English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
degauss U از بین بردن میدان مغناطیسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
magnetic induction U چگالی شار مغناطیسی اندوکسیون مغناطیسی چگالی میدان مغناطیسی چگالی خطوط قوای مغناطیسی
medium U مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
softest U که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
soft U که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
softer U که اثرات مغناطیسی خود را هنگام حذف از میدان مغناطیسی از دست بدهد
mediums U مادهای که الگوی فلوی مغناطیسی را پس از اثر میدان مغناطیسی برمی گرداند.
high intensity magnetic field U میدان مغناطیسی شدت میدان بزرگ
lenz' law U جریان القاء شده در یک مدار که نسبت به یک میدان مغناطیسی دارای حرکت نسبی است میدانی در جهت مخالف میدان اصلی بوجودمی اورد
magnetic field line U خط میدان مغناطیسی
line of magnetic field strength U خط میدان مغناطیسی
magnetic flux line U خط میدان مغناطیسی
magnetic field U میدان مغناطیسی
magnetic f. U میدان مغناطیسی
field magnet U میدان مغناطیسی
magnetic fields U میدان مغناطیسی
magnetic field energy U انرژی میدان مغناطیسی
magnetic dip U میدان جاذبه مغناطیسی
flux intensity U شدت میدان مغناطیسی
magnetizing force U شدت میدان مغناطیسی
magnetic field figure U تصویر میدان مغناطیسی
magnetic intensity U شدت میدان مغناطیسی
intensity of the magnetic field U شدت میدان مغناطیسی
magnetic field generation U تولید میدان مغناطیسی
magnetic field inhomogeneity U غیریکنواختی میدان مغناطیسی
magnetic field intensity U شدت میدان مغناطیسی
magnetic field strength U شدت میدان مغناطیسی
high magnetic field U میدان مغناطیسی قوی
magnetic field vector U بردار میدان مغناطیسی
h U شدت میدان مغناطیسی
m.f.p. U پتانسیل میدان مغناطیسی
field intensity U شدت میدان مغناطیسی
earth magnetic field U میدان مغناطیسی زمین
magnetic field potential U پتانسیل میدان مغناطیسی
inhomogeouns magnetic field U میدان مغناطیسی غیریکنواخت
cross magnetizing U میدان مغناطیسی متقابل
field of force U میدان نیروی مغناطیسی
terrestrial magnetic field U میدان مغناطیسی زمین
effective magnetic field U میدان مغناطیسی موثر
noises U که از طریق میدان الکتریکی یا مغناطیسی
noise U که از طریق میدان الکتریکی یا مغناطیسی
applied magnetic field U میدان مغناطیسی اعمال شده
degauss U پاک کردن میدان مغناطیسی
axis of earth magnetic field U محور میدان مغناطیسی زمین
magnetic joint U محل ضربه در میدان مغناطیسی
induced magnetic field U میدان مغناطیسی القاء شده
magnetic deflection field U میدان منحرف کننده مغناطیسی
gauss U واحد شدت میدان مغناطیسی
magnet U آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
magnetic U آنچه میدان مغناطیسی مربوطه داد
magnets U آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
electromagnetic U ایجاد میدان مغناطیسی در اثر نیروی الکتریکی
ultra high magnetic field U معمولا میدان مغناطیسی باشغت بیش از 001ک
degaussing U تعدیل حوزه میدان مغناطیسی ناو دیگازینگ
hall effect U شرح تاثیر میدان مغناطیسی روی جریان الکترون ها
magnetic U قطعه الکترومغناطیسی که سیگنالهای الکتریکی را به میدان مغناطیسی تبدیل میکند
hysteresis U تاخیر تغییر دانسیته شارمغناطیسی نسبت به شدت میدان مغناطیسی
demagnetize U خاصیت مغناطیسی را از بین بردن
de energize U از بین بردن خاصیت مغناطیسی
smog U میدان مغناطیسی گسترده و الکتریسته ایستا که با قط عات الکترونیکی ایجاد شده است
inductance U اندازه گیری حجم انرژی وسیله که در میدان مغناطیسی میتواند ذخیره کند
solenoid U سیم پیچی بشکل استوانه برای ایجاد میدان مغناطیسی مارپیچ کهربایی
electromagnetic wave U موجی که دراثر تاثیرشدت میدان الکتریسته و مغناطیسی یا تناوب همزمان برروی هم ایجاد میشود
accelerator winding U سیم پیچی سری که در تنظیم کنندههای ولتا از نوع نوسان ساز با باز شدن دوسر پلاتین میدان مغناطیسی را به سرعت کاهش میدهد وباعث بسته شدن هرچه سریعتر پلاتین میشود
compound wound generator U ژنراتوری که هم دارای میدان موازی و هم میدان سری میباشد
grenade court U میدان تیر یا میدان اموزش پرتاب نارنجک
ferromagnetic material U هر مادهای که بار مغناطیسی را نگه می دارد بتواند مغناطیسی شود
magnetic tapes U پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
magnetic tape U پلاستیک باریک پوشیده شده از ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنال
taped U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tapes U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
tape U پلاستیک باریک و کوتاه پوشیده شده از یک ماده مغناطیسی برای ذخیره مغناطیسی سیگنالها
degauss U پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار مغناطیسی یا نوک خواندن / نوشتن
magnetic ink character recognition U تشخیص کاراکترهای جوهرمغناطیسی بازشناسی کاراکتربا جوهر مغناطیسی دخشه شناسی مرکب مغناطیسی
record U گیرندهای که سیگنالهای الکتریکی را به مغناطیسی تبدیل میکند تا داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
battlefield recovery U اخراجات میدان رزم اخراجات میدان نبرد جمع اوری وسایل از کار افتاده رزمی
magnetic skin effect U جابجایی فوران مغناطیسی اثر پوستی مغناطیسی
magnetic blowout U خاموش کردن مغناطیسی وزش مغناطیسی
flux valve U دریچه اکتشاف میدان مین دریچه اکتشاف مغناطیسی مین
permalloy U خانوادهای ار الیاژهای اهن و نیکل که از نظر مغناطیسی نرم میباشند و تحت نیروهای مغناطیسی کم نفوذپذیری وگذردهی زیادی از خود نشان میدهند
closure minefield U میدان مین سد کننده حرکت میدان مین ممانعتی دریایی
magnaflux U نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
magnetic deflector U یکسوکننده مغناطیسی اشکارساز مغناطیسی
magnetic ritation U گردش مغناطیسی دوران مغناطیسی
magnetic flow U فوران مغناطیسی فلوی مغناطیسی
magnetic reluctance U مقاومت مغناطیسی رلوکتانس مغناطیسی
courses U میدان تیر میدان
coursed U میدان تیر میدان
course U میدان تیر میدان
magnetic flux density U چگالی شار مغناطیسی چگالی خطوط قوا اندوکسیون مغناطیسی
imbibes U تحلیل بردن فرو بردن
to push out U پیش بردن جلو بردن
imbibe U تحلیل بردن فرو بردن
imbibed U تحلیل بردن فرو بردن
imbibing U تحلیل بردن فرو بردن
masochism U لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه
magnetic flux U فلوی مغناطیسی شار القاء شار مغناطیسی
dispersion U پراکندگی شار مغناطیسی پراکندگی فوران مغناطیسی
magnetic nuclear resonance U تشدید مغناطیسی هسته رزونانس مغناطیسی هسته
reluctivity U مقاومت مغناطیسی ویژه ضریب مقاومت مغناطیسی
hasty breaching U نفوذ تعجیلی در میدان مین عبور تعجیلی از میدان مین رخنه تعجیلی
magnetic tape recording U ضبط روی نوار مغناطیسی ضبط نوار مغناطیسی
grid magnatic angle U زاویه شبکه مغناطیسی زاویه انحراف شبکه مغناطیسی
fields U میدان
field line U خط میدان
plaza U میدان
ROUNDABOUT U میدان
piazza U میدان
line of force U خط میدان
aims U میدان
agora U میدان
space U میدان
spaces U میدان
ring U میدان
aimed U میدان
aim U میدان
line bay U میدان خط
zero field U بی میدان
fielded U میدان
sq U میدان
frontages U میدان
plainer U میدان
plain U میدان
frontage U میدان
domains U میدان
plainest U میدان
arena U میدان
plains U میدان
reach U میدان
reached U میدان
reaches U میدان
reaching U میدان
forums U میدان
forum U میدان
arenas U میدان
scope U میدان
trone U میدان
domain U میدان
place U میدان
placing U میدان
places U میدان
field U میدان
open space U میدان
curl field U میدان حلقوی
control field U میدان کنترلی
ring U انگشتر میدان
center base U میدان مرکزی
the butts U میدان تیراندازی
battle field U میدان جنگ
magnetic balance U تعادل میدان
rinks U میدان یخ بازی
card field U میدان کارت
champaign U میدان جنگ
champing U میدان جنگ
champed U میدان جنگ
electric field U میدان الکتریکی
champ U میدان جنگ
low field U میدان ضعیف
drill ground U میدان مشق
coulomb filed U میدان کولنی
champs U میدان جنگ
downfield U میدان پایین
distortion of field U اغتشاش میدان
scope U میدان دید
rink U میدان یخ بازی
cock of the walk U پهلوان میدان
check field U میدان مقابلهای
effective field U میدان موثر
parades U میدان رژه
ranges U میدان تیر
ranged U میدان حدودتغییرات
ranged U میدان تیر
range U میدان حدودتغییرات
range U میدان تیر
parading U میدان رژه
playing fields U میدان بازی
playing field U میدان بازی
obstacle course U میدان موانع
on sight U در میدان دیددوربین
outfight U از میدان در کردن
perceptual field U میدان ادراکی
phenomenal field U میدان پدیداری
battlefields U میدان نبرد
ranges U میدان حدودتغییرات
yard U محوطه یا میدان
yards U محوطه یا میدان
paraded U میدان رژه
parade U میدان رژه
arenas U میدان مسابقات
magnetizing field U میدان مغناطیس گر
arena U میدان مسابقات
sight U میدان دید
sights U میدان دید
minefields U میدان مین
warfare U میدان جنگ
minefield U میدان مین
middles U میانه میدان
middle U میانه میدان
main field U میدان اصلی
maxwell field U میدان ماکسولی
maxwell field U میدان ماکسول
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com