Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Let's drop the subject.
U
از این موضوع صرف نظر کنیم .
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
We must inquire into this matter.
U
درمورد این موضوع باید تحقیق کنیم
Other Matches
Tune in tomorrow when we'll be exploring what things to look for in a bike computer.
U
کانالتان را فردا
[به این برنامه]
تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.
queues
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queueing
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
sequential access
U
فایل ترتیبی اندیس دار که موضوع به موضوع در بافر خوانده میشود
queued
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
queue
U
فایل اندیس دار ترتیبی که موضوع به موضوع به تاخر خوانده میشود
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread
U
این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
red herrings
U
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
red herring
U
شاه ماهی سرخ موضوع مطرح شده برای فرار از طرح موضوع موردبحث
that is not the proposition
U
موضوع چیز دیگر است موضوع این نیست
reversing
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverses
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reversed
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
reverse
U
روش طراحی محصول که موضوع که موضوع خاتمه یافته طوری طراحی میشودکه نحوه ساخت آن را نشان دهد
circulars
U
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
circular
U
فایل دادهای که شروع و خاتمه قابل دیدن ندارد. هر موضوع به محل موضوع بعد اشاره میکند و آخرین به اولین اشاره میکند
let us be brief
U
کوتاه کنیم
briefly speaking
U
مختصر کنیم
let us be brief
U
مختصر کنیم
let us play
U
بازی کنیم
let us say
U
فرض کنیم
We move out on the 1st.
U
ما یکم بارکشی می کنیم.
Let us suppose ...
U
حالا فرض کنیم که ...
let ab be equal to cd
U
فرض کنیم ab با cd برابرباشد
We'd like to pay separately.
ما میخواهیم جداگانه پرداخت کنیم.
let us make a p for home
U
کوشش کنیم زودبخانه برسیم
I want to swim ,are you on ?
U
اهلش هستی شنا کنیم ؟
We live in the Machine Age .
U
ما درعصر ماشین زندگه می کنیم
peach and straddle
U
بالا می کشیم وخرابش می کنیم
We are living in the age of mass communication.
U
ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
We've given notice that we're moving out of the apartment.
U
ما آگاهی دادیم که از آپارتمان بارکشی می کنیم.
Could you put us up for the night ?
U
ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
i had best to leaveit
U
بهترین کاران است که ان راول کنیم
We should be leaving now.
U
باید زحمت راکم کنیم (خداحافظی )
it can be altered at pleasure
U
هر وقت بخواهیم میتوانیم انرااصلاح کنیم
We should not indulge in personalities.
U
نبا ید راجع با شخاص صحبت کنیم
Lets talk man to man .
U
بیا مرد ومردانه با هم صحبت کنیم
Lets suppose the news is true .
U
حالا فرض کنیم که این خبر صحیح با شد
We finally succeed in making a radio contact.
U
عاقبت توانستیم یک تماس رادیویی برقرار کنیم
It's time to prepare the meal.
U
وقتش رسیده است که غذا را آماده کنیم.
A rapid response would be appreciated.
U
از پاسخ فوری قدردانی می کنیم.
[اصطلاح رسمی]
starting with the issue of July 1
U
هنگامی که با نشریه اول ژوئن شروع کنیم
We do not usually go places that cost a lot of money.
U
ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
We all think he is very nice.
U
ما همه فکر می کنیم که او
[مرد]
آدم خوبی است.
Supposing it rains , what shall you do ?
U
فرض کنیم باران بیاید آنوقت شما چه می کنید ؟
We ought to (should)examineit in all itsaspects.
U
باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
Well, now everyone's here, we can begin.
U
خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم.
He's always moaning that we use too much electricity.
U
او
[مرد]
همیشه قر می زند که ما بیش از اندازه برق خرج می کنیم.
Let's play for keeps.
U
بیا جدی بازی کنیم.
[روی پول یا هر چیزی بها دار]
we underwrite the company
U
ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
subject
U
موضوع
question
U
موضوع
head
U
موضوع
texts
U
موضوع
subjected
U
موضوع
motifs
U
موضوع
text
U
موضوع
questions
U
موضوع
subjecting
U
موضوع
subjects
U
موضوع
issued
U
موضوع
issue
U
موضوع
theme
U
موضوع
issues
U
موضوع
motif
U
موضوع
questioned
U
موضوع
themes
U
موضوع
point
U
موضوع
topic
U
موضوع
objects
U
موضوع
criteria
U
موضوع
mattering
U
موضوع
afair
U
موضوع
propositions
U
موضوع
propositioning
U
موضوع
objecting
U
موضوع
topics
U
موضوع
direct objects
U
موضوع
indirect objects
U
موضوع
object
U
موضوع
objected
U
موضوع
propositioned
U
موضوع
proposition
U
موضوع
subjects
U
موضوع ها
mattered
U
موضوع
plotless
U
بی موضوع
matter
U
موضوع
themes
U
موضوع ها
subject
[topic]
U
موضوع
matters
U
موضوع
topics
U
موضوع ها
topic
U
موضوع
wellŠsuppose it is so
U
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
side show
U
موضوع فرعی
subject
U
شیی موضوع
sides of the question
U
اطراف موضوع
universe of discourse
U
موضوع بحث
sign position
U
موضوع علامت
subduce
U
موضوع کردن
at issue
U
موضوع بحث
lemma
U
مقدمه موضوع
subject and predicate
U
موضوع و محمول
it is a question of money
U
موضوع بسته به
res ipsa loquitur
U
موضوع گویاست
subjects
U
رعایا موضوع
in question
U
موضوع بحث
subjecting
U
رعایا موضوع
subjecting
U
شیی موضوع
not to point
U
بیرون از موضوع
out of question
U
خارج از موضوع
beside the question
U
خارج از موضوع
objective complement
U
مکمل موضوع
affaire d'honneur
U
موضوع شرافتی
subjected
U
رعایا موضوع
monomaniac
U
دیوانه یک موضوع
subjects
U
شیی موضوع
side issue
U
موضوع فرعی
side issues
U
موضوع فرعی
privity
U
موضوع محرمانه
matter on hand
U
موضوع بحث
subject of debate
U
موضوع دعوی
subject
U
رعایا موضوع
subjected
U
شیی موضوع
not to the point
U
خارج از موضوع
off the track
U
از موضوع پرت
grievance
U
موضوع شکایت
postulate
U
اصل موضوع
in contestation
U
موضوع بحث
postulates
U
اصل موضوع
postulating
U
اصل موضوع
What is happening?
U
موضوع چه است؟
postulated
U
اصل موضوع
What gives?
U
موضوع چه است؟
decade
U
ده موضوع یا رویداد
decades
U
ده موضوع یا رویداد
What's on?
U
موضوع چه است؟
What's up?
U
موضوع چه است؟
direct objects
U
موضوع منظره
indirect objects
U
موضوع منظره
object
U
موضوع منظره
objected
U
موضوع منظره
objecting
U
موضوع منظره
objects
U
موضوع منظره
What's behind all this?
U
موضوع چه است؟
What's the matter?
U
موضوع چیه؟
What's cooking?
U
موضوع چه است؟
What is the matter?
U
موضوع چه است؟
What's going on?
U
موضوع چه است؟
What's wrong?
U
موضوع چه است؟
business
U
موضوع تجارت
businesses
U
موضوع تجارت
issues
U
موضوع دعوی
subject matter
U
موضوع اصلی
subject matter
U
مطلب موضوع
irrelevant
U
خارج از موضوع
fair game
<idiom>
U
موضوع تهاجم
a horse of another colour
[different colour]
U
موضوع علیحده
neither here nor there
<idiom>
U
بیربط به موضوع
problem
U
معما موضوع
problems
U
معما موضوع
recitations
U
تعریف موضوع
What is it all about ?
U
موضوع چیست ؟
case
U
موضوع حالت
issue
U
موضوع شماره
recitation
U
تعریف موضوع
cases
U
موضوع حالت
issue
U
موضوع دعوی
issued
U
موضوع شماره
issued
U
موضوع دعوی
issues
U
موضوع شماره
That is beside the point. It is irrelevant ( inconsequential , immaterial ) .
U
ربطی به موضوع ندارد
the matter is perplexed
U
موضوع درهم است
dawn on
<idiom>
U
روشن شدن (موضوع)
the tax in question
U
مالیات موضوع بحث
thematic apperception test
U
ازمون اندریافت موضوع
matter in hand
U
موضوع مورد بحث
It deals with ...
U
موضوع در باره ... است.
it is a question of money
U
موضوع پول است
topicality
U
موضوع موردبحث روز
The topic of our discussion . The subject of our talk (argument).
U
موضوع بحث وصحبت ما
vexata questio
U
موضوع متنازع فیه
The contrary was proved.
U
عکس موضوع ثابت شد
obiter dictum
U
خارج از موضوع دعوی
remind me ofit
U
ان موضوع را بخاطرمن بیاورید
reagent
U
موضوع ازمایش روانی
stick to the point
U
از موضوع خارج نشوید
permit goods coveredby
U
کالای موضوع پروانه
question in dispute
U
موضوع متنازع فیه
that is not the question
U
موضوع این نیست
name of the game
<idiom>
U
قسمت اصلی یک موضوع
the matter in hand
U
موضوع مورد بحث
red herring
<idiom>
U
از موضوع اصلی دورکردن
It dawned on me.
U
بعدش من
[آن موضوع را]
فهمیدم.
lowdown
<idiom>
U
لپ مطلب ،حقیقت موضوع
object of worship
U
موضوع پرستش یاستایش
that is a matter of habit
U
موضوع عادت است
monographs
U
رساله درباره یک موضوع
embroglio
U
گیر موضوع غامض
donnee
U
موضوع داستان یا درام
deviate from the main subject
U
از موضوع خارج شدن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com