Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
plethora
U
ازدیاد خون در یک نقطه افراط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
junctions
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
junction
U
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره
reference point
U
نقطه برگشت نقطه نشانی نقطه مبدا دهانه بندر
control point
U
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
plethora
U
ازدیاد
proliferation
U
ازدیاد
augmentation
U
ازدیاد
hyperesthesia
U
ازدیاد حساسیت
hyperaesthesia
U
ازدیاد حساسیت
increasable
U
قابل ازدیاد
hyperinsulinism
U
ازدیاد انسولین
overvoltage
U
ازدیاد فشار
elongation
U
ازدیاد طول
emmenagogue
U
داروهای ازدیاد قاعدگی
hyperglycemia
U
ازدیاد قند خون
unit elongation
U
ازدیاد طول ویژه
magnetic elongation
U
ازدیاد طول مغناطیسی
extensometer
U
ازدیاد طول سنج
pull up point
U
نقطه بالا کشیدن هواپیما نقطه صعود برای تک یا رهاکردن بمب
triple point
U
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
foot spot
نقطه ای بین نقطه مرکزی و وسط جداره عقبی میز بیلیارد
picture point
U
نقطه نشانی یا نقطه بازرسی موجود در روی عکس هوایی
bearing
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر جهت قطب نما
ti;me to go
U
زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
strains
U
دگروشی ازدیاد طول ویژه
strain
U
دگروشی ازدیاد طول ویژه
hydrocephaly
U
ازدیاد غیر عادی مایع
hydrocephalus
U
ازدیاد غیر عادی مایع
skyrocket
U
ازدیاد سریع قیمت وغیره
skyrocketing
U
ازدیاد سریع قیمت وغیره
speedup
U
ازدیاد تولید یا سرعت وغیره
skyrocketed
U
ازدیاد سریع قیمت وغیره
hyperthyroid
U
ازدیاد فعالیت غذه درقی
skyrockets
U
ازدیاد سریع قیمت وغیره
swelling pressure
U
فشار در اثر ازدیاد حجم
line of vision
U
خط مستقیمی که نقطه زردچشم را به نقطه ثابتی وصل نماید
pointillism
U
شیوه نقاشی با نقطه رنگ نقطه چین کاری
air hose coupling
U
دستگاه نشان دهنده ازدیاد باد
lymphocytosis
U
ازدیاد گلبولهای سفید یک هستهای خون
frost hoil
U
ازدیاد حجم دراثر یخبندان بادکردگی
switching
U
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
free drop
U
برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
zeroes
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
hypervitaminosis
U
ناراحتیهای حاصله در اثر ازدیاد ویتامین در بدن
hydrocele
U
دچار ازدیاد فشارمایع در داخل بطنهای مغز
approaches
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
marks
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approached
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
load point
U
نقطه بارگذاری نقطه بار کردن
azimuth
U
موقعیت یک نقطه نسبت به نقطه دیگر
mark
U
هدف نقطه اغاز نقطه فرود
approach
U
فاصله نقطه شروع تا نقطه خطا
backed bow
U
کمان نوار پیچی شده برای ازدیاد مقاومت
underdistance
U
روش تمرینی دونده درمسافتی کمتر از معمول مسابقه برای ازدیاد سرعت
pyramid spot
U
نقطه روی میز اسنوکر یابیلیارد انگلیسی میان فاصله نقطه مرکزی و وسط لبه بالایی میز
excessive use
U
افراط
excessiveness
U
افراط
superfluity
U
افراط
self indulgence
U
افراط
extremeness
U
افراط
exorbitance
U
افراط
frills
U
افراط
frill
U
افراط
intemperance
U
افراط
fulsomeness
U
افراط
overindulgence
U
افراط
excess
U
افراط
excesses
U
افراط
inordinateness
U
افراط
inordinacy
U
افراط
extravagances
U
افراط
extravagance
U
افراط
crossing points
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
flash point
U
نقطه الوگیری نقطه افروزش
crossing point
U
نقطه تقاطع نقطه تلاقی
holding point
U
نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
extravagantly
U
با افراط کاری
excesses
U
افراط بی اعتدالی
extravagantly
U
با افراط زیاد
extremity
U
افراط و تفریط
outrageousness
U
تجاوز افراط
self-indulgent
U
افراط کار
extremities
U
افراط و تفریط
indulging
U
افراط کردن
excess
U
افراط بی اعتدالی
hypercriticism
U
افراط در انتقاد
distemperate
U
افراط کار
wanton
U
افراط کردن
extremism
U
افراط گرایی
excessively
U
بحد افراط
hard line
U
افراط آمیز
overindulge
U
افراط ورزیدن
scrupulously
U
بحد افراط
ultraism
U
افراط کاری
self indulgent
U
افراط کار
intemperate
U
افراط کار
enormously
U
بحد افراط
indulges
U
افراط کردن
indulged
U
افراط کردن
to run to extremes
U
افراط وتفریطکردن
to carry to excess
U
افراط کردن در
indulge
U
افراط کردن
exorbitance
U
زیادی افراط
roll in point
U
نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
religiose
U
دیندار بحط افراط
oxyopia
U
تزئینی بحد افراط
cachinnate
U
در خنده افراط کردن
potation
U
جرعه افراط در شرب
indulgences
U
زیاده روی افراط
overbuy
U
در خرید افراط کردن
go to extreme
U
افراط و تفریط کردن
golden mean
U
برکناری از افراط و تفریط
indulgence
U
زیاده روی افراط
to take an extreme course
U
افراط یاتفریط کردن
indulgences
U
از راه افراط بخشیدن
carousing
U
در مشروب افراط کردن
take an extreme course
U
افراط یا تفریط کردن
caroused
U
در مشروب افراط کردن
wasteful
U
افراط کار متلف
carouse
U
در مشروب افراط کردن
supererogation
U
افراط در انجام وفیفه
indulgence
U
از راه افراط بخشیدن
carouses
U
در مشروب افراط کردن
overnice
U
دقت گیر بحد افراط
intemperately
U
ازروی افراط با زیاده روی
radicals
U
افراطی افراط گرا ریشهای
ultra individualism
U
اعتقاد به اصالت فرد در حد افراط
overmuch
U
بحد افراط بمقدار زیاد
purism
U
افراط در استعمال صحیح الفاظ
extremism
U
افراط کاری عقیده افراطی
profit cannibalism
U
افراط در تخفیف و ارزان فروشی
radical
U
افراطی افراط گرا ریشهای
boozing
U
مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
flag-waving
U
میهن پرستی بحد افراط وجنون
overact
U
در ایفای نقش خود افراط کردن
boozes
U
مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
radicalism
U
گرایش به سیاست افراطی تندروی و افراط
flag waving
U
میهن پرستی بحد افراط وجنون
overacted
U
در ایفای نقش خود افراط کردن
prudishness
U
نمایش عفت یااداب بحد افراط
blase
U
بیزار از عشرت در اثر افراط درخوشی
booze
U
مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
boozed
U
مشروبات الکلی بحد افراط نوشیدن
overacting
U
در ایفای نقش خود افراط کردن
overacts
U
در ایفای نقش خود افراط کردن
red tapery
U
رعایت تشریفات رسمی واداری بحد افراط
punctuation mark
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
punctuation marks
U
علائم نقطه گذاری درجملات نشان نقطه گذاری
litter relay point
U
نقطه تعویض برانکاردکشها نقطه تعویض حمل مجروحین
overtrading
U
بیش ازحد معامله کردن افراط در داد و ستد
chauvinism
U
افراط کورکورانه در میهن پرستی ناسیونالیسم در حد افراطی و غیر منطقی
point to point network
U
شبکه نقطه به نقطه
pointillism
U
نقاشی نقطه نقطه
point-to-point connection
U
اتصال نقطه به نقطه
acnerosacea
U
ورم و سرخی صورت وبینی در اثر افراط در صرف مشروبات الکلی
break up point
U
نقطه رهایی هلی کوپتر نقطه رهایی
malthusian theory of population
U
فرضیه جمعیت مالتوس چون ازدیاد جمعیت جهان باتصاعد هندسی و افزایش منابع اغذیه به شکل تصاعدحسابی است باید جمعیت کنترل شود
overloaded
U
بار زیاد ازدیاد بار
overloads
U
بار زیاد ازدیاد بار
overload
U
بار زیاد ازدیاد بار
hypermnesia
U
ازدیاد غیر عادی خاطرات وافکار گذشته افزایش غیر عادی حافظه
lied
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies
U
زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
hyper
U
پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
hyper-
U
پیشوندی بمعنی روی و بالای و برفراز و ماوراء و خارج از حد عادی وفوق العاده ومافوق و اضافه و بیش از حدو بحد افراط
legalism
U
رستگاری از راه نیکوکاری افراط در مراعات قانون اصول قانون پرستی
bureaucreacy
U
رعایت تشریفات اداری به حد افراط کاغذ بازی و سیستم حکومتی و اداری مبتنی بر ان
bumming
U
ادم مفت خور یا ولگرد ولگردی یا مفت خوری کردن بحد افراط مشروب نوشیدن
bum
U
ادم مفت خور یا ولگرد ولگردی یا مفت خوری کردن بحد افراط مشروب نوشیدن
bummed
U
ادم مفت خور یا ولگرد ولگردی یا مفت خوری کردن بحد افراط مشروب نوشیدن
bums
U
ادم مفت خور یا ولگرد ولگردی یا مفت خوری کردن بحد افراط مشروب نوشیدن
speckle
U
نقطه نقطه یا خال خال کردن
polkadot
U
طرح نقطه نقطه خال خال
overspend
U
زیاد خرج یا مصرف کردن افراط کردن
lavishes
U
ولخرجی کردن افراط کردن
lavished
U
ولخرجی کردن افراط کردن
lavishing
U
ولخرجی کردن افراط کردن
lavish
U
ولخرجی کردن افراط کردن
pricks
U
نقطه
pricking
U
نقطه
specks
U
نقطه
dotty
U
نقطه نقطه
dotting
U
نقطه
point
U
نقطه
neel point
U
نقطه نل
prick
U
نقطه
speck
U
نقطه
ice point
U
نقطه یخ
ice melting point
U
نقطه یخ
pricked
U
نقطه
dot
U
نقطه
period
U
نقطه
spots
U
نقطه
stpular
U
نقطه نقطه
point to point line
U
خط نقطه به نقطه
full stop
U
نقطه
point to point
U
نقطه به نقطه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com