English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
from a to izzard U از اغاز تا انجام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
face off U رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
dawned U اغاز اغاز شدن
dawns U اغاز اغاز شدن
dawning U اغاز اغاز شدن
dawn U اغاز اغاز شدن
fails U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
fail U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
failed U انجام ندادن کاری که باید انجام شود درست کار نکردن
like a duck takes the water [Idiom] U کاری را تند یاد بگیرند انجام بدهند و از انجام دادن آن لذت ببرند
qui facit per alium facit perse U کسی که کاری را بوسیله دیگری انجام بدهد خودش ان را انجام داده است
automating U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automate U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automated U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
automates U نصب ماشین هایی که کار نهایی را که قبلاگ افراد انجام می دادند انجام دهند
failures U انجام ندادن کاری که باید انجام شود
failure U انجام ندادن کاری که باید انجام شود
robot U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
gurantee U عبارت از ان است که دولت یا دولتهایی طی معاهدهای متعهد شوند که انچه را قادر باشند جهت انجام امر معینی انجام دهند
robots U وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود
scratch one's back <idiom> U کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
originationu U اغاز
initio U در اغاز
origins U اغاز
terminus a que U اغاز
get away U اغاز
inception U اغاز
inchoation U اغاز
entrancing U اغاز
incipience or ency U اغاز
initation U اغاز
kick-offs U اغاز
beginning U اغاز
scratch line U خط اغاز
beginnings U اغاز
entrance U اغاز
origin U اغاز
entranced U اغاز
venue U اغاز
entrances U اغاز
primordium U اغاز
outset U اغاز
getaway U اغاز
commencement U اغاز
abinitio U از اغاز
insteps U اغاز
onset U اغاز
authorship U اغاز
kick off U اغاز
venues U اغاز
exordium U اغاز
instep U اغاز
kick-off U اغاز
getaways U اغاز
initiation U اغاز
jump off U اغاز
revival U اغاز رونق
primed U درجه یک اغاز
prime U درجه یک اغاز
launching U اغاز کردن
to take to U اغاز نهادن
self initiated U خود اغاز
primes U درجه یک اغاز
uppermost U از اغاز از ابتدا
begins U اغاز شدن
revivals U اغاز رونق
initialled U واقع در اغاز
inaugurator U اغاز کننده
wire to wire U از اغاز تا فرجام
initial U واقع در اغاز
initiating U اغاز کردن
birth U اغاز زاد
birth U اغاز کردن
initialling U واقع در اغاز
births U اغاز کردن
inchoate U اغاز کردن
initiates U اغاز کردن
alphas U اغاز شروع
initiated U اغاز کردن
initialing U واقع در اغاز
incept U اغاز کردن
initiate U اغاز کردن
initials U واقع در اغاز
initialed U واقع در اغاز
thru U از اغاز تاانتها
lead off U اغاز کردن
commenced U اغاز کردن
commence U اغاز کردن
push off U اغاز کردن
commencing U اغاز کردن
introductive U اغاز کننده
alpha and omega U اغاز و فرجام
start of message U اغاز پیام
to push off U اغاز کردن
commences U اغاز کردن
births U اغاز زاد
soft start U اغاز نرم
start bit U بیت اغاز
som U اغاز پیام
start of heading U اغاز سرفصل
jump off U اغاز حمله
leadoff U اغاز ضربت
nodal point U نقطه اغاز
takeoff U اغاز پرش
takeoffs U اغاز پرش
begin U اغاز کردن
initial point U نقطه اغاز
inaugurates U اغاز کردن
start of taxt U اغاز متن
inaugurate U اغاز کردن
inaugurated U اغاز کردن
inaugurating U اغاز کردن
at the start U در اغاز کار
at first U در اغاز کار
launch U اغاز کردن
alpha U اغاز شروع
incipit U شروع و اغاز
debut U اغاز کار
begin U اغاز شدن
launches U اغاز کردن
debuts U اغاز کار
begins U اغاز کردن
launched U اغاز کردن
kick off U ضربه اغاز بازی
wire U خط اغاز یا پایان مسابقه
jump the gum U خطا در اغاز پرش
multilaunching U اغاز بکار چندتایی
kickoff U ضربه اغاز بازی
wires U خط اغاز یا پایان مسابقه
upfield U نقطه اغاز بازی
initial boiling point U نقطه اغاز جوشش
to take arms U جنگ اغاز کردن
stages U قراردادن اتومبیل در خط اغاز
stage U قراردادن اتومبیل در خط اغاز
aurora U سرخی شفق اغاز
era U اغاز تاریخ عصر
eras U اغاز تاریخ عصر
decadence U فساد اغاز ویرانی
new departure U اغاز رویه تازه
reoccupy U دوباره اغاز کردن
grid start U حرکت اتومبیلها با هم در اغاز
guard line U خط اغاز مسابقه شمشیربازی
christmas tide U هفتهای که اغاز ان 42دسامبراست
exordial U مربوط به اغاز یا مقدمه
prefaced U اغاز پیش گفتار
eolithic U متعلق به اغاز عصرسنگ
prefaces U اغاز پیش گفتار
originate U اغاز شدن یاکردن
originated U اغاز شدن یاکردن
prefacing U اغاز پیش گفتار
originating U اغاز شدن یاکردن
start bit U ذرهء اغاز نما
preface U اغاز پیش گفتار
hajime U اغاز مبارزه کاراته
corrosive attack U اغاز و توسعه خورندگی
pullulate U اغاز توسعه نهادن
flagman U پرچم دار خط اغاز
stagger U خط اغاز مسیر هر دونده
staggering U خط اغاز مسیر هر دونده
set position U اماده در نقطه اغاز
staggers U خط اغاز مسیر هر دونده
through U از اغاز تا انتها کاملا
originates U اغاز شدن یاکردن
upward compatible U اصلاحی به این معنی که یک سیستم کامپیوتری یا غستگاه جانبی قادر است هر کاری راکه مدل قبلی انجام می داده انجام داده و علاوه بر ان عملکردهای بیشتری هم داشته باشد سازگاری رو به پیشرفت
bump start U اغاز مسابقه با هل دادن موتورسیکلت
inchoative U تازه اغاز شده اغازی
begin U اغاز نهادن شروع کردن
pre game drills U تمرینهای قبل از اغاز مسابقه
to pipe up U زدن یا خواندن اغاز کردن
jump spin U چرخش با اغاز پرش بهوا
begins U اغاز نهادن شروع کردن
overtures U اغاز عمل پیش در امد
overture U اغاز عمل پیش در امد
false start U اغاز نادرست خطا در شروع
repositional U با حروف اضافه اغاز شده
initials U پاراف در اغاز قرار دادن
epoch U اغاز فصل جدید عصر
initial U پاراف در اغاز قرار دادن
epochs U اغاز فصل جدید عصر
initialed U پاراف در اغاز قرار دادن
initialling U پاراف در اغاز قرار دادن
initialled U پاراف در اغاز قرار دادن
scored U فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
false starts U اغاز نادرست خطا در شروع
scores U فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
score U فاصله ازنقطه اغاز تا خط امتیازگاوبازی
initialing U پاراف در اغاز قرار دادن
tee off U اغاز کردن محکم زدن
an inceptive verb U فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
endpaper U صفحه سفید اغاز وپایان کتاب
greenie U ضربه در اغاز هر بخش بارسیدن به هدف
committee boat U قایق داوران در اغاز و پایان مسیر
free position U روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
an inceptive U فعلی که دلالت بر اغاز کاری نماید
barriers U نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
barrier U نقطه اغاز مسابقه اسبدوانی مانع
approach U دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
approaches U دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
approached U دورخیر دو کشتی گیر در اغاز مسابقه
unilinear U دارای تغییرات مسلسل از اغاز تا پایان
jump-start U شروع از محل اغاز با پرش به هوا و بجلو
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com