English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 75 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rhodopsin U ارغوان بینایی
visual purple U ارغوان بینایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
redbud U گل ارغوان
judas tree U درخت ارغوان
murex U صدف ارغوان
redbud U درخت ارغوان
cercis U درخت وگل ارغوان
gainer U درخت ارغوان شیرجه از پشت
purpurin U رنگ ارغوان یا قرمز [که از تلفیق روناس با ترکیبات فلزی دیگر بدست می آید.]
sights U بینایی
spectrum U بینایی
eyeing U بینایی
perceptivity U بینایی
spectral U بینایی
sight U بینایی
perspective U بینایی
perspectives U بینایی
eyesight U بینایی
eye U بینایی
eyes U بینایی
eying U بینایی
vision U بینایی
second sight U بینایی
visions U بینایی
visual axis U محور بینایی
nervus opticus U عصب بینایی
optic nerve U عصب بینایی
optometer U بینایی سنج
optometry U بینایی سنجی
visual yellow U زرد بینایی
photopia U بینایی درنورزیاد
quick sight U بینایی تیز
vision test U ازمون بینایی
trichromatism U بینایی سه فامی
optic U وابسته به بینایی
visual acuity U تیزی بینایی
the sense of sight U حس بینایی یا باصره
scotopia U بینایی در تاریکی
visive U وابسته به بینایی
monocular vision U بینایی یک چشمی
field of vision U میدان بینایی
far point U برد بینایی
facial vision U بینایی صورتی
optics U علم بینایی
emmetropis U بینایی طبیعی
emmetropia U بینایی طبیعی
dichromatism U بینایی دوفامی
asthenopia U ضعف بینایی
tunnel vision U بینایی کانونی
discernment U بصیرت بینایی
monochromatism U بینایی تک فامی
perceptiveness U بینایی قوه مشاهده
manoptoscope U برتری سنج بینایی
campimeter U میدان سنج بینایی
astigmatism U ناهمخوانی بینایی استیگماتیسم
optical instruments U الات وابسته به بینایی
ametropia U نقص انکساری بینایی
perimeters U میدان سنج بینایی
perimeter U میدان سنج بینایی
xanthocyanopsia U بینایی زرد- ابی
scope U وسیله دیدبانی یا بینایی
test chart U لوحه بینایی سنجی
optometric service U قسمت بینایی سنجی
paropsis U خراب شدن بینایی
kenning U نگاه قدرت بینایی
his sight could p darkness U بینایی وی تاریکی رامی شکافت
hemeralopia U کمی بینایی در نور زیاد
orthoptic U درست کننده نقص بینایی
orthoptic U وابسته به اصلاح نقص بینایی
optometric service U بخش بینایی سنجی و چشم پزشکی
eye glass U شیشهای که برای کمک بینایی بکارمیبرند
Poor eyesight is a handicap to a scientists progress . U ضعف بینایی مانع پیشرفت یک دانشمند است
red out U از بین رفتن قدرت بینایی هنگام سقوط با شتاب منفی
spectroscope U بینایی بین طیف بین
spectroscopy U بینایی بین طیف بین
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com