Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (32 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
despatch
U
ارسال کردن اعزام
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dispatchment
U
ارسال
[اعزام]
[گسیل]
[فرستادن ]
admision rate
U
میزان اعزام به بهداری نواخت سالیانه اعزام به بهداری
dispatched
U
اعزام کردن
despatching
U
اعزام کردن
dispateh
U
اعزام کردن
dispatches
U
اعزام کردن
detach
U
اعزام کردن
detaches
U
اعزام کردن
dispatch
U
اعزام کردن
detaching
U
اعزام کردن
to tell off
U
اعزام کردن
send out
U
اعزام کردن
despatched
U
اعزام کردن
despatches
U
اعزام کردن
to send upon an e
U
به سفارت اعزام کردن
reception station
U
پست پذیرش و اماده کردن افراد جدید برای اعزام
carriers
U
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carrier
U
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
CSMA CD
U
پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
red concept
U
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
modem
U
وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند
despatches
U
ارسال کردن ارسال
despatching
U
ارسال کردن ارسال
dispatches
U
ارسال کردن ارسال
despatched
U
ارسال کردن ارسال
dispatch
U
ارسال کردن ارسال
dispatched
U
ارسال کردن ارسال
xmodem
U
پروتکل استاندارد ارسال فایل و تشخیص خطا که در ارسال داده سنکرون
relay
U
ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
relayed
U
ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
messages
U
روش ارسال پیام ذخیره و ارسال که در Novell استفاده میشود
message
U
روش ارسال پیام ذخیره و ارسال که در Novell استفاده میشود
relays
U
ارسال داده ازیک منبع وسپس ارسال آن به نقط ه دیگر
overflowed
U
وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
XON/XOFF
U
پروتکل ارسال آسنکرون که هر انتهای آن جریان داده را با ارسال کد مخصوص مناسب میکند
overflows
U
وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
lockouts
U
مانع کاربر شدن از ارسال پیام به صورت ارسال پیاپی روی شبکه
lockout
U
مانع کاربر شدن از ارسال پیام به صورت ارسال پیاپی روی شبکه
jitter
U
خطا در خط ارسال که باعث میشود برق بیتهای داده ارسال آسیب ببیند
overflow
U
وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
scrolls
U
حالت ارسال که هر کلید انتخاب شده را ارسال میکند وبا گیرنده نمایش میدهد
scroll
U
حالت ارسال که هر کلید انتخاب شده را ارسال میکند وبا گیرنده نمایش میدهد
constructive receipt billing
U
ارسال صورت اقلام ارسالی روش ارسال بارنامه
asynchronous
U
ارسال داده بین وسایلی که مط ابق با ساعت نیستند و هر وقت آماده بودند ارسال می شوند
primary
U
که کانالهای B جداگانه را که میتواند ارسال سیگنال و کنترل پاس چند کیلوبایت در ثانیه را که روی کانال D ارسال می کنند را پشتیبانی کند
dispatch
U
اعزام
dispatched
U
اعزام
dispatches
U
اعزام
despatches
U
اعزام
despatching
U
اعزام
dispatching
U
اعزام
despatched
U
اعزام
send out
U
اعزام
correct
U
روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
point of sale
U
سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
corrects
U
روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
correcting
U
روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
to send away
U
اعزام داشتن
send
U
اعزام داشتن
dispatches
U
اعزام یکانها
dispatch
U
اعزام داشتن
despatching
U
اعزام یکانها
despatches
U
اعزام یکانها
despatching
U
اعزام داشتن
dispatcher
U
اعزام کننده
sending
U
اعزام داشتن
dispatched
U
اعزام یکانها
embassage
U
اعزام سفیر
dispatches
U
اعزام داشتن
dispatch
U
اعزام یکانها
despatched
U
اعزام داشتن
despatched
U
اعزام یکانها
unattached
U
اعزام نشده
sends
U
اعزام داشتن
despatches
U
اعزام داشتن
dispatched
U
اعزام داشتن
transfer station
U
محل اعزام افراد
dispatcher
U
اعزام کننده امکانات
committing
U
اعزام داشتن برای
committed
U
اعزام داشتن برای
commit
U
اعزام داشتن برای
he was sent to england
U
به انگلیس اعزام کردند
reception station
U
دفترسربازگیری و اعزام به یکانها
afforcement
U
اعزام نیروی امداد
sick slip
U
برگ اعزام به بیمارستان
commits
U
اعزام داشتن برای
transmissions
U
ارسال کردن
disseminate
U
ارسال کردن
disseminated
U
ارسال کردن
disseminates
U
ارسال کردن
disseminating
U
ارسال کردن
pumps
U
ارسال کردن
transmission
U
ارسال کردن
remits
U
ارسال کردن
pumped
U
ارسال کردن
pump
U
ارسال کردن
consign
U
ارسال کردن
consigning
U
ارسال کردن
forwarded
U
ارسال کردن
consigned
U
ارسال کردن
remit
U
ارسال کردن
forward
U
ارسال کردن
remitting
U
ارسال کردن
remitted
U
ارسال کردن
consigns
U
ارسال کردن
limited distance modem
U
وسیله ارسال داده با محدوده کوتاه که داده دیجیتال خاص را ارسال میکند و نه به صورت تقسیم شده
despatching
U
ارسال کردن حمل مخابره کردن
dispatches
U
ارسال کردن حمل مخابره کردن
dispatch
U
ارسال کردن حمل مخابره کردن
despatched
U
ارسال کردن حمل مخابره کردن
dispatched
U
ارسال کردن حمل مخابره کردن
despatches
U
ارسال کردن حمل مخابره کردن
delegations
U
اعزام نماینده هیات نمایندگی
delegation
U
اعزام نماینده هیات نمایندگی
sending state
U
کشور اعزام کننده پرسنل
backward
U
تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
backwards
U
تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
dispatches
U
مخابره کردن ارسال
despatches
U
مخابره کردن ارسال
despatching
U
مخابره کردن ارسال
dispatched
U
مخابره کردن ارسال
despatched
U
مخابره کردن ارسال
dispatch
U
مخابره کردن ارسال
synchronous
U
پروتکل ارسال داده که در lsnal معماری شبکه سیستم IBM استفاده میشود و نحوه ارسال داده سنکرون را بیان میکند
collision detection
U
پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
post
U
ارسال سریع پست کردن
posted
U
ارسال سریع پست کردن
posts
U
ارسال سریع پست کردن
post-
U
ارسال سریع پست کردن
probationers
U
زندانی مشروطی که برای کار اعزام میشود
probationer
U
زندانی مشروطی که برای کار اعزام میشود
The convicts are being sent to concentration camps .
U
محکومین به اردوگاههای کار اجباری اعزام می شوند
packets
U
یچ کردن بسته ها داده ارسال میکند
supplied
U
فرستادن تدارک دیدن ارسال کردن
supplying
U
فرستادن تدارک دیدن ارسال کردن
packet
U
یچ کردن بسته ها داده ارسال میکند
supply
U
فرستادن تدارک دیدن ارسال کردن
upload
U
1-ارسال فایلهای داده یا برنامه از یک کامپیوتر کوچک به CPU اصلی . 2-ارسال فایل از یک کامپیوتر به BBS یا کامپیوتر میزبان .
sequential
U
پروتکل ارسال شبکه ساخت شبکه سافت VOVELL برای اجرای ارسال و دریافت شبکه IPX
destination
U
محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود
block shipment
U
ارسال تدارکات به طور یکجا ارسال اماد به طور قوال
destinations
U
محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود
contact party
U
گروهی که برای کسب اطلاعات از یک یکان به جلو اعزام میشود
idles
U
نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idled
U
نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idlest
U
نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
idle
U
نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست
dispatch route
U
جاده تحت کنترل خودی درزمان مشخص مسیر اعزام پرسنل
paralleled
U
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallel
U
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleling
U
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
clear
U
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
parallelling
U
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallels
U
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
clearer
U
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
clearest
U
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
parallelled
U
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
kermit
U
پروتکل ارسال فایل هنگام بار کردن داده با مودم
clears
U
آزاد کردن خط ارتباطی وقتی ارسال تمام شده است
MTA
U
نرم افزاری که پیام پستی جدید را متوقتا ذخیره میکند و پس به مقصد صحیح می فرستد. در بیشتر برنامههای کاربردی پست الکترونیکی عوامل ارسال پیام مقصدی وجود دارند. هر یک برای یک نوع روش ارسال .
messages
U
نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش .
message
U
نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش .
asynchronous
U
ارتباطی که از hadshaking برای یکسان کردن ارسال داده استفاده می کنند
broadband ISDN
U
سرویس ارسال داده سریع که به داده و صوت اجازه ارسال در یک شبکه گسترده میدهد در حال حاضر سیستمهای Asynchronous Transfer Mode Multimegabit Data Services دو نوع از این سرویس هستند
device
U
کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
devices
U
کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص
bandwidth
U
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
wireless network
U
شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
tdm
U
روش ترکیب چندین سیگنال به یک سیگنال ارسال سریع . هر سیگنال ورودی الگوبرداری میشود و نتیجه ارسال میشود. گیرنده سیگنال را مجدداگ می سازد
transmission
U
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
transmissions
U
وسایل ارسال داده از یک وسیله به دیگری که هر دویی یک ساعت کنترل می شوند و داده ارسال شده با سیگنال ساعت سنکرون شده است
scrambling
U
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scrambles
U
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
port
U
مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان خارج کردن یا ارسال داده به ماشین دیگر یا وسیله دگر میدهد
scrambled
U
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
scramble
U
کد کردن صحبتها یا داده که به صورتی ارسال میشود که قابل فهم نیست مگر اینکه کدگشایی شود
deploys
U
اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploying
U
اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploy
U
اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
modulation
U
سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
connectivity
U
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
refile
U
تجدید نظر در متن پیامهابرای ارسال تصحیح و مرتب کردن متن پیامهای ارسالی
consuls
U
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
consul
U
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
asynchronous
U
ارسال داده با استفاده از سیگنال hadshaking به جای سیگنال ساعت برای یکنواخت کردن باسهای داده
monitored
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitors
U
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
download
U
1-بارکردن برنامه یا بخشی از داده ازمحدودهای ازکامپیوتر ها توسط خط تلفن . 2-بار کردن داده از CPU به کامپیوتر کوچک 3-ارسال نوشتار چاپگر ذخیره شده روی دیسک به چاپگر
routing
U
ارسال
forwarding
U
ارسال
consignment
U
ارسال
despatch
U
ارسال
transmission
U
ارسال
transmissions
U
ارسال
consignments
U
ارسال
acknowledges
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledge
U
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
simultaneous
U
ارسال دو طرفه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com