Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
i am impatient for it
U
ازان بابت بیطاقت هستم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
thereof=of that
U
ازان
thence
U
پس ازان
therefter
U
پس ازان
away
U
پس ازان
therefter
U
ازان پس
afterwards
U
پس ازان
long a
U
مدتهاپس ازان
therein
U
ازان حیث
eftsoon
U
اندکی پس ازان
it is all greek to me
U
ازان سودرنمیاورم
thereafter
U
بعد ازان
this is inferior to that
U
این ازان
subsequent to that event
U
پس ازان رویداد
this is better than that
U
این ازان بهتراست
he is not of that stamp
U
ازان جنس نیست
it is pervious to light
U
روشنایی ازان می گذرد
next
U
نزدیک ترین پس ازان
dice box
U
پیالهای که طاس را ازان میریزند
he is not of that type
U
ازان قبیل اشخاص نیست
to gut a book
U
مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
dye wood
U
چوبی که ازان رنگ میگیرند
wellŠwhat of it?
U
چه نتیجهای ازان بدست می اید
fitch
U
موی راسویاقلم مویی که ازان بسازند
feed door
U
دری که ازان سوخت درکوره میریزند
it is not d.
U
نمیتوان ازان صرف نظر کرد
i gave up the idea
U
ازان خیال صرف نظر کردم
it came to my knowledge
U
من ازان اگاهی یافتم مرامعلوم گردید
mofette
U
دهانهای که ازان دمه بد بو بیرون اید
secernent
U
اندامی که چیزی ازان تراوش کند
thus
[therefore]
<adv.>
U
از آن بابت
therefore
<adv.>
U
از آن بابت
whereby
<adv.>
U
از آن بابت
as a consequence
<adv.>
U
از آن بابت
in this way
<adv.>
U
از آن بابت
hence
<adv.>
U
از آن بابت
by implication
<adv.>
U
از آن بابت
whereat
U
که از ان بابت
thereat
<adv.>
U
از آن بابت
subsequently
<adv.>
U
از آن بابت
consequently
<adv.>
U
از آن بابت
at that
[at that provocation]
<adv.>
U
از آن بابت
as a result
<adv.>
U
از آن بابت
thereat
U
از ان بابت
particular redemption
U
بابت
thereupon
<adv.>
U
از آن بابت
item
U
بابت
for this reason
<adv.>
U
از آن بابت
therein
U
از ان بابت
particulars
U
بابت
behalf
U
بابت
items
U
بابت
concerns
U
بابت
in so far
<adv.>
U
از آن بابت
insofar
<adv.>
U
از آن بابت
in this wise
<adv.>
U
از آن بابت
in this manner
<adv.>
U
از آن بابت
in this respect
<adv.>
U
از آن بابت
by impl
<adv.>
U
از آن بابت
in consequence
<adv.>
U
از آن بابت
concern
U
بابت
in this vein
<adv.>
U
از آن بابت
for that reason
<adv.>
U
از آن بابت
in this sense
<adv.>
U
از آن بابت
as a result of this
<adv.>
از آن بابت
one's pet aversion
U
چیزی که شخص مخصوصا ازان بیزار است
fly bane
U
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fly agaric
U
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
castles
U
میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
ten yard
U
خط شکسته در طرفین خط نیمه به فاصله 01 یارد ازان
castle
U
میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
fustic
U
یکجورچوب زردکه رنگ پستهای ازان میگیرند
it savours of revenge
U
بوی انتقام یاکینه جویی ازان می اید
to slit hide into thongs
U
پوستی را بریده تسمههای باریک ازان دراوردن
fly amanita
U
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
on my own account
U
بابت خودم
paticular
U
خصوصی بابت
on this score
U
از این بابت
regards
U
بابت باره
regarded
U
بابت باره
regard
U
بابت باره
i am pushed for money
U
هستم
am
U
هستم
I'm
U
من هستم
chock
U
قطعه فلزی 2 شاخه که طنای مهار ازان میگذرد
to say grace
U
دعای سپاسگزاری کردن پیش ازخوراک یاپس ازان
redan
U
استحکامات دوپهلو که گوشه برجستهای ازان بیرون می ایستد
giants stride
U
تیری که قسمت بالای ان گردنده وطنابهایی ازان اویخته اس
pete cock
U
شیر کوچک که ازان هوا یابخار بیرون می اید
for ones own hand
U
بابت خود شخص
In this matter
U
در این بابت
[قضیه]
gigabyte
U
یک هزار میلیون بابت
therewith
U
از ان بابت علاوه بر این
sickleave
U
مرخصی بابت ناخوشی
I'm hungry.
من گرسنه هستم.
I'm thirsty.
من تشنه هستم.
I'm your age.
U
من هم سن شما هستم.
we owe him for his services
U
خدمات او هستم
i have not a dry t. on me
U
سر تا پا خیس هستم
i am under obligation to him
U
من ممنون او هستم
I am sure that ...
U
من مطمئن هستم که ...
i feel
U
گرسنه هستم
iam d. to go
U
ارزومندرفتن هستم
gopher wood
U
چوبی که کشتی نوح ازان ساخته شدوحدس میزنندسرویاکاج باشد
special vertict
U
رایی که وقوع قضیهای راثابت میکندولی نتیجهای ازان نمیگیرد
soever
U
واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
social security contributions
U
پرداختی بابت تامین اجتماعی
on the score of neglect
U
بعنوان غفلت ازاین بابت
I am at your disposal.
U
من دراختیار تان هستم
Next to you I'm slim.
U
در مقایسه با تو من لاغر هستم.
feet dry
U
روی هدف هستم
i await you
U
منتظر شما هستم
i am under obligation to him
U
زیر بارمنت او هستم
I am certain of it.
U
من درباره اش مطمئن هستم.
i am bend on going
U
مصمم هستم بروم
i a with you on that matter
U
من در ان موضوع با شماموافق هستم
Join the club!
U
من هم درشرایطی مشابه هستم !
i am at your service
U
در خدمت شما هستم
i feel sleepy
U
خواب الود هستم
iam in bad
U
خیلی در تنگی هستم
own a house
U
دارای خانهای هستم
i pause for a reply
U
منتظر پاسخ هستم
i maintain
U
قائل هستم به اینکه ...
i own that house
U
من صاحب ان خانه هستم
dead line
U
خطی که تجاوز ازان زندانیان نظامی رامحکوم به تیرباران فوری میکند
helmcloud
U
ابری که هنگام طوفان یاپیش ازان درسرکوه پدیدمی اید ابرقله
ballast
U
وزنه یاباری که جهت تعادل کشتی یاهواپیما ازان استفاده میشود
I feel relieved because of that issue!
U
خیال من را از این بابت راحت کردی!
is he a the wiser for it
U
ایا ازاین بابت عاقل تراست
i am in a hurry for it
U
عجله دارم یا در شتاب هستم
I am a strange in this town.
U
دراین شهر غریب هستم
That is my line ( field ) .
U
خودم این کاره هستم
I come from Iran . I am Iranian.
U
من اهل ایران هستم (ایرانی ام )
I am on intimate terms with one of the ministers .
U
با یکی از وزراء نزدیک هستم
I feel like a fifth wheel.
U
من حس می کنم
[اینجا]
اضافی هستم.
I've been here for five days.
U
پنج روزه که من اینجا هستم.
i owe him &
U
پنج لیره به او بدهکار هستم
i am about that
U
من در این خصوص دلواپس هستم
iam a for his life
U
برای جانش دل واپس هستم
muslin
U
یکجور پارچه پشت نما که ازان جامههای زنانه و پرده درست میکنند
mulch
U
که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
mulches
U
که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
grey matter
U
بافته خاکستری رنگ که جرم اصلی مخ ومغزتیره ازان درست شده است
rain box
U
صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
dead freight
U
هزینه حمل بابت فرفیت استفاده نشده
pillotage
U
وجوهی که بابت راهنمایی کشتی وصول میشود
I agree with you completely.
U
من کاملا با نظر شما موافق هستم.
I look forward to receiving your reply.
U
من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
I'll be happy to help
[assist]
you.
U
من با کمال میل در اختیار شما هستم.
I'm full.
U
من سیر شدم
[هستم]
.
[اصطلاح روزمره]
I'm looking forward to seeing you again.
U
منتظر دیدار دوباره شما هستم.
I am your humble servant . I defer to you .
U
من کوچک شما هستم (اخلاص ارادت )
I am the bread winner of the family .
U
نان آور خانه ( خانواده ) هستم
I am very orderly and systematic in my work .
U
درکارهایم خیلی مرتب ومنظم هستم
i am not made of salt
U
مگر من نمک هستم که ازباران بترسم
I always make a point of being on time . I always try to be punctual .
U
همیشه مقید هستم که سر وقت بیایم
I know the area more or less .
U
کم وبیش با این منطقه آشنا هستم
It seems I am not welcome (wanted) here.
U
مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
I have done my homework. I know how to cope .
U
من درسم را روان هستم (می دانم چه؟ کنم )
i wrote as neatly as he did
U
من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
pliantly polonica
U
یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
coupon payments
U
منظورپرداختهای ثابت بابت بهره اوراق قرضه است
forwarding merchant
U
کسی که بابت دریافت ورساندن مال التجاره به صاحب ان
toll thorough
U
وجهی که بابت گذشتن ازمعابر عمومی یا شاهراههاپرداخت میشود
loading for contingencies
U
کارمزدی که بابت هزینههای احتمالی به حق بیمه اضافه میشود
edge detection
U
اشکارسازی لبه ها الگوریتمی که با استفاده ازان یک کامپیوتر یا ادم مصنوعی میتواند بفهمد که چه اشیایی را می بیند
floating fender
U
زنجیر شناوری که به فاصلههای معینی از یک کانال نصب میشود تا در موقع حوادث ازان استفاده شود
calibrated orifice
U
سوراخ یا تنگنایی با قطرداخلی مشخص جهت اندازه گیری یا کنترل جریانی که ازان عبور میکند
cycle stealing
U
ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
steadying
U
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadiest
U
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
I am prepared for any eventuality.
U
برای هر گونه پیش آمدی آماده هستم
steady
U
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
My only problem is money .
U
تنها گرفتاریم پول است ( محتاج آن هستم )
No one sent me, I am here on my own account.
U
هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
steadies
U
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
I'm really looking forward to the weekend.
U
من مشتاقانه منتظر تعطیلات آخر هفته هستم.
iam so tired that i cannot eat
U
چندان خسته هستم که نمیتوانم چیزی بخورم
steadied
U
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
Apropos of nothing, she then asked me if I was hungry.
U
سپس او
[زن]
از من بی دلیل پرسید که آیا من گرسنه هستم.
asset
U
جمع دارایی شخص که بایستی بابت دیون او پرداخت گردد
groundage
U
حقی که بابت ایستادن کشتی درلنگرگاه گرفته میشود حق لنگراندازی
transit duty
U
حقی که بابت عبور کالایی ازکشوری گرفته میشود حق تراتزیت
bat allowance
U
فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
bat money
U
فوق العاده افسران بابت حمل ونقل بنه سفر
pewage
U
پولی که بابت نشستن درجاهای خانوادگی یانیمکتهای چندنفری درکلیسامیدهند
I'm doing it on my own account, not for anyone else.
U
این را من فقط بابت خودم میکنم و نه برای کسی دیگر.
logogram
U
چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
logograph
U
چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
I very much look forward to meeting you soon.
U
من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
I'm old enough to take care of myself.
U
من به اندازه کافی بزرگ هستم که مواضب خودم باشم.
I'm dying to know what happened.
U
خیلی هیجان زده هستم که بشنوم چه اتفاقی افتاده.
withholding tax
U
مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
salvages
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaging
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvage
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaged
U
نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
withholding taxes
U
مالیاتی که هر ماه بابت مالیات سالیانه از حقوق کسی کسر میشود
accrued benefit
U
پولی که شرکت به یکی از کارمندان بدهکار است بخصوص بابت بازنشستگی
I am thinking of baby number two as I am not getting any younger.
U
من به فکر داشتن کودک شماره دو هستم چون من که جوانترنمی شوم .
salvos
U
در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com