English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
inadvertenly U ازروی عدم توجه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
injudiciously U بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
pig headedly U ازروی کله شقی ازروی کودنی
pusillanimously U ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
impartially U ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
discerningly U ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
fast and loose U ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
expertly U ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
phraseologically U ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
screamer U اگهی درشت وجالب توجه در روزنامه مطالب جالب توجه
draw attention U توجه کسی را جلب کردن توجه جلب شدن
favourites U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favourite U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
favorites U طرف توجه شخص طرف توجه شی مطلوب
questionof interest U پرسشهای جالب توجه موضوعهای جالب توجه
from U ازروی
purposelessly U ازروی بی مقصودی
flatulently U ازروی نفخ
politicly U ازروی مصلحت
flightily U ازروی بوالهوسی
querulousy U ازروی کج خلقی
pettishly U ازروی کج خلقی
dissolute U ازروی هرزگی
inexorably U ازروی سنگدلی
floutingly U ازروی استهزاء
floutingly U ازروی اهانت
despondingly U ازروی افسردگی
finically U ازروی وسواس
fatuously U ازروی بیشعوری
immorally U از ازروی بد اخلاقی
profligately U ازروی هرزگی
powerlessly U ازروی ضعف
irritably U ازروی تندی
preponderantly U ازروی فضیلت
courageously U ازروی جرات
inquisitively U ازروی کنجکاوی
distractedly U ازروی گیجی
shabbily U ازروی پستی
irritably U ازروی تندمزاجی
blamelessly U ازروی بی گناهی
flatulently U ازروی لاف
despondently U ازروی افسردگی
open mindldly U ازروی بی تعصبی
heretically U ازروی فسادعقیده
hurry scurry U ازروی دستپاچگی
hurry skurry U ازروی دستپاچگی
ill humouredly U ازروی بد خویی
impatiently U ازروی بی صبری
insesately U ازروی بی عاطفگی
insesately U ازروی بیحسی
ill humouredly U ازروی بدخلقی
inexactly U ازروی بی دقتی
ill humouredness U ازروی بد خلقی
indelicately U ازروی بی نزاکتی
indecently U ازروی بی شرمی
incontinently U ازروی بی عفتی
ill naturedly U ازروی بد خویی
illy U ازروی بد خواهی
headily U ازروی خودسری
irefully U ازروی تندی
irreligiously U ازروی بی دینی
grammatically U ازروی دستور
lightly U ازروی بی علاقگی
obedienlv U ازروی فرمانبرداری
economically U ازروی اقتصاد
huffily U ازروی کج خلقی
huffily U ازروی زودرنجی
fractiously U ازروی کج خلقی
mystically U ازروی تصوف
frivolously U ازروی نادانی
constantly U ازروی ثبات
inconstantly U ازروی بی ثباتی
muddily U ازروی گیجی
glozingly U ازروی مداهنه
irreverently U ازروی بی حرمتی
irresolutely U ازروی بی تصمیمی
in the abstract U ازروی تجرید
discontentedly U ازروی نارضایتی
surer U ازروی یقین
indecisively U ازروی دو دلی
egotistically U ازروی خودبینی
sure U ازروی یقین
corruptly U ازروی تباهی
contumaciously U ازروی سرکشی
dissolutely U ازروی هرزگی
contextually U ازروی قراین
emulously U ازروی هم چشمی
constrainedly U ازروی اجبار
considerately U ازروی ملاحظه
cold heartedly U ازروی بی عاطفگی
enterprisingly U ازروی توکل
doubliy U ازروی تزویر
surest U ازروی یقین
discursively U ازروی استدلال
disgustedly U ازروی بیزاری
dishonorable U ازروی بی شرمی
stupidly U ازروی نادانی
disingenuously U ازروی تزویر
inefficiently U ازروی بی عرضگی
inefficiently U ازروی بی کفایتی
disobilgingly U ازروی نامهربانی
deridingly U ازروی ریشخند
impatiently U ازروی ناشکیبایی
crookedly U ازروی نادرستی
distastefully U ازروی بی رغبتی
dizzily U ازروی گیجی
equivocally U ازروی ایهام
inadequately U ازروی بی کفایتی
pessimistically U ازروی بد بینی
childishly U ازروی بچگی
submissively U ازروی فروتنی
basely U ازروی پستی
by the book U ازروی کتاب
by i U ازروی ندانستگی
subtly U ازروی زیرکی
flippantly U ازروی سبکی
blunderingly U ازروی اشتباه
antagonistically U ازروی رقابت
experientially U ازروی تجربه
facetiously U ازروی شوخی
perfidiously U ازروی خیانت
brotherly U ازروی دوستی
glaringly U ازروی خودنمائی
puerilely U ازروی بچگی
rakishly U ازروی هرزگی
evadingly U ازروی تجاهل
empirically U ازروی شارلاتانی
to get off U برخاستن ازروی
circumspectly U ازروی احتیاط
excursively U ازروی بی ترتیبی
joyfully U ازروی خوشحالی
inexpertly U ازروی کار ناشناسی
cockily U ازروی گستاخی یاخودبینی
adherently U هواخواهانه ازروی تابعیت
genealogically U ازروی نسبت نامه
commandingly U باتوانایی ازروی قدرت
inexpertly U ازروی ناشی گری
iniquitously U ازروی بی عدالتی بناحق
impatiently U ازروی بیطاقتی باشتیاق
hat in hand U چاپلوسانه ازروی پستی
ground observation U دیدبانی ازروی زمین
inertly U ازروی بیحالی یا تنبلی
by the piece U ازروی کار کرد
contritely U ازروی توبه وپشیمانی
immodestly U ازروی بی حیایی گستاخانه
crassly U ازروی زمختی یاکودنی
in a partisan spirit U طرفدارانه ازروی تعصب
systematically U ازروی یک اسلوب معین
roguishly U ازروی بد ذاتی یاشیطنت
perspicaciously U بفراست ازروی فراست
with a bad grace U به اکراه ازروی بی میلی
endophagous U تغذیه کننده ازروی
the quilt slipped off the bed U لحاف ازروی رختخواب
well advised U ازروی عقل و منطق
flauntingly U باجلوه ازروی خودنمایی
phonologically U ازروی صدا شناسی
vanally U ازروی پستی مزدوروار
fierily U ازروی اتش مزاجی
glibly U ازروی چرب زبانی
rancorously U ازروی کینه وبغض
bucks U ازروی خرک پریدن
buck U ازروی خرک پریدن
piggishly U ازروی خوک منشی
fictitiously U ازروی جعل بطورعاریتی
feignedly U ازروی بهانه باتزویر
flashily U ازروی خودنمایی یاخودفروشی
cravenly U ازروی ترس وپستی
disputatiously U ازروی ستیزه جویی
petulantly U ازروی تندی یا کج خلقی
get over U ازروی چیزی گذشتن
fractiously U ازروی سرکشی عبوسانه
out of mere freak U صرفا ازروی بوالهوسی
papistically U ازروی پاپ پرستی
duty call U دیدنی ازروی اجباریاوفیفه
nattily U ازروی زبر دستی
perfidiously U ازروی پیمان شکنی
peaceably U ازروی صلح جویی
flightily U ازروی تلون مزاج
To jump across the stream. U ازروی نهر آب پریدن
condescendingly U ازروی فروتنی یامهربانی لطفا
elenchus U رد ازروی قیاس و صغری وکبری
scurry U حرکت ازروی دست پاچگی
scurries U حرکت ازروی دست پاچگی
scurrying U حرکت ازروی دست پاچگی
fawningly U ازروی سبزی پاک کنی
geodetically U ازروی علم زمین پیمایی
chastely U ازروی پاکی یاپاکدامنی عفیفانه
sympathetically U ازروی همدردی یا هم فکری غمخوارانه
elaborately U ازروی صنعت و نازک کاری
geomancy U غیب گویی ازروی خاک
haltingly U درنگ کنان ازروی دودلی
overwrought U تهیه شده ازروی مهارت
hieromancy U طالع بینی ازروی قربانی
fiendishly U ازروی دیوخویی یاشیطان صفتی
contemptuously U بطوراهانت امیز- ازروی استهزاوتحقیر
exclaiming U ازروی تعجب فریاد زدن
passive obedience U فرمانبرداری ازروی بردباری یا بی ارادگی
exclaim U ازروی تعجب فریاد زدن
overbearingly U ازروی تشخص یا تکبر متکبرانه
He did it out of friendship. U ازروی دوستی اینکار راکرد
intemperately U ازروی افراط با زیاده روی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com