English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (25 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
glassy state U حالت شیشهای
vitreus state U حالت شیشهای
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
stabilized U به حالت موازنه در اوردن
stabilised U به حالت موازنه در اوردن
stabilize U به حالت موازنه در اوردن
stabilises U به حالت موازنه در اوردن
stabilising U به حالت موازنه در اوردن
stabilizes U به حالت موازنه در اوردن
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
individualize U حالت ویژه دادن
individualizing U حالت ویژه دادن
individualizes U حالت ویژه دادن
individualized U حالت ویژه دادن
individualising U حالت ویژه دادن
individualises U حالت ویژه دادن
individualised U حالت ویژه دادن
cold form U در حالت سرد شکل دادن
nauseates U حالت تهوع دست دادن
foreignize U حالت بیگانه دادن یایافتن
nauseated U حالت تهوع دست دادن
to set U جای دادن [در حالت ایستاده]
nauseate U حالت تهوع دست دادن
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
de scramble U سازمان دادن مجدد پیام یا سیگنالی که حالت نامناسب دارد
numeric U حرفی که در برخی حالت برای نشان دادن یک عدد است .
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
cold work U عملیات شکل دادن و چکش کاری فلزات در حالت سرد ودر دماهای پایین
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat U حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
idiocrasy U حالت
grain U حالت
make U حالت
stated U حالت
situation U حالت
disposition U حالت
posturing U حالت
febricity U حالت تب
temperament U حالت
temperaments U حالت
state- U حالت
manner U حالت
if U حالت
situations U حالت
pyreticosis U حالت تب
stances U حالت
stance U حالت
status U حالت
unexpressive U بی حالت
feverishness U حالت تب
attitude U حالت
attitudes U حالت
states U حالت
predicament U حالت
stating U حالت
queasiness U حالت قی
fettle U حالت
tempered U حالت
expression U حالت
self U حالت
expressions U حالت
posture U حالت
condition U حالت
case U حالت
estate U حالت
moods U حالت
mood U حالت
cases U حالت
temper U حالت
predicaments U حالت
line condition U حالت خط
state U حالت
postures U حالت
estates U حالت
tempers U حالت
glass eyed U بی حالت
ill conditioned U بد حالت
phase U حالت
phased U حالت
phases U حالت
makes U حالت
postured U حالت
deplorble condltion U حالت زار
continuum state U حالت پیوستار
conversational mode U حالت محاورهای
deadness U حالت مرده
corresponding state U حالت متنافر
deliverable state U در حالت تحویل
objective U حالت مفعولی
objectives U حالت مفعولی
supervisor state U حالت نظارت
counterpoise U حالت تعادل
nausea U حالت استفراغ
creaminess U حالت سرشیری
trim U وضع حالت
tangency U حالت جیبی
tempers U حالت بهبود
tangency U حالت مماس
sicknesses U حالت تهوع
tempered U حالت بهبود
nausea U حالت تهوع
temper U حالت بهبود
expressive eyes U چشمان با حالت
energy state U حالت انرژی
sickness U حالت تهوع
equation of state U معادله حالت
equilibrium state U حالت تعادل
ternary U با سه حالت ممکن
the fidgets U حالت عصبانی
the needle U حالت عصبانی
the vocative case U حالت ندا
excited state U حالت برانگیخته
thraw U حالت نزع
erectness U حالت عمودی
eigenstate U حالت انرژی
eburnation U حالت عاجی
vein U حالت تمایل
veins U حالت تمایل
doubtfulness U حالت تردید
states U دولتی حالت
stating U دولتی حالت
flexibility U حالت گیر
facial expression U حالت چهره
optimum U حالت مطلوب
trims U وضع حالت
exceptional case U حالت استثنایی
stated U دولتی حالت
doughiness U حالت خمیری
drowsihead U حالت نیمخواب
drive state U حالت سائقی
drinking bout U حالت مستی
individualism U حالت انفرادی
state U دولتی حالت
spring U حالت فنری
downiness U حالت کرکی
state- U دولتی حالت
springs U حالت فنری
trimmest U وضع حالت
conjugality U حالت زناشویی
thirstily U با حالت تشنگی
gen U حالت مالکیت
expressions U القای حالت
expression U القای حالت
amentia U حالت هذیان
affectivity U حالت عاطفی
affectedly U با حالت بخودگرفته
adrenergic reponse state U حالت پر ادرنالینی
peculiarity U حالت ویژگی
peculiarities U حالت ویژگی
acedia U حالت خ-لسه
accidentalness U حالت اتفاقی
gen U حالت اضافه
y position U حالت- ایگرگ
answer mode U حالت جواب
possessive U حالت اضافه
possessives U حالت اضافه
volcanism U حالت اتشفشانی
vorticity U حالت گردابی
vulcanicity U حالت اتشفشانی
wait state U حالت انتظار
waviness U حالت موجی
waxiness U حالت مومی
well disposed U خوش حالت
antisepsis U حالت ضد عفونی
answer mode U حالت پاسخ
expressionist U حالت دوست
expressionism U حالت دوست
sulkily U با حالت قهر
genitive U حالت اضافه
defensive U حالت تدافع
defensively U حالت دفاعی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com