English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
Let's drop the subject. U از این موضوع صرف نظر کنیم .
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
We must inquire into this matter. U درمورد این موضوع باید تحقیق کنیم
Other Matches
Tune in tomorrow when we'll be exploring what things to look for in a bike computer. U کانالتان را فردا [به این برنامه] تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.
queues U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access U فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queued U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue U فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread U این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herrings U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herring U شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition U موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
reversing U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse U روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
circulars U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular U فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
let us be brief U کوتاه کنیم
briefly speaking U مختصر کنیم
let us be brief U مختصر کنیم
let us play U بازی کنیم
let us say U فرض کنیم
We move out on the 1st. U ما یکم بارکشی می کنیم.
Let us suppose ... U حالا فرض کنیم که ...
let ab be equal to cd U فرض کنیم ab با cd برابرباشد
We'd like to pay separately. ما میخواهیم جداگانه پرداخت کنیم.
let us make a p for home U کوشش کنیم زودبخانه برسیم
I want to swim ,are you on ? U اهلش هستی شنا کنیم ؟
We live in the Machine Age . U ما درعصر ماشین زندگه می کنیم
peach and straddle U بالا می کشیم وخرابش می کنیم
We are living in the age of mass communication. U ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
We've given notice that we're moving out of the apartment. U ما آگاهی دادیم که از آپارتمان بارکشی می کنیم.
Could you put us up for the night ? U ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
i had best to leaveit U بهترین کاران است که ان راول کنیم
We should be leaving now. U باید زحمت راکم کنیم (خداحافظی )
it can be altered at pleasure U هر وقت بخواهیم میتوانیم انرااصلاح کنیم
We should not indulge in personalities. U نبا ید راجع با شخاص صحبت کنیم
Lets talk man to man . U بیا مرد ومردانه با هم صحبت کنیم
Lets suppose the news is true . U حالا فرض کنیم که این خبر صحیح با شد
We finally succeed in making a radio contact. U عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
It's time to prepare the meal. U وقتش رسیده است که غذا را آماده کنیم.
A rapid response would be appreciated. U از پاسخ فوری قدردانی می کنیم. [اصطلاح رسمی]
starting with the issue of July 1 U هنگامی که با نشریه اول ژوئن شروع کنیم
We do not usually go places that cost a lot of money. U ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
We all think he is very nice. U ما همه فکر می کنیم که او [مرد] آدم خوبی است.
Supposing it rains , what shall you do ? U فرض کنیم باران بیاید آنوقت شما چه می کنید ؟
We ought to (should)examineit in all itsaspects. U باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
Well, now everyone's here, we can begin. U خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم.
He's always moaning that we use too much electricity. U او [مرد] همیشه قر می زند که ما بیش از اندازه برق خرج می کنیم.
Let's play for keeps. U بیا جدی بازی کنیم. [روی پول یا هر چیزی بها دار]
we underwrite the company U ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
subject U موضوع
question U موضوع
head U موضوع
texts U موضوع
subjected U موضوع
motifs U موضوع
text U موضوع
questions U موضوع
subjecting U موضوع
subjects U موضوع
issued U موضوع
issue U موضوع
theme U موضوع
issues U موضوع
motif U موضوع
questioned U موضوع
themes U موضوع
point U موضوع
topic U موضوع
objects U موضوع
criteria U موضوع
mattering U موضوع
afair U موضوع
propositions U موضوع
propositioning U موضوع
objecting U موضوع
topics U موضوع
direct objects U موضوع
indirect objects U موضوع
object U موضوع
objected U موضوع
propositioned U موضوع
proposition U موضوع
subjects U موضوع ها
mattered U موضوع
plotless U بی موضوع
matter U موضوع
themes U موضوع ها
subject [topic] U موضوع
matters U موضوع
topics U موضوع ها
topic U موضوع
wellŠsuppose it is so U خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
side show U موضوع فرعی
subject U شیی موضوع
sides of the question U اطراف موضوع
universe of discourse U موضوع بحث
sign position U موضوع علامت
subduce U موضوع کردن
at issue U موضوع بحث
lemma U مقدمه موضوع
subject and predicate U موضوع و محمول
it is a question of money U موضوع بسته به
res ipsa loquitur U موضوع گویاست
subjects U رعایا موضوع
in question U موضوع بحث
subjecting U رعایا موضوع
subjecting U شیی موضوع
not to point U بیرون از موضوع
out of question U خارج از موضوع
beside the question U خارج از موضوع
objective complement U مکمل موضوع
affaire d'honneur U موضوع شرافتی
subjected U رعایا موضوع
monomaniac U دیوانه یک موضوع
subjects U شیی موضوع
side issue U موضوع فرعی
side issues U موضوع فرعی
privity U موضوع محرمانه
matter on hand U موضوع بحث
subject of debate U موضوع دعوی
subject U رعایا موضوع
subjected U شیی موضوع
not to the point U خارج از موضوع
off the track U از موضوع پرت
grievance U موضوع شکایت
postulate U اصل موضوع
in contestation U موضوع بحث
postulates U اصل موضوع
postulating U اصل موضوع
What is happening? U موضوع چه است؟
postulated U اصل موضوع
What gives? U موضوع چه است؟
decade U ده موضوع یا رویداد
decades U ده موضوع یا رویداد
What's on? U موضوع چه است؟
What's up? U موضوع چه است؟
direct objects U موضوع منظره
indirect objects U موضوع منظره
object U موضوع منظره
objected U موضوع منظره
objecting U موضوع منظره
objects U موضوع منظره
What's behind all this? U موضوع چه است؟
What's the matter? U موضوع چیه؟
What's cooking? U موضوع چه است؟
What is the matter? U موضوع چه است؟
What's going on? U موضوع چه است؟
What's wrong? U موضوع چه است؟
business U موضوع تجارت
businesses U موضوع تجارت
issues U موضوع دعوی
subject matter U موضوع اصلی
subject matter U مطلب موضوع
irrelevant U خارج از موضوع
fair game <idiom> U موضوع تهاجم
a horse of another colour [different colour] U موضوع علیحده
neither here nor there <idiom> U بیربط به موضوع
problem U معما موضوع
problems U معما موضوع
recitations U تعریف موضوع
What is it all about ? U موضوع چیست ؟
case U موضوع حالت
issue U موضوع شماره
recitation U تعریف موضوع
cases U موضوع حالت
issue U موضوع دعوی
issued U موضوع شماره
issued U موضوع دعوی
issues U موضوع شماره
That is beside the point. It is irrelevant ( inconsequential , immaterial ) . U ربطی به موضوع ندارد
the matter is perplexed U موضوع درهم است
dawn on <idiom> U روشن شدن (موضوع)
the tax in question U مالیات موضوع بحث
thematic apperception test U ازمون اندریافت موضوع
matter in hand U موضوع مورد بحث
It deals with ... U موضوع در باره ... است.
it is a question of money U موضوع پول است
topicality U موضوع موردبحث روز
The topic of our discussion . The subject of our talk (argument). U موضوع بحث وصحبت ما
vexata questio U موضوع متنازع فیه
The contrary was proved. U عکس موضوع ثابت شد
obiter dictum U خارج از موضوع دعوی
remind me ofit U ان موضوع را بخاطرمن بیاورید
reagent U موضوع ازمایش روانی
stick to the point U از موضوع خارج نشوید
permit goods coveredby U کالای موضوع پروانه
question in dispute U موضوع متنازع فیه
that is not the question U موضوع این نیست
name of the game <idiom> U قسمت اصلی یک موضوع
the matter in hand U موضوع مورد بحث
red herring <idiom> U از موضوع اصلی دورکردن
It dawned on me. U بعدش من [آن موضوع را] فهمیدم.
lowdown <idiom> U لپ مطلب ،حقیقت موضوع
object of worship U موضوع پرستش یاستایش
that is a matter of habit U موضوع عادت است
monographs U رساله درباره یک موضوع
embroglio U گیر موضوع غامض
donnee U موضوع داستان یا درام
deviate from the main subject U از موضوع خارج شدن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com