صرفه جویی کننده در وقت
providence U صرفه جویی اینده نگری
feed heater U دستگاه صرفه جویی درحرارت
to save up for something U برای چیزی صرفه جویی کردن
austerity package U بسته صرفه جویی [اقتصاد] [سیاست]
an economist of time U کسی که میتواند در وقت صرفه جویی کند
I'm saving up for a new bike. U من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم.
laborsaving U تقلیل دهنده زحمت کارگر صرفه جویی کننده در میزان کار
cut corners <idiom> U [زمانی که چیزی برای صرفه جویی در هزینه به طور بد انجام شده است]
economizing U صرفه جویی در دارایی حداکثر استفاده را از دارایی موجود کردن
libraries U و در زمان و هزینه صرفه جویی شود. 2-مجموعه توابعی که کامپیوتر نیاز دارد تا به آنها مراجعه کند ولی در حافظه اصلی ذخیره نشده اند
library U و در زمان و هزینه صرفه جویی شود. 2-مجموعه توابعی که کامپیوتر نیاز دارد تا به آنها مراجعه کند ولی در حافظه اصلی ذخیره نشده اند
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
positive externalities U صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com