English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 130 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Fine words butter no parsnips. U از تعارف کم کم وبر مبلغ افزای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
booster U ولت افزای
boosters U ولت افزای
differential booster U ولت افزای تفاضلی
increment key U کلید شدت افزای
booster transformer U مبدل ولت افزای
booster converter U تبدیلگر ولت افزای
loading coil U پیچک بار افزای
compliment U تعارف
complimented U تعارف
compliments U تعارف
complimenting U تعارف
unceremonious U بی تعارف
chivalry U تعارف
comity U تعارف
unceremoniously U بی تعارف
passwords U کامپیوتر یا نرم افزای که نیاز دارد کاربر پیش از دستیابی یافتن کلمه رمز را وارد کند
password U کامپیوتر یا نرم افزای که نیاز دارد کاربر پیش از دستیابی یافتن کلمه رمز را وارد کند
florulent U خوش تعارف
offerer U تعارف کننده
smoothe U تعارف امیز
ceremoniousness U رعایت تعارف
uncomplimentary U بی تعارف ناخوشایند
offer round U به همه تعارف کردن
left handed compliment U تعارف غیر صمیمانه
bluntly U بدون تعارف ونزاکت
There is no need dor ceremony between us. U تعارف رابگذار کنار
to make a present of U پیشکش یا تعارف کردن
An insincere offer(gesture). U تعارف خشک وخالی
redliner U خصوصیتی در گروه کاری یا نرم افزای کلمه پرداز که امکان رنگی کردن نوشتار متن در جاهای مختلف میدهد
an empty gesture U رفتار [تعارف] خشک وخالی
salutations U تعارف سلام اول نامه
Dont mention it . You are welcome. U اختیار دارید (درمقام تعارف )
Offer him some chocolates. U به ایشان شکلات تعارف کنید
You are ( most ) welcome . It is a mere nothing . It is not fit to drink . U قابل ندارد ( بعنوان تعارف )
well oiled U تعارف امیز چرب و نرم
Lets talk business. Lets talk turkey. U بی تعارف وجدی حرف بزنیم
One could be taken up on ones offer. U تعارف آمد نیامد دارد
salutation U تعارف سلام اول نامه
to ply any one with drink U باصرارنوشابه بکسی تعارف کردن
I realy mean it . U جدی می گویم فکر نکن تعارف می کنم
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home . U اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
summa U مبلغ
propagandists U مبلغ
propagandist U مبلغ
quantum U مبلغ
lump sums U مبلغ کل
tots U مبلغ
amounts U : مبلغ
promoters U مبلغ
tot U مبلغ
quantities U مبلغ
amounting U مبلغ
quantity U مبلغ
amount U مبلغ
amounting U : مبلغ
amounted U : مبلغ
lump sum U مبلغ کل
promoter U مبلغ
amounted U مبلغ
amount U : مبلغ
amounts U مبلغ
sums U مبلغ
sum U مبلغ
the entire sum U تمامی مبلغ
premiums U مبلغ بیمه
pin money U مبلغ ناچیز
evengelist U مبلغ مسیحی
twopence U مبلغ دو پنس
premium U مبلغ بیمه
missionaries U مبلغ مذهبی
gross amount U مبلغ ناخالص
missioner U مبلغ مذهبی
backing U مبلغ شرطبندی
entirenss U جمع کل مبلغ کل
round U مبلغ زیاد
chicken feed U مبلغ ناچیز
roundest U مبلغ زیاد
convertor U مبلغ مذهبی
balance of the amount U باقیمانده مبلغ
turnover U مبلغ فروش
price U مبلغ شرطبندی
prices U مبلغ شرطبندی
carry forward U مبلغ منقول
pittance U مبلغ جزئی
converter U مبلغ مذهبی
to figure up مبلغ یا میزان
missionary U مبلغ مذهبی
dribblet U مبلغ کوچک
hikes U مبلغ رابالا بردن
hiked U مبلغ رابالا بردن
exaggerated U مبلغ اغراق امیز
hiking U مبلغ رابالا بردن
capitalization U جمع مبلغ سرمایه
ratal U مبلغ مشمول مالیات
hike U مبلغ رابالا بردن
deductible U مبلغ قابل کسر
it was a U مبلغ زیادی بود
It was some consikerable amount. U مبلغ قابل ملاحظه ای بود
i undertake to pay that sum U متعهد میشوم که ان مبلغ رابپردازم
What is this amount for? U این مبلغ برای چیست؟
investments U مبلغ سرمایه گذاری شده
surcharge U مبلغ جریمه نرخ اضافی
blank check U چک امضاء شده بدون مبلغ
surcharges U مبلغ جریمه نرخ اضافی
investment U مبلغ سرمایه گذاری شده
even money U مبلغ مساوی در شرط بندی
outlay U مبلغ سرمایه گذاری شده خرج
entry fee U مبلغ پرداختی برای شرکت درمسابقه
bond discount U تنزل مبلغ اسمی اوراق قرضه
handicap stake U مسابقهای که مبلغ شرطبندی از صاحبان اسبهاست
net amount payable to contractor U مبلغ خالص قابل پرداخت به پیمانکار
The return on the bonds amounts to ... U مبلغ بازده اوراق بهادار برابراست با ...
working capital U مبلغ اضافی سرمایه جاری پس از کسر بدهی
He deducts the amount from the invoice. U او [مرد] این مبلغ را از حساب کسر می کند.
discounted cash flow U مبلغ تنزیل شده پرداختها وهزینههای اتی
debt discount U تفاوت ارزش اسمی بدهی واصل مبلغ
cash and carry U نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
regressive tax U مالیاتی که به نسبت کم شدن مبلغ پایه مالیات تنزل کند
small claim U ادعانامه یا تقاضای خسارتی که مبلغ ان از 00001 ریال کمتر است
The borrower is absolutely free to use the amount. U وام گیرنده کاملا مختار به استفاده ازاین مبلغ است .
cash-and-carry U نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash-and-carries U نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
face value U مبلغ اسمی مبلغی که روی سکه اسکناس و یا سهام نوشته شده است
dificiency U نقصان درامد و عدم کفایت مبلغ پیش بینی شده جهت اجرای کار
bond U سندی که به موجب ان خود ووارث و اوصیا و مباشرین امورش را به پرداخت مبلغ معینی به دیگری متعهد میکند
valued policy U بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
clearing a bill U محاسبه سر رسید برات پرداخت مبلغ برات و تصفیه حساب مربوط به ان
poundage U مبلغ به پوند وزن به پوند
due bill U در CL به این شکل تنظیم میشود : بدهی به اقای ..... مبلغ ..... است که عندالمطالبه پرداخت خواهد شد . تاریخ .... این سند بر خلاف برات و سفته به حواله کرد قابل پرداخت نیست
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com