Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 71 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
anatomically
U
از روی تشریح
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
discussion
U
تشریح مطالب
discussions
U
تشریح مطالب
charge
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charges
U
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
analyse
U
پاره پاره کردن تشریح کردن
analysed
U
پاره پاره کردن تشریح کردن
analyses
U
پاره پاره کردن تشریح کردن
analysing
U
پاره پاره کردن تشریح کردن
analyzed
U
پاره پاره کردن تشریح کردن
analyzes
U
پاره پاره کردن تشریح کردن
analyzing
U
پاره پاره کردن تشریح کردن
White Paper
U
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
White Papers
U
کتابی که حکومت یک کشور جهت تشریح یااعلام بعضی مسائل منتشرمیکند
analysis
U
تشریح
dissect
U
تشریح کردن
dissected
U
تشریح کردن
dissecting
U
تشریح کردن
dissects
U
تشریح کردن
description
U
توصیف تشریح
descriptions
U
توصیف تشریح
ethnography
U
تشریح علمی نژادهای بشراز نظر اداب ورسوم و اختلافاتی که ازاین نقطه نظر با هم دارند
innuendo
U
یعنی تشریح
innuendoes
U
یعنی تشریح
innuendos
U
یعنی تشریح
anatomies
U
تشریح
anatomies
U
مبحث تشریح
anatomy
U
تشریح
anatomy
U
مبحث تشریح
surgeries
U
تشریح
surgery
U
تشریح
autopsies
U
تشریح مرده
autopsies
U
تشریح نسج مرده
autopsy
U
تشریح مرده
autopsy
U
تشریح نسج مرده
dissection
U
تشریح
vivisection
U
زنده شکافی تشریح جانور زنده
illustration
U
تشریح
illustrations
U
تشریح
aerography
U
علم تشریح هوا
analyze
U
تشریح کردن
anatomically
U
مطابق علم تشریح
anatomist
U
متخصص علم تشریح
anatomist
U
تشریح کننده
anatomize
U
تشریح کردن
body snatcher
U
کسی که برای تشریح نبش قبرمیکند
catling
U
چاقوی تشریح یاجراحی
d. anatomy
U
تشریح مشاهدهای یا تبصیری
dissecting knife
U
چاقوی تشریح
dissector
U
تشریح کننده
embryotomy
U
تشریح جنین درزهدان
entomotomy
U
تشریح حشرات
explained variance
U
واریانس تشریح شده تغییرات بیان شده
gnosticize
U
ازراه عرفان تشریح کردن
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
hypotyposis
U
تشریح مجسم کننده
karyology
U
هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
kinesiology
U
تشریح حرکات بدنی انسان
neurotomy
U
تشریح اعصاب
non descript
U
تشریح ناپذیر
page description language
U
زبان تشریح صفحه
pdl
U
زبان تشریح صفحه
phytotomy
U
برش و تشریح گیاه
problem description
U
تشریح مسئله
prosector
U
تشریح کننده بدن مرده
syntax language
U
زبان تشریح نحو
tree surgery
U
تشریح علمی درخت
vivisect
U
موجود زنده را تشریح کردن تشریح زنده
vivisectional
U
زنده شکافی تشریح جانور زنده
vivisector
U
تشریح کننده جانور زنده
zootomy
U
تشریح حیوانات
Partial phrase not found.
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com