English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 99 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
My jaw dropped to the floor! <idiom> U از تعجب داشتم شاخ در می آوردم! [اصطلاح روزمره]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
I spoke my mind. U آنچه دردل داشتم بزبان آوردم
get hold of yourself U گیرتون آوردم
At last I caught ( got) you . U بالاخره گیرت آوردم ( انداختم )
What a mes I made of my life . U دیدی چه بروز خودم آوردم
Fortunately I wasnt hurt. U شانس آوردم . طوریم نشد
I got good marks in the exams . U نمرات خوبی درامتحان آوردم
Much as I raked my brain . U هر چقدر به مغزم فشار آوردم
Luchily for me the train was late. U خوش شانسی آوردم قطار دیر رسید
Mentioning his ex-wife's name was like waving a red flag in front of a bull. U تا اسم زن قبلی او [مرد] را آوردم خونش به جوش آمد.
I fiddled afew invitation cards. U باهر کلکی بود چند تا کارت دعوت گیر آوردم
i had him sing U وا داشتم بخوانم
i had a lettr from him U نامهای از او داشتم
I was saying to myself that. . . U داشتم تو دلم می گفتم که ...
i was busy at the moment U در ان وقت کار داشتم
I had a letter from my father . U از پدرم کاغذ داشتم
i had a great wish to see him U داشتم که اورا به بینم
i was in an awkword p U وضع بدی داشتم
i had twowins and onedefc U من دو برد داشتم و یک باخت
i kind of liked it U میشود گفت دوست داشتم
i kind of liked it U من تا اندازهای انرا دوست داشتم
i had barely time to get out U همینقدروقت داشتم که بیرون بروم
it is like that .i had before U مانند ان است که پیشتر داشتم
my latehusband U شوهری که اخیر داشتم مرحوم شوهرم
i had many books he had none U من کتابهای بسیار داشتم اوهیچ نداشت
i lent him what money i had U هرچه پول داشتم به او وام دادم
I'd like to ask her out. U من دوست داشتم او [زن] را به بیرون دعوت کنم.
As for me , I was going crazy ( mad ) . U مرا می گویی داشتم دیوانه می شدم
Could I have a word with you ? U عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
I had a very bad headache, a fever, and my whole body was shaking. U من سردرد شدید و تب داشتم و تمام بدنم می لرزید.
I'd U مخفف should I و Iwouldبمعنی من میبایستی و Ihadبمعنی من باید و من داشتم
I foud myself in opposition to my friends on this question . U در مورد این موضوع نظریات مخالفی با دوستانم داشتم
I wonder what lies in store for me in the future. U من دوست داشتم بدانم که برای من در آینده چه پیش می آید.
surprize U تعجب
wonderment U تعجب
wonder U تعجب
admiration U تعجب
wondered U تعجب
wondering U تعجب
wonders U تعجب
surprises U تعجب
surprise U تعجب
zooks U علامت تعجب
wonderingly U تعجب کنان
exclamation mark علامت تعجب
rake in the money <idiom> U ایجاد تعجب
note of a U علامت تعجب
admire U تعجب کردن
wonderer U تعجب کننده
marvel U تعجب اعجاز
muse U تعجب کردن
mused U تعجب کردن
muses U تعجب کردن
marveled U تعجب اعجاز
faugh U علامت تعجب
ferlie U حیرت تعجب
marveling U تعجب اعجاز
marvelled U تعجب اعجاز
i wonder he did not catch cold U تعجب میکنم
surprisedly U تعجب کنان
exclamation point U علامت تعجب
ha U علامت تعجب
exclamation points U علامت تعجب
marvels U تعجب اعجاز
marvelling U تعجب اعجاز
She's agreed to fill in for me on Friday, but I'd be pushing my luck if I asked her to do it on Saturday, too. U او [زن] موافقت کرد روز جمعه جاینشین من باشد اما من شورش را در می آوردم اگر از او [زن] درخواست بکنم که شنبه هم جاینشین من بشود.
How very odd. Well I never. U چه چیزها ( بعلامت تعجب )
bombshell U امر تعجب اور
i wonder at him U از دست او تعجب میکنم
You could have knocked me knocked me down with a feather. I hit the roof . U از تعجب شاخ درآوردم
bombshells U امر تعجب اور
unwary U بدون تعجب و تشویش
exclaimed U ازروی تعجب فریاد زدن
exclaiming U ازروی تعجب فریاد زدن
you don't say <idiom> U نشان دادن تعجب ازشنیدهها
exclaim U ازروی تعجب فریاد زدن
admired U درشگفت شدن تعجب کردن
exclaims U ازروی تعجب فریاد زدن
admires U درشگفت شدن تعجب کردن
he wondered at the sight U ازدیدن ان منظره تعجب کرد
exclamations U علامت تعجب حرف ندا
do a double take <idiom> U با تعجب نگاه به کسی یا چیزی
exclamation U علامت تعجب حرف ندا
bah U علامت تعجب حاکی ازاهانت و تحقیر
holy cow ! [holy smoke !] <idiom> U اصطلاح برای ابراز تعجب یا حیرت
blimey U حرف ندا به نشان تعجب و غیره
stares U از روی تعجب ویاترس نگاه کردن
stared U از روی تعجب ویاترس نگاه کردن
stare U از روی تعجب ویاترس نگاه کردن
Holy moly! <idiom> U اصطلاح برای ابراز تعجب یا حیرت
golly U حرف ندا برای بیان تعجب و غیره
wisha U برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
gollies U حرف ندا برای بیان تعجب و غیره
wows U فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wowed U فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wow U فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
wowing U فریاد حاکی ازخوشحالی و تعجب و حیرت چیز جالب
Good grief! <idiom> U این کلمه برای نشان دادن تعجب (چه خوب چه بد)استفاده میشود
yoicks U علامت تعجب درهیجان و خشم و خوشی ووجد.فریاد تحریک و تشویق برای تازی شکاری مخصوص
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com