Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
defer not till tomorrow to be wise tomorrow's sun to thee may never rise
U
از امروز کاری به فردا ممان چه دانی که فردا چه زاید زمان
defer not till tomorrow to be wise tomorrow's sun to thee may never rise
<proverb>
U
از امروز کاری به فردا ممان چه دانی که فردا چه زاید زمان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Today me, tomarrow thee.
<proverb>
U
امروز من,فردا تو .
Never put off tI'll tomorrow what you can do today .
U
کار امروز را به فردا نیانداز
present maid prospective bride
U
دوشیزه امروز عروس فردا
Delays are dangerous.
<proverb>
U
کار امروز به فردا مینداز.
never put off till tomorrow what may be done today
<proverb>
U
کار امروز به فردا مفکن
I'll get there when I get there.
<proverb>
U
حالا امروز نه فردا
[عجله ای ندارم]
Dont leave off tI'll tomorrow what you can do today .
U
کار امروز به فردا مگذار (میفکن )
He is expected to arrive in acople of days.
U
فردا پ؟ فردا قرار است بیاید
Never put off till tomorrow what maybe done today.
<proverb>
U
آنچه امروز مىتوانى انجام دهى هرگز براى فردا مگذار.
there is no time like the present
<idiom>
U
سعدیا دی رفت و فردا همچنان معلوم نیست در میان این و آن فرصت شمار امروز را
morrow
U
فردا
tomorrow
U
فردا
the day a to morrow
U
پس فردا
day after tomorrow
U
پس فردا
to morrow week
U
از فردا یک هفته
morrow
[Old English]
U
فردا
[ آینده]
Come here tomorrow .
U
فردا بیا اینجا
Leave it I'll tomorrow . Let it wait tI'll tomorrow .
U
بگذار بماند تا فردا
Where wI'll you be tomorrow morning?
U
فردا صبح کجایی ؟
The cream wont keep tI'll tomorrow .
U
خامه تا فردا خراب می شود
the bill will mature tomorrow
U
سررسید ان قبض فردا است
Tomarrow is another day.
<proverb>
U
فردا روز دیگرى اشت .
Take no thought of the morrow.
U
نگران فردا
[آینده]
نباش.
Leave it tI'll tomorrow morning .
U
آنرا بگذارتا فردا صبح
The prescribed time - limit expires tomorrow .
U
مهلت مقرر فردا منقضی می شود
I travel tomorrow
[afternoon]
.
U
من فردا
[بعد از ظهر]
به مسافرت می روم.
the bill will mature to morrow
U
سر رسید پرداخت ان قبض فردا است
I will depart the day after tomorrow with the Iran Air.
U
من پس فردا با ایران ایر پرواز می کنم.
I wI'll come tommorow if at all.
U
اگر آمدنی باشم فردا می آیم
tomorow morning . I wI'll leavew for london.
U
فردا صبح بسوی لندن حرکت خواهم کرد
I want to depart tomorrow morning
[noon, afternoon]
at ... o'clock.
U
من می خواهم فردا صبح
[ظهر شب]
ساعت ... حرکت کنم.
I'll call him tomorrow - no, on second thoughts, I'll try now.
U
من فردا با او
[مرد]
تماس خواهم گرفت - پس ازفکربیشتری، من همین حالا سعی میکنم.
Tune in tomorrow when we'll be exploring what things to look for in a bike computer.
U
کانالتان را فردا
[به این برنامه]
تنظیم کنید وقتی که ما بررسی می کنیم به چه چیزهایی درکامپیوتر دوچرخه توجه کنیم.
singly
U
جدا جدا فردا فرد
i have no work today
U
امروز کاری ندارم
dustbin
U
اشغال دانی زباله دانی
dustbins
U
اشغال دانی زباله دانی
inoperative time
U
زمان بدون کاری
shift schedule
U
برنامه زمان کاری
machine time
U
زمان ماشین کاری
get around to
<idiom>
U
بالاخره زمان انجام کاری را یافتن
high time
<idiom>
U
زمان قبل از اینکه کاری بیش ازآن انجام شده
warm-ups
U
روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
pert chart
U
نمودار وابستگیهای داخلی عناصر کاری که نسبت به زمان سنجیده می شوند
warm-up
U
روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
future perfect tense
U
زمان ایندهای که انجام کاری پیش از وقت معینی پیش بینی میکند
moment
U
ممان
moments
U
ممان
undue
U
زاید
moment of inertia
U
ممان اینرسی
product of inertia
U
ممان سانتریفوژ
doghouse
U
سگ دانی
dog-house
U
سگ دانی
prolixity
U
عبارت زاید
song and dance
U
توضیح زاید
angular mass
U
ممان اینرسی
[فیزیک]
rotational inertia
U
ممان اینرسی
[فیزیک]
polyhistor
U
بسیار دانی
pigsty
U
خوک دانی
decorum
U
اداب دانی
illegutimation
U
ناروا دانی
pigsties
U
خوک دانی
pigpens
U
خوک دانی
preciosity
U
اداب دانی
prescience
U
پیش دانی
pigpen
U
خوک دانی
tactics
U
جنگ دانی
Do you know at all that … Do you realize that …
U
هیچ می دانی که ...
clairvoyance
U
غیب دانی
righting moment
U
ممان راست کننده ناو
ominscience
U
همه چیز دانی
How can you ask?
U
هنوز نمی دانی؟
presciently
U
از روی غیب دانی
pansophism
U
همه چیز دانی
gratitude
U
قدر دانی سپاسگزاری
multipara
U
زنی که شیر بشیر می زاید
be a fifth wheel
<idiom>
U
آدم اضافی یا زاید
[در گروهی از آدمها]
It is your concern and yours alone. It is entirely up to you.
U
خودت می دانی وخودت ( خوددانی وخود )
odd man out
<idiom>
U
آدم
[چیز]
اضافه یا زاید
[در گروهی از آدمها]
slush funds
U
پولی که از فروش مواد زاید آشپزخانهی کشتی به دست میآمد
slush fund
U
پولی که از فروش مواد زاید آشپزخانهی کشتی به دست میآمد
line haul
U
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
caches
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache memory
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache
U
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
center of gyration
U
نقطهای در یک جسم صلب که اگر همه جرم در ان متمرکزشود ممان اینرسی حول همان محور تغییر نماید
to day
U
امروز
toad eater
U
امروز
today
U
امروز
this day
U
امروز
it is nowrooz to day
U
امروز
realtime
U
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
this morning
U
امروز بامداد
today of all days
U
مخصوصا امروز
This very day .
U
همین امروز
there was no mail to day
U
امروز کاغذنداشتیم
this d. a week
U
یک هفته از امروز
nowaday
U
مال امروز
he wears a new suit to day
U
امروز جامه
he has no temperature to day
U
امروز تب ندارد
circuits
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit
U
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
U
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
U
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
A week from today
U
هفت روز پس از امروز
there was no mail to day
U
امروز پست نبود
He was not supposed to come today .
U
قرارنبود امروز بیاید
I need them today.
من آنها را امروز میخواهم.
this da y month
U
یک ماه دیگر از امروز
Today I took laxatives.
U
امروز مسهل خورده ام.
What is todays date ?
U
تاریخ امروز چیست ؟
What do you feel like having today?
U
امروز تو به چه اشتها داری؟
he is in to day
U
امروز در خانه است
She wont show up today.
U
امروز پیدایش نمی شود
He is in no condition (not fit)to work.
U
امروز خیلی سر حالم ( شنگول )
My voice is not clear today.
U
صدایم امروز صاف نیست
Have you had a blowle movement today ?
U
شکمتان امروز کار کرده ؟
romaika
U
رقص ملی یونان امروز
romaic
U
زبان بومی یونان امروز
I am very busy today .
U
امروز خیلی کار دارم
I'll be at home today .
U
امروز منزل خواهم بود
the press of modern life
U
فشارو نیازمندیهای زندگی امروز
torches
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes
U
راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
I am
[will be]
busy this afternoon .
امروز بعد از ظهر وقت ندارم.
I am in an exuberant mood today .
U
امروز خیلی کیفم کوک است
We wI'll be notified(informed)of the results today.
U
امروز جواب کار معلوم می شود
To regain consciousness. to come to.
U
امروز حال وحوصله کارکردن ندارم
We had a nice long walk today.
U
امروز یک پیاره روی حسابی کردیم
It is a cool day today.
U
امروز هوا خنک کرده است
Today is my lucky day.
U
امروز روز خوش بیاری من است
She was off hand with me today.
U
امروز بامن سر سنگین بود ( بی اعتنا ء )
I weighed myself today .
U
امروز خودم را کشیدم ( وزن کردم )
Today's weather is mild by comparison.
U
در مقایسه هوای امروز ملایم است.
It is foul weather today .
U
امروز هوا خیلی گند است
today of all days
U
از همه روزها امروز
[باید باشد]
do you want it done to day
U
ایا میخواهید امروز کرده شود
we had a heavy p to day
U
امروز نامههای بسیاری ازپست داشتیم
Can I go earlier today, just as a special exception?
U
اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
So what's today?
U
امروز چه خبر
[تازه ای]
است؟
[اصطلاح روزمره]
stringing
U
خطوط خاتم کاری و منبت کاری
pence for any thing
U
میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
It is due to be signed this afternoon .
قرار است امروز بعد از ظهر به ا مضاء برسد .
Does it have to be today (of all days)?
U
این حالا باید امروز باشد
[از تمام روزها]
؟
access time
U
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM
U
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
seek time
U
زمان جستجو زمان طلب
present
U
زمان حاضر زمان حال
arrival
U
زمان حضور زمان رسیدن
arrivals
U
زمان حضور زمان رسیدن
presented
U
زمان حاضر زمان حال
response time
U
زمان جواب زمان پاسخگویی
presenting
U
زمان حاضر زمان حال
presents
U
زمان حاضر زمان حال
read time
U
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
moments
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moment
U
ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
This is important, not only today, but also and especially for the future.
U
این، نه تنها امروز، بلکه به ویژه برای آینده هم مهم است.
tour of duty
U
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
glid
U
تذهیب کاری
[در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
times
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
dive schedule
U
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
timed
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time
U
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible
U
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
Babbage
U
nelrhC Babbage مخترع انگلیسی اولین ماشین حساب خودکار و قالب اصلی کامپیوترهای دیجیتالی امروز
Thank God it's Friday!
[TGIF]
U
خدا را شکر امروز جمعه است!
[چونکه شنبه و یکشنبه آخر هفته کار نمی کنند]
Thank goodness
U
خدا را شکر امروز جمعه است!
[چونکه شنبه و یکشنبه آخر هفته کار نمی کنند]
equation of time
U
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
unemployment compensation
U
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
execution
U
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time
U
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
what day of the week is it?
U
امروز چند شنبه است امروزچه روزی است
interlook dormant period
U
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequency
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequencies
U
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
splits
U
زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
drilling pattern
U
نمونه مته کاری الگوی مته کاری
early time
U
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی
cryptoperiod
U
زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
short cycle annealing
U
سخت گردانی در زمان کم سخت گردانی در مدت زمان کوتاه
tenses
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tense
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensest
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensing
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tenser
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
tensed
U
زمان فعل تصریف زمان فعل
plumbery
U
سرب کاری کارخانه سرب کاری
mosaics
U
موزاییک کاری معرق معرق کاری
angular velocity sight
U
زمان سنج رهایی بمب دوربین زمان سنج زاویه رهایی بمب
khamseh
U
خمسه
[در جنوب غرب ایران و از پنج قبیله قدیمی ایران تشکیل شده که در گذشته با قبائل دیگر منطقه اتحادیه ای را در مقابل ایل قشقایی بوجود آورده بودند. امروز نقش خمسه بیشتر با طرح بهارلو شناخته می شود.]
station time
U
زمان اماده شدن برای پرواز زمان بارگیری و اماده شدن هواپیما برای پرواز
time consuming
U
زمان بر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com