Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 42 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
divaricate
U
ازهم جداشدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dissever
U
جداشدن
dispart
U
جداشدن
disarticulate
U
از هم جداشدن
to come away
U
جداشدن
to come off
U
جداشدن
to fall off
U
جداشدن
split up
<idiom>
U
جداشدن
dissent
U
جداشدن نفاق داشتن
dissents
U
جداشدن نفاق داشتن
dissevere
U
جداشدن بریده شدن
dissented
U
جداشدن نفاق داشتن
exclude
U
شامل نشدن یا جداشدن
partibility
U
قابلیت افرازیا جداشدن
p.of the ways
U
جای جداشدن چندراه
excludes
U
شامل نشدن یا جداشدن
out of gear
U
ازهم سواشده
interlace
U
ازهم گذراندن
to hew asunder
U
ازهم جداکردن
to fly asunder
U
ازهم ترکیدن
discontiguous
U
جدا ازهم
indecomposable
U
ازهم نپاشیدنی
separates
U
جدا ازهم
separated
U
جدا ازهم
bursts
U
ازهم پاشیدن
separate
U
جدا ازهم
burst
U
ازهم پاشیدن
part with each other
U
ازهم جدا شدن
breaks
U
ازهم باز کردن
break
U
ازهم باز کردن
scatter
U
ازهم جدا کردن
scatters
U
ازهم جدا کردن
pulverulent
U
ازهم پاشنده گردی
dissipate
U
ازهم پاشیدن اسراف کردن
diverges
U
ازهم دورشدن اختلاف پیداکردن
diverged
U
ازهم دورشدن اختلاف پیداکردن
diverge
U
ازهم دورشدن اختلاف پیداکردن
dissipating
U
ازهم پاشیدن اسراف کردن
dissipates
U
ازهم پاشیدن اسراف کردن
indiscerptible
U
ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
cuno filter
U
نوعی فیلتر متشکل از تعدادی دیسک که توسط تیغه هایی ازهم جدا شده اند
cut off velocity
U
سرعت موشک در لحظه جداشدن موتور سرعت صعودنهایی موشک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com