English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 21 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
preferment U ازپیش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to give the guy to U گریختن ازپیش
advance ازپیش فرستاده شده
it was p of evil U بدی را ازپیش خبرمیداد
forefeel U ازپیش احساس کردن
bespeak U ازپیش سفارش دادن
forewarns U ازپیش اخطار کردن
forewarned U ازپیش اخطار کردن
forewarn U ازپیش اخطار کردن
advances U : ازپیش فرستاده شده
advancing ازپیش فرستاده شده
foretell U ازپیش اگاهی دادن
foretelling U ازپیش اگاهی دادن
foretells U ازپیش اگاهی دادن
foredoom U ازپیش مقدر یا محکوم کردن
the bird is p of that event U مرغ وقوع ان رویدادرا ازپیش احساس میکند
to knock a person's head off U به اسانی ازپیش کسی افتادن یاکسیراشکست دادن
make something out <idiom> U ازپیش بردن برای دیدن یا خواندن چیزی
hare and hounds U بازی ای که دوتن بنام خرگوش ازپیش دویده خردههای کاغذبرزمین م
theory of epigensis U فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه
pre engage U ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com