English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
phonologically U ازروی صدا شناسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
psychologically U از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
pathologically U از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
Other Matches
injudiciously U بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
impartially U ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
fast and loose U ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
pusillanimously U ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
pig headedly U ازروی کله شقی ازروی کودنی
discerningly U ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
expertly U ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
phraseologically U ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
entomology U حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
psychbiology U علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics U زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological U وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
philology U زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
lateral meniscus U منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی]
bacteriologic U مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
immunogenetics U رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
zoo ecology U قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
karyology U هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
neurologic U وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
typology U گونه شناسی نوع شناسی
kinematics U حرکت شناسی جنبش شناسی
ornithology U پرنده شناسی [جانور شناسی] [پرنده شناسی]
from U ازروی
laryngological U وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
circumspectly U ازروی احتیاط
considerately U ازروی ملاحظه
cold heartedly U ازروی بی عاطفگی
inexactly U ازروی بی دقتی
inquisitively U ازروی کنجکاوی
irritably U ازروی تندمزاجی
courageously U ازروی جرات
insesately U ازروی بیحسی
irritably U ازروی تندی
constrainedly U ازروی اجبار
indelicately U ازروی بی نزاکتی
enterprisingly U ازروی توکل
impatiently U ازروی ناشکیبایی
impatiently U ازروی بی صبری
economically U ازروی اقتصاد
lightly U ازروی بی علاقگی
despondently U ازروی افسردگی
despondingly U ازروی افسردگی
empirically U ازروی شارلاتانی
corruptly U ازروی تباهی
contumaciously U ازروی سرکشی
purposelessly U ازروی بی مقصودی
contextually U ازروی قراین
indecisively U ازروی دو دلی
profligately U ازروی هرزگی
stupidly U ازروی نادانی
inefficiently U ازروی بی عرضگی
inefficiently U ازروی بی کفایتی
open mindldly U ازروی بی تعصبی
inadequately U ازروی بی کفایتی
pessimistically U ازروی بد بینی
joyfully U ازروی خوشحالی
querulousy U ازروی کج خلقی
pettishly U ازروی کج خلقی
rakishly U ازروی هرزگی
puerilely U ازروی بچگی
childishly U ازروی بچگی
flippantly U ازروی سبکی
brotherly U ازروی دوستی
perfidiously U ازروی خیانت
obedienlv U ازروی فرمانبرداری
antagonistically U ازروی رقابت
insesately U ازروی بی عاطفگی
powerlessly U ازروی ضعف
politicly U ازروی مصلحت
irefully U ازروی تندی
irreligiously U ازروی بی دینی
irresolutely U ازروی بی تصمیمی
irreverently U ازروی بی حرمتی
subtly U ازروی زیرکی
by the book U ازروی کتاب
by i U ازروی ندانستگی
blunderingly U ازروی اشتباه
blamelessly U ازروی بی گناهی
basely U ازروی پستی
muddily U ازروی گیجی
mystically U ازروی تصوف
glaringly U ازروی خودنمائی
indecently U ازروی بی شرمی
excursively U ازروی بی ترتیبی
dissolute U ازروی هرزگی
inexorably U ازروی سنگدلی
flatulently U ازروی لاف
flightily U ازروی بوالهوسی
doubliy U ازروی تزویر
dizzily U ازروی گیجی
distastefully U ازروی بی رغبتی
dissolutely U ازروی هرزگی
floutingly U ازروی استهزاء
floutingly U ازروی اهانت
glozingly U ازروی مداهنه
submissively U ازروی فروتنی
disobilgingly U ازروی نامهربانی
emulously U ازروی هم چشمی
flatulently U ازروی نفخ
finically U ازروی وسواس
experientially U ازروی تجربه
facetiously U ازروی شوخی
equivocally U ازروی ایهام
headily U ازروی خودسری
heretically U ازروی فسادعقیده
shabbily U ازروی پستی
distractedly U ازروی گیجی
fatuously U ازروی بیشعوری
hurry scurry U ازروی دستپاچگی
sure U ازروی یقین
preponderantly U ازروی فضیلت
hurry skurry U ازروی دستپاچگی
evadingly U ازروی تجاهل
grammatically U ازروی دستور
discontentedly U ازروی نارضایتی
constantly U ازروی ثبات
illy U ازروی بد خواهی
inconstantly U ازروی بی ثباتی
deridingly U ازروی ریشخند
ill humouredly U ازروی بد خویی
ill naturedly U ازروی بد خویی
ill humouredly U ازروی بدخلقی
ill humouredness U ازروی بد خلقی
surer U ازروی یقین
in the abstract U ازروی تجرید
huffily U ازروی زودرنجی
crookedly U ازروی نادرستی
huffily U ازروی کج خلقی
to get off U برخاستن ازروی
disingenuously U ازروی تزویر
incontinently U ازروی بی عفتی
egotistically U ازروی خودبینی
fractiously U ازروی کج خلقی
dishonorable U ازروی بی شرمی
frivolously U ازروی نادانی
disgustedly U ازروی بیزاری
discursively U ازروی استدلال
immorally U از ازروی بد اخلاقی
surest U ازروی یقین
peaceably U ازروی صلح جویی
To jump across the stream. U ازروی نهر آب پریدن
adherently U هواخواهانه ازروی تابعیت
fierily U ازروی اتش مزاجی
feignedly U ازروی بهانه باتزویر
get over U ازروی چیزی گذشتن
petulantly U ازروی تندی یا کج خلقی
fractiously U ازروی سرکشی عبوسانه
out of mere freak U صرفا ازروی بوالهوسی
cravenly U ازروی ترس وپستی
flightily U ازروی تلون مزاج
flauntingly U باجلوه ازروی خودنمایی
perspicaciously U بفراست ازروی فراست
glibly U ازروی چرب زبانی
rancorously U ازروی کینه وبغض
perfidiously U ازروی پیمان شکنی
flashily U ازروی خودنمایی یاخودفروشی
genealogically U ازروی نسبت نامه
fictitiously U ازروی جعل بطورعاریتی
papistically U ازروی پاپ پرستی
inadvertenly U ازروی عدم توجه
ground observation U دیدبانی ازروی زمین
vanally U ازروی پستی مزدوروار
disputatiously U ازروی ستیزه جویی
immodestly U ازروی بی حیایی گستاخانه
iniquitously U ازروی بی عدالتی بناحق
inexpertly U ازروی کار ناشناسی
cockily U ازروی گستاخی یاخودبینی
inexpertly U ازروی ناشی گری
commandingly U باتوانایی ازروی قدرت
crassly U ازروی زمختی یاکودنی
contritely U ازروی توبه وپشیمانی
inertly U ازروی بیحالی یا تنبلی
systematically U ازروی یک اسلوب معین
in a partisan spirit U طرفدارانه ازروی تعصب
impatiently U ازروی بیطاقتی باشتیاق
duty call U دیدنی ازروی اجباریاوفیفه
the quilt slipped off the bed U لحاف ازروی رختخواب
well advised U ازروی عقل و منطق
hat in hand U چاپلوسانه ازروی پستی
buck U ازروی خرک پریدن
piggishly U ازروی خوک منشی
by the piece U ازروی کار کرد
bucks U ازروی خرک پریدن
with a bad grace U به اکراه ازروی بی میلی
endophagous U تغذیه کننده ازروی
nattily U ازروی زبر دستی
roguishly U ازروی بد ذاتی یاشیطنت
oenology U می شناسی شراب شناسی
haltingly U درنگ کنان ازروی دودلی
passive obedience U فرمانبرداری ازروی بردباری یا بی ارادگی
inelegantly U ازروی بی فرافتی یابی ذوقی
intemperately U ازروی افراط با زیاده روی
hieromancy U طالع بینی ازروی قربانی
chastely U ازروی پاکی یاپاکدامنی عفیفانه
condescendingly U ازروی فروتنی یامهربانی لطفا
disinterestedly U ازروی بی طرفی یابی علاقگی
fawningly U ازروی سبزی پاک کنی
overbearingly U ازروی تشخص یا تکبر متکبرانه
ingenuously U ازروی سادگی بارک گویی
geodetically U ازروی علم زمین پیمایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com