Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
dehum
U
از بین بردن صدای مزاحم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
parasite
U
صدای مزاحم پارازیت
stridently
U
دارای صدای مزاحم
parasites
U
صدای مزاحم پارازیت
strident
U
دارای صدای مزاحم
mush
U
صدای مزاحم پارازیت
squelch circuit
U
یک نوع مدار رادیویی است که وفیفه ان کم کردن صداهای اضافی متن پیامها و یا ازبین بردن خرخر صدای رادیواست
honk
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honking
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honks
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
honked
U
صدای خوک یاگراز صدای غاز وحشی یا بوق ماشین وامثال ان
acrophony
U
صدای حرف اول کلماتی که معرف خود ان کلمه باشدمانند صدای a درالف
pings
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinging
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
synthesizer
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voices
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
ping
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
pinged
U
صدای تیزی شبیه صدای اصابت گلوله به دیوار
voice
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesisers
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
voicing
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
synthesizers
U
وسیلهای که صدای مشابه صدای انسان تولید میکند
contralto
U
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
contraltos
U
زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
chortles
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortle
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
monophthong
U
صدای ساده وتنها صدای بسیط
chortling
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
chortled
U
صدای خرخرکردن صدای خرناس کردن
phut
U
تق صدای ترکیدن بادکنک صدای گلوله
obtrusive
U
مزاحم
enfants terribles
U
مزاحم
intruders
U
مزاحم
leeches
U
مزاحم
a pain in the neck
<idiom>
U
مزاحم
intruder
U
مزاحم
troubler
U
مزاحم
obtruder
U
مزاحم
troublemakers
U
مزاحم
troublemaker
U
مزاحم
leech
U
مزاحم
troublous
U
مزاحم
enfant terrible
U
مزاحم
worrisome
U
مزاحم
plaguer
U
مزاحم
importunate
U
مزاحم
tiresome
U
مزاحم
bothersome
U
مزاحم
interfering
U
مزاحم
molest
U
مزاحم شدن
interference wave
U
موج مزاحم
interferes
U
مزاحم شدن
molesting
U
مزاحم شدن
molests
U
مزاحم شدن
buttonhole
U
مزاحم شدن
background noise
U
اصوات مزاحم
interference current
U
جریان مزاحم
profile drag
U
پسای مزاحم
interference field
U
میدان مزاحم
buttonholes
U
مزاحم شدن
buttonholed
U
مزاحم شدن
molested
U
مزاحم شدن
burdensome tax
U
مالیات مزاحم
cumber
U
مزاحم شدن
parasitic current
U
جریان مزاحم
interfere
U
مزاحم شدن
perturb
U
مزاحم شدن
parastic drag
U
پسای مزاحم
interfered
U
مزاحم شدن
obtruding
U
مزاحم شدن
buttonholing
U
مزاحم شدن
obtrudes
U
مزاحم شدن
obtrude
U
مزاحم شدن
to be a pain in the neck
U
مزاحم بودن
obtruded
U
مزاحم شدن
pesky
U
زحمت دهنده مزاحم
varmint
U
انسان یاحیوان مزاحم
combrous
U
صعب الوصول مزاحم
She keep son bothering me .
U
مرتب مزاحم من است
varment
U
انسان یاحیوان مزاحم
bete noire
U
ادم مزاحم وغیرقابل تحمل
disturbs
U
مشوب کردن مزاحم شدن
disturb
U
مشوب کردن مزاحم شدن
gadfly
U
ادم مردم ازار مزاحم
potters
U
دیگ ساز مزاحم شدن
potter
U
دیگ ساز مزاحم شدن
annoy
U
تحریک کردن مزاحم شدن
knockers
U
ادم خرده گیر مزاحم
knocker
U
ادم خرده گیر مزاحم
annoyed
U
تحریک کردن مزاحم شدن
separation of interfering substances
U
جدا کردن اجسام مزاحم
intromit
U
دخالت کردن مزاحم شدن
annoys
U
تحریک کردن مزاحم شدن
skirl
U
صدای زیر صدای نی انبان
imbibed
U
تحلیل بردن فرو بردن
imbibes
U
تحلیل بردن فرو بردن
imbibe
U
تحلیل بردن فرو بردن
imbibing
U
تحلیل بردن فرو بردن
to push out
U
پیش بردن جلو بردن
high frequency interference
U
تداخل امواج فرکانس بالا سیگنال مزاحم
to wear out one;
U
از زیاد ماندن درجایی مزاحم صاحب خانه شدن
masochism
U
لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه
twangs
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twang
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanged
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
twanging
U
صدای تودماغی صدای دنگ دنگ ایجاد کردن
Susurrus
U
صدای آرام و ملایم، مثل خش خش یا صدای آرام باد
tu whit tu whoo
U
صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tu-whit tu-whoo
U
صدایی شبیه صدای جغد صدای جغد
tinkling
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
thump
U
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumped
U
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumping
U
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
thumps
U
صدای تلپ با صدای تلپ تلپ زدن یاراه رفتن
tinkle
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkles
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
tinkled
U
صدای جرنگ صدای جرنگ جرنگ کردن طنین داشتن
to obtrude up
U
سر زده نزد کسی امدن مزاحم کسی شدن
spurious signal
U
علایم مخابراتی مزاحم خارجی در یک دستگاه مخابراتی
to intrude upon a person
U
مخل اسایش کسی شدن مزاحم کسی شدن
pads
U
صدای پا
whiz
U
صدای غژ
tramp
U
صدای پا
tramped
U
صدای پا
tramps
U
صدای پا
crepitation
U
صدای خش خش
hisses
U
صدای خش خش
step
U
صدای پا
stepping
U
صدای پا
fizzing
U
صدای فش فش
fizzes
U
صدای فش فش
grave accent
صدای بم
fizzed
U
صدای فش فش
fizz
U
صدای فش فش
pad
U
صدای پا
rale
U
صدای خس خس
knoit
U
صدای در
hissed
U
صدای خش خش
hiss
U
صدای خش خش
knocked
U
صدای تغ تغ
knock
U
صدای تغ تغ
pings
U
صدای غژ
burble
U
صدای قل قل
burbled
U
صدای قل قل
ping
U
صدای غژ
pinging
U
صدای غژ
pinged
U
صدای غژ
knocks
U
صدای تغ تغ
burbles
U
صدای قل قل
hissing
U
صدای خش خش
there is a knock at the door
U
صدای در
burbling
U
صدای قل قل
smacking
U
صدای ماچ
flaps
U
صدای چلپ
trebling
U
صدای زیر
boomed
U
صدای غرش
accompanying sound
U
صدای همراه
associated sound
U
صدای همراه
booming
U
صدای غرش
squib
U
دارای صدای فش فش
flap
U
صدای چلپ
swish
U
صدای فش فش کردن
squibs
U
دارای صدای فش فش
flapped
U
صدای چلپ
booms
U
صدای غرش
boom
U
صدای غرش
swished
U
صدای فش فش کردن
clang
U
صدای شیپور
phoneme
U
صدای صوتی
pectoriloquy
U
صدای سینه
neutral vowel
U
صدای له شده
metallophonia
U
صدای زنگدار
meow
U
صدای گربه
meaow
U
صدای گربه
sibilant
U
صدای هیس
laryngeal
U
صدای حنجرهای
jow
U
صدای زنگ
jion
U
صدای معبد
phoneme
U
صدای ساده
phoneme
U
صدای کوچک
clang
U
صدای فلز
clanged
U
صدای شیپور
clanged
U
صدای فلز
clanging
U
صدای شیپور
clanging
U
صدای فلز
plink
U
صدای دق دق کردن
clangs
U
صدای شیپور
clangs
U
صدای فلز
shrilly
U
با صدای تیز
rustler
U
دارای صدای خش خش
impact sound
U
صدای برخورد
i hear a tap at the door
U
صدای در می اید
i , i
U
ودارای صدای ای
birr
U
صدای چرخیدن
trebled
U
صدای زیر
trebles
U
صدای زیر
birdcall
U
صدای پرنده
background noise
U
صدای پس زمینه
ambient noise
U
صدای اطراف
allophone
U
صدای دورگه
treble
U
صدای زیر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com