English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 68 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hieroglyphically U ازراه تصویرنگاری بطورمرموزیاغیرخوانا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
hieroglyphy U تصویرنگاری
pervertible U ازراه در رو
interposingly U ازراه مداخله
demonstratively U ازراه اثبات
controversially U ازراه مباحثه
conjugally U ازراه زناشویی
catechist U ازراه پرسش
by sea U ازراه دریا
by indirection U ازراه تقلب
by ear U ازراه گوش
diagnostically U ازراه تشخیص
exegetically U ازراه تفسیر
foully U ازراه خیانت
gymnastically U ازراه ورزش
heretically U ازراه رفض
inferentially U ازراه استنباط
interrogatively U ازراه پرسش
introspectively U ازراه خودنگری
paraphrastically U ازراه تفسیر
posteriori U ازراه استقرار
by courtesy U ازراه التفات
encouragingly U ازراه تشویق
inquiringly U ازراه استفسار
inquiringly U ازراه بازجویی
intuitively U ازراه برهانی
intuitively U ازراه کشف
offensively U ازراه تهاجم
intuitively U ازراه انتقال
algebraically U ازراه جبر
foully U ازراه نادرستی بطورغیرعادلانه
glozingly U ازراه عیب پوشی
inferentially U ازراه نتیجه گیری
basophobia U هراس ازراه رفتن
ingratiatingly U ازراه خود شیرینی
philosophically U ازراه حکمت دوستی
professionally U ازراه پیشه یاکسب
to break a way U موانع را ازراه خودبرداشتن
catechization U ازراه سئوال وجواب
withdrawal U تخلیه مواضع ازراه هوا
rje U ورود برنامه ازراه دورEntry ob
polemically U ازراه مجادله یا سیتزه بطورمباحثه
long-distance U ازراه دور تلفن کردن
withdrawals U تخلیه مواضع ازراه هوا
long distance U ازراه دور تلفن کردن
debaueh U ازراه درکردن گمراه کردن
gnosticize U ازراه عرفان تشریح کردن
concretionary U تشکیل شده ازراه تحجریاانجماد
endermic U ازراه پوستی از ورا پوست
air movements U حرکت دادن ازراه هوا
telecommunications access method U روش دستیابی ارتباطات ازراه دور
gamogenesis U زاد و ولد ازراه جفت گیری
demonstratively U با اقامه دلیل ازراه نشان دادن
intriguingly U با دوز و کلک ازراه عشقبازی نهانی
refutation U اثبات اشتباه کسی ازراه استدلال
patronizingly U ازروی بزرگ منشی ازراه تشویق
bobs U ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
catechetical U مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
parrotry U بازگویی سخن دیگران مانندطوطی یا ازراه چاپلوسی
bob U ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
bobbing U ازراه فریب وخدعه چیزی را بدست اوردن
impo U کاریکه بدانش اموزان ازراه تنبیه میدهند
parasyntheton U واژهای که ازراه اشتقاق وترکیب درست شود
break the bank <idiom> U بانک زدن (ازراه شرط بندی به پول زیاد رسیدن)
optophone U الت تبدیل روشنایی بصدابدانگونه که کوران موادچاپی را ازراه به گوش بخواند
sand crack U ترکی که ازراه رفتن روی ریگ گرم درپای انسان پیداشود
structuralism U بخشی از روانشناسی که ازراه تعقل وتفکر وضع روحی فرد را مورد مطالعه قرارمیدهد
remote control U کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com