English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fatigue bending test U ازمایش خمش دائمی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
continous immersion test U ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
Other Matches
standing order U دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
standing orders U دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
retainer U حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
retainers U حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
use testing U ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل
tryout U ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
pilot method U عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
assay U محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
assays U محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
test element U دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
flight test U ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
soil examination U بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک
insulation test U ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
service test U ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
flight test U ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
confident test U ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
creep test U ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
environmental test U ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
tube tester U دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
perennial U دائمی
constants U دائمی
first string U دائمی
ceaseless U دائمی
permanent U دائمی
perennials U دائمی
constant U دائمی
standing U دائمی
sequential U دائمی
continous U دائمی
continous rolling U نورد دائمی
consistent flow U جریان دائمی
sustained speed U سرعت دائمی
constant power U توان دائمی
costant load U بار دائمی
standing committee U کمیته دائمی
continous operation U کار دائمی
continous earth U زمین دائمی
continual U دائمی همیشگی
creep limit U حد انبساط دائمی
permanent way U مسیر دائمی
regular army U ارتش دائمی
regular salary U حقوق دائمی
eternal U بی پایان دائمی
continous running U گردش دائمی
standing army U ارتش دائمی
steady flow U جریان دائمی
steady state U حالت دائمی
continous cycle U گردش دائمی
permanent U سیر دائمی
permanent U دائمی ماندنی
persistent inflation U تورم دائمی
permanent storage U حافظه دائمی
permanent storage U انبارش دائمی
permanent consumption U مصرف دائمی
permanent storage U انباره دائمی
permanent error U خطای دائمی
permanent saving U پس انداز دائمی
permanent fault U عیب دائمی
permanent hardness U سختی دائمی
permanent income U درامد دائمی
permanent magnet U اهنربای دائمی
permanent load U بار دائمی
permanent insane U مجنون دائمی
everlasting U همیشگی دائمی
permanent store U انباره دائمی
permanent color U رنگ دائمی
permanent structures U ساختمانهای دائمی
permanent tooth U دندان دائمی
premanent way U خط ثابت خط دائمی
continous conveyor U بالابر دائمی و ثابت
continous heating furnace U کوره حرارتی دائمی
continous anealing furnace U کوره ملتهب دائمی
continous mixer U مخلوط کننده دائمی
indefinite leave to remain [British E] U جواز اقامت دائمی
permanent residence permit U جواز اقامت دائمی
sustained short circuit U اتصال کوتاه دائمی
continous strand furnace U کوره رشتهای دائمی
keelboat U قایق با تیر دائمی کف
fatigue bending machine U دستگاه خمش دائمی
perpetual motion machine U ماشین خودکار دائمی
cruising speed U سرعت دائمی اتومبیل
continous milling machine U دستگاه فرز دائمی
continous traction U نیروی کشش دائمی
continuous rain بارش باران دائمی
fereter U [معابد دائمی در کلیساها]
permanent magnet steel U فولاد اهنربای دائمی
continous tinning line U تاسیسات قلع کاری دائمی
engramme U تحولات دائمی هسته سلول
continous casting method U روش ریخته گری دائمی
continous rod mill U دستگاه نورد سیم دائمی
perpetuating U دائمی کردن جاودانی ساختن
perennially U بطور ماندگاریا دائمی همیشه
alternating stress U تنش نوسان دار دائمی
engram U تحولات دائمی هسته سلول
continous casting plant U تاسیسات ریخته گری دائمی
perpetuate U دائمی کردن جاودانی ساختن
perpetuated U دائمی کردن جاودانی ساختن
perpetuates U دائمی کردن جاودانی ساختن
perpetual stock record U سابقه دائمی موجودی انبار
permanent income hypothesis U فرضیه درامد دائمی درباره مصرف
mandate U حق المشاوره ثابت و مقطوع وکیل دائمی
permafrost U لایه منجمد دائمی اعماق زمین
mandate U قرارداد پرداخت دستمزد وکیل دائمی
permanent emplacement U موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
hallucinosis U حالت هذیانی و وهمی ابتلاء به توهم دائمی
alnico U الیاژی از اهن جهت ساخت اهنربای دائمی
engram U اثر دائمی که درنتیجه یک محرک درسلول باقی میماند
engramme U اثر دائمی که درنتیجه یک محرک درسلول باقی میماند
cross to bear/carry <idiom> U رنج دادن کاری بصورت دائمی انجام میگیرد
flag station U جایی که قطاربادیدن پرچم ویژه نگاه میدارندوایستگاه دائمی نیست
theft U بردن متقلبانه مال غیر به قصد محروم کردن دائمی مالک از ان
thefts U بردن متقلبانه مال غیر به قصد محروم کردن دائمی مالک از ان
tenant in fee simple U متصرف مطلق و دائمی ومادام العمر مال غیر منقول که تصرفاتش به اخلاف وی نیز منتقل میشود
permanent income hypothesis U این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
presidium U هیئت عامله دائمی شاغل در دوره فترت هیئت رئیسه
experiment U ازمایش
examen U ازمایش
checking U ازمایش
assay U ازمایش
assays U ازمایش
testing U ازمایش
vetting U ازمایش
tests U ازمایش
trial U ازمایش
trials U ازمایش
tested U ازمایش
screening U ازمایش
g U ازمایش
experiments U ازمایش
shying U ازمایش
shied U ازمایش
shies U ازمایش
shy U ازمایش
shyer U ازمایش
shyest U ازمایش
experimentation U ازمایش
experimented U ازمایش
experimenting U ازمایش
inspection test U ازمایش کار
tension test U ازمایش کشش
final test U ازمایش نهائی
flattening test U ازمایش توزیعی
impact test U ازمایش ضربه
image test U ازمایش تصویر
hardness test U ازمایش سختی
two stage experiment U ازمایش دو مرحلهای
load test U ازمایش بار
fatigue test U ازمایش خستگی
factorial design U ازمایش فاکتوریل
hammer test U ازمایش سقوطی
experimental design U طرح ازمایش
evaluation score U نمره ازمایش
cadmium test U ازمایش با کادمیم
izod test U ازمایش ایزود
gage U ازمایش کردن
intelligence test U ازمایش هوش
examination of the soil U ازمایش خاک
insulation voltage U فشار ازمایش
experimentalist U اهل ازمایش
hanging test U ازمایش کشش
explosion proof U ازمایش- انفجار
line tester U ازمایش کننده خط
weathring test U ازمایش فرسایش
tester U دستگاه ازمایش
tester U ازمایش کننده
test specimen U نمونه ی ازمایش
test specimen U نمونه ازمایش
test set U دستگاه ازمایش
test series U سری ازمایش
test room U اطاق ازمایش
test plan U طرح ازمایش
test piece U نمونه ازمایش
test model U نمونه ی ازمایش
test hole U چاه ازمایش
test equipment U وسایل ازمایش
testing load U بار ازمایش
testing of materials U ازمایش مصالح
turing's test U ازمایش تورینگ
triaxial test U ازمایش سه بعدی
triaxial shear test U ازمایش سه محوری
trial and error U ازمایش ولغزش
trial and error U ازمایش و خطا
trial and erroe U ازمایش و خطا
triable U ازمایش کردنی
torsion test U ازمایش پیچش
to bring to the proof U ازمایش کردن
testing time U زمان ازمایش
testing stand U میز ازمایش
testing stand U سکوی ازمایش
testing of materials U ازمایش مواد
test course U مسافت ازمایش
test clip U گیره ازمایش
test bed U صفحه ازمایش
self test U ازمایش خودکار
sedimentation test U ازمایش تهنشینی
saturation testing U ازمایش اشباعی
regression testing U ازمایش رگرسیون
rattler test U ازمایش تردی
rattler test U ازمایش تورق
random test U ازمایش پیشامدی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com