Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
quantitative value
U
ارزش مقداری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
quantity equation
U
معادله مقداری . منظورمعادله مقداری پول است که در حقیقت نشان دهنده انگیزه معاملاتی برای پول است
quantity equation of exchange
U
یعنی حاصلضرب حجم پول در سرعت گردش پول باارزش پولی کلیه تولیدات برابر است معادله مقداری مبادله که براساس نظریه مقداری پول است و اولین بار توسط ایروینگ فیشر عنوان شد .این معادله بصورت زیراست :PQ = V
book value
U
ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
ad valorem
U
به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
neoclassical theory of value
U
تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
value added
U
قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
ended
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end
U
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
axiological
U
وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
no par value
U
بدون ارزش واقعی بی ارزش
capital gain
U
منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
carried
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry
U
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
currency devaluation
U
کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
quantitatively
U
مقداری
qualitative
U
مقداری
quantitative
U
مقداری
value parameter
U
پارامتر مقداری
quantitative analysis
U
تحلیل مقداری
quantitative methods
U
روشهای مقداری
volume discont
U
تخفیف مقداری
single valued function
U
تابع یک مقداری
I'd like some ...
من مقداری ... میخواهم.
parameters
U
مقداری از یک مدار
parameter
U
مقداری از یک مدار
bill of quantities
U
صورت مقداری
some crisps
U
مقداری چیپس
I'd like some ...
من مقداری ... میخواهم.
extensive property
U
خاصیت مقداری
some cold water
U
مقداری آب سرد
some hot water
U
مقداری آب گرم
some milk
U
مقداری شیر
I'd like some ...
من مقداری ... میخواهم.
drop in the bucket
<idiom>
U
مقداری جزئی
quantity theory of money
U
نظریه مقداری پول
size distribution of income
U
توزیع درامد مقداری
applicative
U
صفت مقداری مانندsome یا every
I'd like some soup.
من مقداری سوپ میخواهم.
Some sugar, please.
لطفا مقداری شکر.
amount
U
مقداری از داده یا کاغذ یا...
amounted
U
مقداری از داده یا کاغذ یا...
amounts
U
مقداری از داده یا کاغذ یا...
amounting
U
مقداری از داده یا کاغذ یا...
augmenter
U
مقداری که به دیگری اضافه میشود
quantity theory of money and prices
U
نظریه مقداری پول و قیمت
to have a limit
[of up to something]
U
[تا]
به حد
[چیزی یا مقداری]
اعتبار داشتن
[اقتصاد]
to run to a quantity
[to run into a sum]
U
بر مبلغی
[مقداری]
بالغ شدن
[یا بودن]
The welfare budget has been cut down.
U
از بودجه رفاهی مقداری زده اند
handily
U
ذخیره کردن مقداری از انرژی از طرف اسب
leakage
U
مقداری که معمولابرای کسری در اثرنشتی درنظر میگیرند
leakages
U
مقداری که معمولابرای کسری در اثرنشتی درنظر میگیرند
lipoprotein
U
مواد پروتئینی که حاوی مقداری چربی باشند
May I have some ...?
آیا ممکن است مقداری ... برایم بیاورید؟
to have a maximum limit
[of something]
U
[به]
حداکثر
[چیزی یا مقداری]
اعتبار داشتن
[اقتصاد]
transparencies
U
مقداری از یک تصویر دیگر در زیر آن نشان میدهد
transparency
U
مقداری از یک تصویر دیگر در زیر آن نشان میدهد
parameters
U
مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
parameter
U
مقداری ارسالی به تابع یا برنامه هنگام فراخوانی
plough land
U
مقداری زمین که با هشت گاومیتوانستند در یک سال شخم بزنند
oversale
U
پیش فروش چیزی به مقداری که بعدا` نتوان تحویل داد
drag
U
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
soft valve
U
شیر ترمویونیکی که مقداری هوا به داخل ان نشت کرده است
dragged
U
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
drags
U
مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
nuclide
U
انواع اتم هایی که حاوی پروتون و نوترون و مقداری نیرو میباشند
defaults
U
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
plene administrative preter
U
دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
default
U
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
defaulted
U
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
bias
U
مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
water hole
U
سوراخ یا شکاف طبیعی رودخانه خشک شده که مقداری اب دران باشد
defaulting
U
مقداری که اگر کاربر داده جدید وارد نکند استفاده خواهد شد
biases
U
مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
creditor's bill
U
رسیدی که بستانکار متوفی درمقابل دریافت مقداری ازترکه به عنوان تصفیه حساب
defaulting
U
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaulted
U
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
default
U
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
defaults
U
مقداری که به صورت خودکار توسط کامپیوتر استفاده میشود اگر مقدار دیگری تعریف نشده باشد
multipe expansion of credit
U
استنباط مضاعف اعتبارات حقی که خزانه داری کل درقبول چک امانتی به مقداری بیش از ذخیره و اعتبار خوددارد
earnest
U
مقداری از مبیع که پیش از قبض واقباض کل مبیع و ثمن به خریدار تسلیم میشود
whisker
U
کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
valuing
U
ارزش
values
U
ارزش
worthless
U
بی ارزش
picayune
U
بی ارزش
unvalued
U
بی ارزش
regardant
U
با ارزش
shotten
U
بی ارزش
trivalence
U
سه ارزش
worm eaten
U
بی ارزش
worthiness
U
ارزش
rewarding
U
پر ارزش
small change
U
کم ارزش
picayubnish
U
بی ارزش
no par
U
بی ارزش
big ticket
U
با ارزش
brummagem
U
بی ارزش
brummagem
U
کم ارزش
fustian
U
بی ارزش
good for nothing
U
بی ارزش
junky
U
بی ارزش
low grade
U
کم ارزش
low level
U
کم ارزش
market value
U
ارزش
naught
U
بی ارزش
treasure
U
با ارزش
worth
U
با ارزش
prices
U
ارزش
cost
U
ارزش
trivalency
U
سه ارزش
rubbish
U
بی ارزش
punk
U
بی ارزش
raffish
U
بی ارزش
avail
U
ارزش
worth
U
ارزش
price
U
ارزش
punks
U
بی ارزش
valueless
U
بی ارزش
value
U
ارزش
maintenance cost
U
ارزش نگهداری
loss of value
U
افت ارزش
limiting value
U
ارزش نهایی
it is of little worth
U
کم ارزش است
loan value
U
ارزش استقراض
loan value
U
ارزش وام
wear thin
<idiom>
U
بی ارزش شدن
logical value
U
ارزش منطقی
manufacture cost
U
ارزش ساخت
nominal value
U
ارزش اسمی
premium
U
اضافه ارزش
numerical value
U
ارزش عددی
net worth
U
ارزش خالص
net value
U
ارزش خالص
net price
U
ارزش خالص
man friday
U
کمک با ارزش
junk
U
کهنه و کم ارزش
net net worth
U
ارزش خالص
monetary value
U
ارزش پولی
meed
U
پاداش ارزش
market value
U
ارزش بازاری
intrinsic value
U
ارزش ذاتی
face value
U
ارزش صوری
face value
U
ارزش اسمی
belittles
U
کم ارزش کردن
expected value
U
ارزش منتظره
end value
U
ارزش انتهایی
exchange value
U
ارزش مبادلهای
exchange value
U
ارزش مبادله
equity capital
U
ارزش ویژه
economic value
U
ارزش اقتصادی
disvalue
U
بی ارزش کردن
differential cost
U
ارزش نهایی
influence value
U
ارزش تاثیر
increase in value
U
افزایش ارزش
heating value
U
ارزش گرمایی
heat value
U
ارزش گرمایی
heat of combustion
U
ارزش گرمایی
kitsch
U
هنر بی ارزش
gross value
U
ارزش ناخالص
capital
U
ارزش ویژه
belittle
U
کم ارزش کردن
belittled
U
کم ارزش کردن
final value
U
ارزش نهایی
diagnostic value
U
ارزش تشخیصی
valuably
U
بطور با ارزش
theory of value
U
نظریه ارزش
value date
U
تاریخ ارزش
value for money
U
ارزش پول
survival value
U
ارزش بقا
surrender value
U
ارزش بازخرید
surplus value
U
ارزش اضافی
subjective value
U
ارزش ذهنی
store of value
U
منبع ارزش
value as security
U
ارزش تضمین
rubbish
U
چیزپست و بی ارزش
value in exchange
U
ارزش مبادله
value in use
U
ارزش استفاده
value theory
U
نظریه ارزش
threshold value
U
ارزش استانهای
valorization
U
تعیین ارزش
use value
U
ارزش استعمال
use value
U
ارزش استفاده
use by value
U
استفاده با ارزش
value added
U
ارزش افزوده
undervaluation
U
کم ارزش گذاری
truth value
U
ارزش درستی
value analysis
U
تحلیل ارزش
tinker's damn
U
چیزبی ارزش
tinker's dam
U
چیزبی ارزش
scale value
U
ارزش مقیاسی
value in use
U
ارزش استعمال
salvage value
U
ارزش بازیافتنی
present value
U
ارزش فعلی
present value
U
ارزش حال
waff
U
نظر بی ارزش
place value
U
ارزش مکانی
premiums
U
اضافه ارزش
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com