English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 114 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
it had a europeanlook U اروپایی می نمود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
it had a europeanlook U نمود اروپایی داشت
Other Matches
aspect U نمود
growths U نمود
performance U نمود
performances U نمود
appearance U نمود
appearances U نمود
phenomenon U نمود
growth U نمود
life forms U زی نمود
life form U زی نمود
aspects U نمود
prospected U نمود
prospecting U نمود
prospects U نمود
prospect U نمود
psychological make up U نمود ذهنی
pseudomorphism U نمود کاذب
actescence U نمود شیر
macroscopic U درشت نمود
phenomenon U نمود تجلی
multiphase U دارای چند نمود
pseudomorphous U دارای نمود کاذب
he proceeded to investigate it U بتحقیق ان مبادرت نمود
movable bridge U پلی که میشودجابجا نمود
he showed me kindness U ابرازمحبت نسبت به من نمود
practicably U چنانکه بتوان اجرا نمود
incommutably U بطوریکه نتوان معاوضه نمود
water exists in three phases U اب درسه نمود وجود دارد
incompressibly U بطوریکه نتوان متراکم یا خلاصه نمود
Europeans U اروپایی
European U اروپایی
irreversibly U چنانکه نتوان دگرگون یا واژگون ساخت یا لغو نمود
greenfinch U سهره اروپایی
redwing U باسترک اروپایی
saker U شاهین اروپایی
Indo- U هند و اروپایی
nightjar U بوف اروپایی
indo european U هند و اروپایی
indo germanic U هند و اروپایی
indo uropean U هند و اروپایی
international morse code U مورس اروپایی
yellowhammer U سهره اروپایی
sweetbrier U گل سرخ اروپایی
fieldfare U باسترک اروپایی
aberdevine U سهره اروپایی
Eurasians U اروپایی و اسیایی
continental code U مورس اروپایی
cushat U طوقی اروپایی
Eurasian U اروپایی و اسیایی
eruropean community U جامعه اروپایی
larch U کاج اروپایی
larches U کاج اروپایی
eurodollars U دلار اروپایی
mulatto U زاده اروپایی وزنگی
mewed U مرغ نوروزی اروپایی
mew U مرغ نوروزی اروپایی
marron U شاه بلوط اروپایی
redstart U بلبل دم قرمز اروپایی
moly U سیر زرد اروپایی
european monetary system U سیستم پولی اروپایی
european committee for standardization U کمیته اروپایی استاندار
European Currency Unit U واحد پول اروپایی
greylag U غاز وحشی اروپایی
martlet U پرستوی معمولی اروپایی
toper U کوسه ماهی اروپایی
merlin U قوش کوچک اروپایی
copper beech [Fagus sylvatica] U درخت راش اروپایی
mewing U مرغ نوروزی اروپایی
brock U گورکن اروپایی شغاره
ineradicably U بطور ریشه کن نشدنی چنانکه نتوان بیخ کن یا قلع وقمع نمود
hatchment U صفحهای که نشانهای خانوادگی وسلاح شخص تازه مرده راروی ان نمود
polecat U موش خرمای وحشی اروپایی
woodcock U خروس جنگلی اسیایی و اروپایی
ruddock U مرغ سینه سرخ اروپایی
ring snake U مار حلقه دار اروپایی
woodwaxen U طاوسی پا کوتاه اسیایی و اروپایی
polecats U موش خرمای وحشی اروپایی
Eurasian U از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
larch U درخت صنوبرآراسته [کاج اروپایی]
Eurasians U از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
hyperfocal distance U نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
piggyback file U فایلی که بدون اجبار به کپی مجدد ان می توان رکوردهایی را به انتهای ان اضافه نمود
The town has a European look. U این شهر قیافه اروپایی دارد
whiting U ماهی نرم باله خوراکی اروپایی
africander U اروپایی نژادی که درافریقای جنوبی زاده شد
a comparison between European and Japanese schools U مقایسه ای بین مدارس اروپایی و ژاپنی
half caste U دارای پدر اروپایی ومادر هندوستانی
nescience U اعتقاد باینکه حقایق غایی را نمیتوان بوسیله قیاس عقلانی فکر درک نمود
dun bird U یکجوراردک اروپایی که سروگردنش حنایی رنگ است)
nut cracker U یکجور پرنده اروپایی که مانند کلاغ است
serin U سهره کوچک اروپایی شبیه بلبل زرد
old masters U هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
old master U هر یک از نقاشان بزرگ اروپایی قبل از قرن هیجده
final set U حالتی که بتن بطور کامل گرفته و بقدرکافی سخت شده که بتوان قالب براری نمود
eurocheque U چک انگلیسی که قابل نقد کردن در بانکهای اروپایی میباشد
European rose U طرح گل رز اروپایی [که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.]
pochard U یکجور اردک اروپایی که سروگردنش حنایی رنگ اشت
e r p U برنامهای که امریکا از سال 7491تا 1591 بر مبنای پیشنهادشانزده کشور اروپایی
balto slavic U شاخهء زبان هند و اروپایی رایج در سواحل بالتیک و بین اقوام اسلاو
propor tionably U بطور متناسب یا با قرینه چنانکه بتوان متناسب نمود
he took my words in good part U سخنان مرا بخوبی تلقی نمود از سخنان من نرنجید
Cinoiserie U [سبک معماری اروپایی از هنر سازه های چینی که اولین بار در قرن هفدهم میلادی استفاده شد.]
maroon U شاه بلوط اروپایی رنگ خرمایی مایل بقرمز درجزیره دورافتاده یاجاهای مشابهی رها شدن یا گیر افتادن
fascism U نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
mag U کلاغ جاره اروپایی کلاغ زنگی
mags U کلاغ جاره اروپایی کلاغ زنگی
locarno treaty U بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
cabbage rose U طرح گل رز کلمی که بیشتر بصورت گل های توپر و در نقشه های اروپایی و طرح گل فرنگ دیده می شود
dangerous goods by road agreement U موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
gold washing U شستن طلائی [نوعی سفیدگری مرسوم در افغانستان که با رنگزدائی فرش های قرمز، آنرا بصورت ترکیبی اتفاقی از رنگ های زرد و نارنجی در می آورد. این نوع زمینه رنگی، مورد علاقه بعضی از خریداران اروپایی می باشد.]
e c e U کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
room-sized rug U فرش های ایرانی [فرش های درباری] [بافت این فرش ها که برای مفروش کردن تالارها و سالن های بزرگ استفاده می شود در ایران در اواخر قرن دوازدهم رواج یافت. بیشتر مشتریان کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپایی اند.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com