Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
evadingly
U
ازروی تجاهل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
injudiciously
U
بیخردانه ازروی بیخردی یا بی عقلی ازروی بی احتیاطی
pusillanimously
U
ازروی کم دلی یا بزدلی ازروی جبن
pig headedly
U
ازروی کله شقی ازروی کودنی
discerningly
U
ازروی بصیرت یابینایی ازروی تشخیص
fast and loose
U
ازروی بی باکی ازروی مکرو حیله
impartially
U
ازروی بیطرفی ازروی راست بینی
expertly
U
ازروی خبرگی ازروی کارشناسی
phraseologically
U
ازروی قاعده عبارت سازی به ایین سخن پردازی ازروی قاعده انشا
evasion
U
تجاهل
evasions
U
تجاهل
escape mechanism
U
تجاهل
socratic irony
U
تجاهل
feign ignorance
U
تجاهل کردن
connive
U
تجاهل کردن
evading
U
تجاهل کردن
connived
U
تجاهل کردن
connives
U
تجاهل کردن
evades
U
تجاهل کردن
conniving
U
تجاهل کردن
evaded
U
تجاهل کردن
evade
U
تجاهل کردن
to feign
U
تجاهل کردن
conniver
U
تجاهل کننده
to pretend ignorance
U
تجاهل کردن
ignore
U
تجاهل کردن
ignores
U
تجاهل کردن
ignoring
U
تجاهل کردن
ignored
U
تجاهل کردن
to feign ignorance
U
تجاهل کردن
blink
U
سوسو زدن تجاهل کردن
blinks
U
سوسو زدن تجاهل کردن
blinked
U
سوسو زدن تجاهل کردن
from
U
ازروی
excursively
U
ازروی بی ترتیبی
floutingly
U
ازروی استهزاء
experientially
U
ازروی تجربه
facetiously
U
ازروی شوخی
flightily
U
ازروی بوالهوسی
flatulently
U
ازروی لاف
finically
U
ازروی وسواس
flatulently
U
ازروی نفخ
fatuously
U
ازروی بیشعوری
cold heartedly
U
ازروی بی عاطفگی
discursively
U
ازروی استدلال
discontentedly
U
ازروی نارضایتی
deridingly
U
ازروی ریشخند
crookedly
U
ازروی نادرستی
corruptly
U
ازروی تباهی
contumaciously
U
ازروی سرکشی
contextually
U
ازروی قراین
constrainedly
U
ازروی اجبار
considerately
U
ازروی ملاحظه
disgustedly
U
ازروی بیزاری
politicly
U
ازروی مصلحت
disingenuously
U
ازروی تزویر
equivocally
U
ازروی ایهام
enterprisingly
U
ازروی توکل
emulously
U
ازروی هم چشمی
egotistically
U
ازروی خودبینی
doubliy
U
ازروی تزویر
dizzily
U
ازروی گیجی
distastefully
U
ازروی بی رغبتی
dissolutely
U
ازروی هرزگی
disobilgingly
U
ازروی نامهربانی
dishonorable
U
ازروی بی شرمی
floutingly
U
ازروی اهانت
insesately
U
ازروی بیحسی
insesately
U
ازروی بی عاطفگی
irefully
U
ازروی تندی
irreligiously
U
ازروی بی دینی
irresolutely
U
ازروی بی تصمیمی
irreverently
U
ازروی بی حرمتی
muddily
U
ازروی گیجی
mystically
U
ازروی تصوف
obedienlv
U
ازروی فرمانبرداری
open mindldly
U
ازروی بی تعصبی
perfidiously
U
ازروی خیانت
pettishly
U
ازروی کج خلقی
querulousy
U
ازروی کج خلقی
powerlessly
U
ازروی ضعف
profligately
U
ازروی هرزگی
purposelessly
U
ازروی بی مقصودی
submissively
U
ازروی فروتنی
inexactly
U
ازروی بی دقتی
indelicately
U
ازروی بی نزاکتی
indecisively
U
ازروی دو دلی
fractiously
U
ازروی کج خلقی
frivolously
U
ازروی نادانی
glozingly
U
ازروی مداهنه
headily
U
ازروی خودسری
heretically
U
ازروی فسادعقیده
hurry scurry
U
ازروی دستپاچگی
hurry skurry
U
ازروی دستپاچگی
ill humouredly
U
ازروی بد خویی
ill humouredly
U
ازروی بدخلقی
ill humouredness
U
ازروی بد خلقی
ill naturedly
U
ازروی بد خویی
illy
U
ازروی بد خواهی
immorally
U
از ازروی بد اخلاقی
in the abstract
U
ازروی تجرید
inconstantly
U
ازروی بی ثباتی
incontinently
U
ازروی بی عفتی
indecently
U
ازروی بی شرمی
to get off
U
برخاستن ازروی
circumspectly
U
ازروی احتیاط
courageously
U
ازروی جرات
huffily
U
ازروی کج خلقی
distractedly
U
ازروی گیجی
shabbily
U
ازروی پستی
glaringly
U
ازروی خودنمائی
brotherly
U
ازروی دوستی
flippantly
U
ازروی سبکی
subtly
U
ازروی زیرکی
childishly
U
ازروی بچگی
puerilely
U
ازروی بچگی
surest
U
ازروی یقین
rakishly
U
ازروی هرزگی
joyfully
U
ازروی خوشحالی
surer
U
ازروی یقین
preponderantly
U
ازروی فضیلت
inquisitively
U
ازروی کنجکاوی
constantly
U
ازروی ثبات
huffily
U
ازروی زودرنجی
grammatically
U
ازروی دستور
impatiently
U
ازروی ناشکیبایی
impatiently
U
ازروی بی صبری
economically
U
ازروی اقتصاد
lightly
U
ازروی بی علاقگی
inexorably
U
ازروی سنگدلی
despondently
U
ازروی افسردگی
despondingly
U
ازروی افسردگی
dissolute
U
ازروی هرزگی
irritably
U
ازروی تندی
irritably
U
ازروی تندمزاجی
sure
U
ازروی یقین
inefficiently
U
ازروی بی عرضگی
stupidly
U
ازروی نادانی
inefficiently
U
ازروی بی کفایتی
inadequately
U
ازروی بی کفایتی
blamelessly
U
ازروی بی گناهی
blunderingly
U
ازروی اشتباه
by i
U
ازروی ندانستگی
basely
U
ازروی پستی
by the book
U
ازروی کتاب
pessimistically
U
ازروی بد بینی
empirically
U
ازروی شارلاتانی
antagonistically
U
ازروی رقابت
impatiently
U
ازروی بیطاقتی باشتیاق
iniquitously
U
ازروی بی عدالتی بناحق
roguishly
U
ازروی بد ذاتی یاشیطنت
contritely
U
ازروی توبه وپشیمانی
hat in hand
U
چاپلوسانه ازروی پستی
To jump across the stream.
U
ازروی نهر آب پریدن
ground observation
U
دیدبانی ازروی زمین
get over
U
ازروی چیزی گذشتن
by the piece
U
ازروی کار کرد
systematically
U
ازروی یک اسلوب معین
perspicaciously
U
بفراست ازروی فراست
inexpertly
U
ازروی کار ناشناسی
inexpertly
U
ازروی ناشی گری
inertly
U
ازروی بیحالی یا تنبلی
nattily
U
ازروی زبر دستی
commandingly
U
باتوانایی ازروی قدرت
bucks
U
ازروی خرک پریدن
out of mere freak
U
صرفا ازروی بوالهوسی
papistically
U
ازروی پاپ پرستی
inadvertenly
U
ازروی عدم توجه
peaceably
U
ازروی صلح جویی
perfidiously
U
ازروی پیمان شکنی
in a partisan spirit
U
طرفدارانه ازروی تعصب
immodestly
U
ازروی بی حیایی گستاخانه
phonologically
U
ازروی صدا شناسی
flightily
U
ازروی تلون مزاج
rancorously
U
ازروی کینه وبغض
adherently
U
هواخواهانه ازروی تابعیت
fierily
U
ازروی اتش مزاجی
duty call
U
دیدنی ازروی اجباریاوفیفه
endophagous
U
تغذیه کننده ازروی
the quilt slipped off the bed
U
لحاف ازروی رختخواب
cravenly
U
ازروی ترس وپستی
vanally
U
ازروی پستی مزدوروار
cockily
U
ازروی گستاخی یاخودبینی
fictitiously
U
ازروی جعل بطورعاریتی
petulantly
U
ازروی تندی یا کج خلقی
disputatiously
U
ازروی ستیزه جویی
flashily
U
ازروی خودنمایی یاخودفروشی
well advised
U
ازروی عقل و منطق
with a bad grace
U
به اکراه ازروی بی میلی
genealogically
U
ازروی نسبت نامه
buck
U
ازروی خرک پریدن
crassly
U
ازروی زمختی یاکودنی
feignedly
U
ازروی بهانه باتزویر
piggishly
U
ازروی خوک منشی
fractiously
U
ازروی سرکشی عبوسانه
glibly
U
ازروی چرب زبانی
flauntingly
U
باجلوه ازروی خودنمایی
pick up
<idiom>
U
برداشتن چیزی ازروی زمین
exclaimed
U
ازروی تعجب فریاد زدن
exclaim
U
ازروی تعجب فریاد زدن
hurdle
U
مسابقه پرش ازروی مانع
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com