English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pre engage U ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
enabled U تهیه کردن برای
enabling U تهیه کردن برای
enables U تهیه کردن برای
enable U تهیه کردن برای
preengagement U تعهد قبلی
to provide for old age U برای پیری تهیه کردن
to serve the city with water U اب برای شهر تهیه کردن
subscribe U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribed U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribes U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
subscribing U تعهد یا تعهد پرداخت کردن در پرداخت مبلغی شرکت کردن موافقت کردن با
pre engaged U دارای تعهد قبلی
booking U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
bookings U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
forewarns U ازپیش اخطار کردن
forewarned U ازپیش اخطار کردن
forewarn U ازپیش اخطار کردن
forefeel U ازپیش احساس کردن
foredoom U ازپیش مقدر یا محکوم کردن
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
make something out <idiom> U ازپیش بردن برای دیدن یا خواندن چیزی
warranting U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrant U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warrants U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
warranted U اجازه کتبی حکم قانونی تعهد کردن ضمانت کردن کسی
to wipe the slate clean <idiom> U شروع تازه ای کردن [تخلفات قبلی را کاملا از پرونده پاک کردن] [اصطلاح]
premeditate U قبلا فکر چیزی را کردن مطالعه قبلی کردن
granted U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grant U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
grants U واگذار کردن تعهد کردن واگذاری به معنای اعم
purveyed U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
schematize U بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
castellation U تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
orchestrated U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back-up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
back up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrating U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrates U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrate U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
to take on U تعهد کردن
underwritten U تعهد کردن
underwrote U تعهد کردن
underwriting U تعهد کردن
covenant U تعهد کردن
underwrite U تعهد کردن
underwrites U تعهد کردن
undertake U تعهد کردن
undertakes U تعهد کردن
take on U تعهد کردن
covenants U تعهد کردن
undertaken U تعهد کردن
honoring U ایفای تعهد کردن
honour U ایفای تعهد کردن
honored U ایفای تعهد کردن
honouring U ایفای تعهد کردن
honors U ایفای تعهد کردن
honoured U ایفای تعهد کردن
honours U ایفای تعهد کردن
indexing U استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
guaranty U تضمین ضمانت یا تعهد کردن
foretaste U ازمایش قبلی پیش بینی کردن
prevue U قبلا رویت کردن اطلاع قبلی
cancels U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
cancelling U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
cancel U لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
make U تهیه کردن طرح کردن
furnish U مزین کردن تهیه کردن
makes U تهیه کردن طرح کردن
put out U تهیه کردن اشفته کردن
furnishing U مزین کردن تهیه کردن
to draw out U تهیه کردن طرح کردن
To make reservations. To book seats. U جا تهیه کردن ( رزرو کردن )
furnishes U مزین کردن تهیه کردن
sign off U از زیر بار تعهد یامشارکتی شانه خالی کردن
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
undoes U برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش
undo U برای برگشتن به وضعیت قبلی , معمولاگ دستور ویرایش
provide U تهیه کردن
administers U تهیه کردن
provision U تهیه کردن
supplied U تهیه کردن
administering U تهیه کردن
blend U تهیه کردن
blends U تهیه کردن
supplying U تهیه کردن
procure U تهیه کردن
administered U تهیه کردن
provides U تهیه کردن
administer U تهیه کردن
processes U تهیه کردن
procuring U تهیه کردن
catered U تهیه کردن
affording U تهیه کردن
supply U تهیه کردن
afforded U تهیه کردن
preparing U تهیه کردن
afford U تهیه کردن
prepares U تهیه کردن
prepare U تهیه کردن
procured U تهیه کردن
cater U تهیه کردن
affords U تهیه کردن
catering U تهیه کردن
procures U تهیه کردن
process U تهیه کردن
to find in U تهیه کردن
caters U تهیه کردن
Can I make an appointment for friday? U آیا میتوانم برای روز جمعه وقت قبلی بگیرم؟
counter disengagement U حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
share U IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shared U IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shares U IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
preparation U تهیه کردن اتش
getting U تهیه کردن فهمیدن
preparations U تهیه کردن اتش
bill U تهیه کردن صورتحساب
whomp up U بسرعت تهیه کردن
fund U تهیه وجه کردن
to lay in a stock U موجودی تهیه کردن
funded U تهیه وجه کردن
bills U تهیه کردن صورتحساب
conserves U کنسرو تهیه کردن
conserved U کنسرو تهیه کردن
get U تهیه کردن فهمیدن
gets U تهیه کردن فهمیدن
conserve U کنسرو تهیه کردن
triplicate U در سه نسخه تهیه کردن
programme U برنامه تهیه کردن
program U برنامه تهیه کردن
effigies U تمثال تهیه کردن
effigy U تمثال تهیه کردن
conserving U کنسرو تهیه کردن
extemporised U فورا تهیه کردن
harness U اشیاء تهیه کردن
extemporises U فورا تهیه کردن
harnessing U اشیاء تهیه کردن
harnessed U اشیاء تهیه کردن
prearrange U قبلا تهیه کردن
extemporising U فورا تهیه کردن
extemporize U فورا تهیه کردن
extemporized U فورا تهیه کردن
extemporizes U فورا تهیه کردن
extemporizing U فورا تهیه کردن
process U تهیه و تولید کردن
processes U تهیه و تولید کردن
programs U برنامه تهیه کردن
quadruplicate U در چهارنسخه تهیه کردن
programmes U برنامه تهیه کردن
presentiments U عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
presentiment U عقیده قبلی نسبت بچیزی احساس وقوع امری از پیش روشن بینی قبلی
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
projection print U روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
bossed U نقش برجسته تهیه کردن
boss U نقش برجسته تهیه کردن
financing U بودجه چیزی را تهیه کردن
bossing U نقش برجسته تهیه کردن
drafts U تهیه کردن پیش نویس
bosses U نقش برجسته تهیه کردن
finances U بودجه چیزی را تهیه کردن
handwrite U نسخه خطی تهیه کردن
circumstantiate U امارات لازمه را تهیه کردن
aminister U تهیه کردن بکار بردن
financed U بودجه چیزی را تهیه کردن
to raise funds U تهیه وجه یاسرمایه کردن
draft U تهیه کردن پیش نویس
finance U بودجه چیزی را تهیه کردن
to draw up U تهیه کردن درصف اوردن
mush U حریره اردذرت تهیه کردن
drafted U تهیه کردن پیش نویس
scabble U زمخت وناصاف تهیه کردن
develops U توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
financed U علم دارایی تهیه پول کردن
preparative U تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
finances U علم دارایی تهیه پول کردن
outlined U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
munition U تدارکات جنگ افزار تهیه کردن
outlining U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outline U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
develop U توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
outlines U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
revictual U دوباره غذا یا خواربار تهیه کردن
financing U علم دارایی تهیه پول کردن
finance U علم دارایی تهیه پول کردن
contract U پیمان مقاطعه عقد و پیمان بستن تعهد کردن مقاطعه کردن
he is an adequate provider U برای تهیه خواربار
formulation U تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
mekeready U تهیه واماده کردن فرم وصفحه و گراور
mekeready U وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
finance U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnish U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishing U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
financed U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnishes U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
procurement U تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com