English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
boot camp U اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
boot camps U اردوگاه تعلیمات نظامی نیروی دریایی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
refresher courses U دوره یاداوری تعلیمات نظامی
trainband U گروه نظامی تعلیمات دیده
refresher course U دوره یاداوری تعلیمات نظامی
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
camps U اردوگاه نظامی
camped U اردوگاه نظامی
camp U اردوگاه نظامی
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
midshipman U افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
blue water school U انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
commandant of marine corps U فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
sea power U قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
army terminals U باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
logistics U شعبهای از فنون نظامی که درباره فن لشکرکشی و وسائط نقلیه وتهیه اردوگاه واذوقه ومهمات لازمه درطی لشکرکشی بحث میکند
forces U نیروی نظامی
by military force U با نیروی نظامی
militia U نیروی نظامی
forcing U نیروی نظامی
militias U نیروی نظامی
soldiery U نیروی نظامی
the sabre U نیروی نظامی
force U نیروی نظامی
bureau of naval personnel U اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
militia U نیروی شبه نظامی
saber rattling U نمایش نیروی نظامی
parity U تعادل نیروی نظامی
militias U نیروی شبه نظامی
state guard U نیروی نظامی ایالتی
milvan U کانتینر حمل بار دریایی نظامی
armadas U نیروی دریایی
naval U نیروی دریایی
navies U نیروی دریایی
armada U نیروی دریایی
navy U نیروی دریایی
naval forces U نیروی دریایی
provost court U دادگاه فرمانداری نظامی یا نیروی اشغالی
Admiralty U اداره نیروی دریایی
naval U وابسته به نیروی دریایی
naval appropriation bill U بودجه نیروی دریایی
sea captain U فرمانده نیروی دریایی
shore patrol U پلیس نیروی دریایی
naval attache U وابسته نیروی دریایی
militia U نیروی مقاومت ملی جنگجویان غیر نظامی
militias U نیروی مقاومت ملی جنگجویان غیر نظامی
privateering U شرکت کشتیهای غیر نظامی درجنگ دریایی piracy
Admiralty U ادارهء نیروی دریایی دریاسالاری
seaman recruit U سرباز ساده نیروی دریایی
i have served in the navy U در نیروی دریایی خدمت کرده ام
deputy chief of naval operation U جانشین فرماندهی نیروی دریایی
jaygee U ناوبان یکم نیروی دریایی
numbered fleet U ناوگان زیرامر نیروی دریایی
decrees U حکم صادره از محاکم نیروی دریایی
midshipman U دانشجوی سال دوم نیروی دریایی
plebe U دانشجوی سال اول نیروی دریایی
decree U حکم صادره از محاکم نیروی دریایی
decreed U حکم صادره از محاکم نیروی دریایی
decreeing U حکم صادره از محاکم نیروی دریایی
sea power U نیروی دریایی کشور حاکم بر دریاها
middy U دانشجوی سال دوم نیروی دریایی
plebeian U دانشجوی سال اول نیروی دریایی
an system U سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی
plebeians U دانشجوی سال اول نیروی دریایی
teleman U افسر مامور رمز ومخابرات نیروی دریایی
main body U عمده قوای کاروان دریایی نیروی اصلی تک
reefers U لباس دانشجویان و درجه داران نیروی دریایی یخچال
pleb U خشن ورذل دانشجوی سال اول نیروی دریایی
reefer U لباس دانشجویان و درجه داران نیروی دریایی یخچال
prize court U شعبهای از دادگاه اداره نیروی دریایی که باامور....کاردارد
navy component U نیروی دریایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
oldster U ادم کار کشته که چهار سال در نیروی دریایی کار کرده باشد
militarism U روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
seabee U گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
academics U تعلیمات افلاطون
basic training U تعلیمات ابتدایی
public instractions U تعلیمات همگانی
propaedeutic U تعلیمات مقدماتی
civics U تعلیمات مدنی
naval landing party U تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
exoterics U تعلیمات برونی یاعمومی
catechesis U کتاب تعلیمات دینی
neologian U متمایل به تعلیمات نوین مذهبی
neologian U وابسته به تعلیمات نوین مذهبی
rabbinism U تعلیمات خاخام هایاعلمای یهود
judge advocate U دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
facing U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facings U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
counter march U تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن
manoeuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command U فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
manoeuvre U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
rank and file U صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
terminals U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
piratic U درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
phantom order U قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military government U حکومت نظامی فرمانداری نظامی
military channel U چانل نظامی مجرای نظامی
magneto electricity U نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
reenforceŠetc U نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
running lights U فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
pilot chart U نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
petty officers U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
petty officer U معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
kite U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
oceanography U تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
kites U کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
juggernauts U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
torque U نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
juggernaut U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f U force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
chine U عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
air force personnel with the army U پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
expeditionary U نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
camping U اردوگاه
cantonment U اردوگاه
encampments U اردوگاه
encampment U اردوگاه
bivouacs U اردوگاه
bivouac U اردوگاه
campound U اردوگاه
camped U اردوگاه
compounds U اردوگاه
compounded U اردوگاه
compound U اردوگاه
camp U اردوگاه
bivouacking U اردوگاه
camps U اردوگاه
bivouacked U اردوگاه
sea cucumber U حلزون دریایی از جنس راب دریایی
sea mark U راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
stadimeter U مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
bivouac U اردوگاه موقتی
campgrounds U محوطهی اردوگاه
labor camp U اردوگاه کار
refugee camp U اردوگاه پناهندگان
encamping U مستقرشدن در اردوگاه
encamps U مستقرشدن در اردوگاه
prison camp U اردوگاه زندانیان
prison camps U اردوگاه زندانیان
campground U محوطهی اردوگاه
bivouacs U اردوگاه موقتی
campoo U اردوگاه نظامیان
encamped U مستقرشدن در اردوگاه
bivouacking U اردوگاه موقتی
picket guard U پاسبان اردوگاه
encamp U مستقرشدن در اردوگاه
bivouacked U اردوگاه موقتی
electromotive force U نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
concentration camp U اردوگاه کار اجباری
campground U محل گردهمآیی در اردوگاه
campgrounds U محل گردهمآیی در اردوگاه
concentration camps U اردوگاه کار اجباری
Where is the location of this camp ? U محل این اردوگاه کجاست ؟
rehabilitation U اردوگاه استراحت تسلی دادن
military impedimenta U شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
convoy joiner U ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
tern U پرستوک دریایی چلچله دریایی
marine U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
terns U پرستوک دریایی چلچله دریایی
marines U تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
naval activity U تاسیسات دریایی قسمت دریایی
internment camp U بازداشتگاه غیر نظامیان اردوگاه پناهندگان
attack director U وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
buoyancy U نیروی بالابر نیروی شناوری
attack force U نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
threat force U نیروی دشمن نیروی مخالف
quarantine U اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantined U اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantines U اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
quarantining U اردوگاه ضد عفونی کردن پرسنل از نظر امراض
light lists U کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
summary areas U مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
knot U میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot U گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
self propulsion U حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
maritime U ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
rear commodore U سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
allocated manpower U نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
free gyroscope U نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
crash position indicator U برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
convoy commodore U فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
naval gunfire U تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
court martial U محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
martial law U مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
hand salute U سلام نظامی دادن سلام نظامی
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
crash locator beacon U برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
convoy routing U تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
convoy schedule U برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com