English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cryptocommunication U ارتباط ومخابرات رمزی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
authentication code U سیستم نشانی رمزی معرفهای رمزی
teleman U افسر مامور رمز ومخابرات نیروی دریایی
codress U نوعی پیام که کلیه متن ان فقط به رمز ارسال میشود گیرندگان رمزی پیام باادرس رمزی
teleconferencing U ارتباط تعدادی کامپیوتر یا ترمینال با هم برای ایجاد ارتباط بین یک سری کاربر
data link U ارتباط مبادله اطلاعات ارتباط کامپیوتری
cipher U رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cyphers U رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
ciphers U رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
which transponder U علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
cut out U وسیله ارتباط بااعضای سازمانهای زیرزمینی رابط یا واسطه ارتباط باسازمانهای زیرزمینی
encoded U رمزی
occult U رمزی
monogrammatic U رمزی
allegoric U رمزی
allusive U رمزی
backstairs U رمزی
symbolic U رمزی
enigmatical U رمزی
emblematical U رمزی
symbolically U رمزی
cryptically U رمزی
mystic U رمزی
mystics U رمزی
figurative U رمزی
emblematic U رمزی
cryptic U رمزی
coded U رمزی
allegorical U رمزی
runic U رمزی
in petto U رمزی
furtive U رمزی
encoded U رمزی شده
codification U رمزی کردن
watchwords U کلمه رمزی
mystified U رمزی کردن
esoteric U رمزی درونی
coded character U دخشه رمزی
mystifying U رمزی کردن
cryptocorrespondence U مکاتبات رمزی
symbolically U رمزی اشاری
mystify U رمزی کردن
encode U رمزی کردن
encodes U رمزی کردن
code U رمزی کردن
code words U کلمات رمزی
occult U سری رمزی
code word U کلمات رمزی
undercover U رمزی جاسوس
mystifies U رمزی کردن
figurative U رمزی کنایهای
watchword U کلمه رمزی
symbolic U رمزی اشاری
cryptogram U نوشته رمزی
formulas U قاعده رمزی
puzzle lock U قفل رمزی
symbolic logic U منطق رمزی
formulae U قاعده رمزی
mystic participation U اشتراک رمزی
formula U قاعده رمزی
mystic sense U معنی رمزی
cryptograph U نوشته رمزی
formal logic U منطق رمزی
semiotic U مکتب علائم رمزی
semeiotic U مکتب علائم رمزی
phase encoded U رمزی شده با فاز
mystically U بطور رمزی یا استعماری
token U معجزه علامت رمزی
coded decimal U رقم دهدهی رمزی
cryptosecurity U حفافت مکاتبات رمزی
tokens U معجزه علامت رمزی
cryptanalysis U کشف نوشته رمزی
cypher U حروف یامهر رمزی
cryptanalyze U نوشته رمزی را کشف کردن
sigil U علامت نجومی علائم رمزی
to crack a code U رمزی [گاوصندوق یا رایانه] را شکندن
cryptorelated informations U اطلاعات مربوط به مکاتبات رمزی
tokens U کلمه رمزی علامت مشخصه
token U کلمه رمزی علامت مشخصه
numerology U مبحث معانی رمزی اعداد
symbolization U استعمال علائم ونشانهای رمزی
pressmark U حروف رمزی مشخصه کتب کتابخانه
symbology U مبحث مطالعه علائم ونشانههای رمزی
cipher U فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
cyphers U فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
formulation U دستور سازی تبدیل به قاعده رمزی
ciphers U فرمول تبدیل متن به حالت رمزی
symbolism U نمایش بوسیله علائم مکتب رمزی
demodulate U از مخابرات رادیویی مطالب رمزی کشف کردن
open code U سیستم رمزی که به صورت کشف مخابره میشود
monitor U به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitored U به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
monitors U به علائم رمزی مخابراتی گوش دادن مبصر
repeating key روش رمزی که همراه با تکرار یک کلید رمز میباشد
typography U فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی
typographies U فن بیان وتعریف چیزی بصورت علائم ونشانههای رمزی
signals U علامتهای رمزی قراردادی بین اعضای تیم برای مانورهای معین
coherence U ارتباط
concernment U ارتباط
coherency U ارتباط
correspondency U ارتباط
enchainment U ارتباط
relationship U ارتباط
relationships U ارتباط
hookup U ارتباط
communication U ارتباط
intercommunication U ارتباط
ligature U خط ارتباط
correlation U ارتباط
communicating U ارتباط
rapport U ارتباط
connexions U ارتباط
liaison U ارتباط
liaisons U ارتباط
relation U ارتباط
correspondences U ارتباط
correspondence U ارتباط
connection U ارتباط
link U ارتباط
logging off U قطع ارتباط
logging in U برقراری ارتباط
intercom U ارتباط داخلی
log out U قطع ارتباط
relevance U ربط ارتباط
relevancy U ربط ارتباط
log off U قطع ارتباط
logout U قطع ارتباط
log in U برقراری ارتباط
inverse relationship U ارتباط معکوس
communicates U ارتباط گرفتن
login U قطع ارتباط
relational U ارتباط شرح
data communication U ارتباط دادهای
conversational interaction U ارتباط محاورهای
correlation U ارتباط داشتن
inaccessibility U ارتباط ناپذیری
one sided communication U ارتباط یکسویه
communicate U ارتباط گرفتن
log on U برقراری ارتباط
put through U ارتباط پیداکردن
mitwelt U ارتباط با همنوع
mass communication U ارتباط جمعی
intercommunion U ارتباط مشترک
intercommunication U ارتباط داخلی
disaffiliation U عدم ارتباط
direct relationship U ارتباط مستقیم
wire U ارتباط باسیم
data communication U ارتباط داده ها
wires U ارتباط باسیم
cryptocommunication U ارتباط رمز
connexion U ارتباط اتصال
communication theory U نظریه ارتباط
communicability U قابلیت ارتباط
communicability U ارتباط پذیری
communicable U قابل ارتباط
background communication U ارتباط پس زمینه
disconnectedly U بدون ارتباط
extraneousness U عدم ارتباط
extraneity U عدم ارتباط
agency of communications U منبع ارتباط
connect U ارتباط رخها
connects U ارتباط رخها
disjointedness U عدم ارتباط
arithmetic relation U ارتباط محاسباتی
association coefficient U ضریب ارتباط
asynchronous commuinication U ارتباط ناهمزمان
attachment plug U دوشاخه ارتباط
disconnection U قطع ارتباط
communication network U شبکه ارتباط
tie-in U ارتباط دادن
communication U ارتباط و مخابرات
communications U ارتباط و مخابرات
juxtaposition U ارتباط اجباری
telecommunications U ارتباط تلگرافی
telecommunications U ارتباط از دور
communicated U ارتباط گرفتن
visual communication U ارتباط بصری
trunk line cable U کابل ارتباط
wire communication U ارتباط با سیم
tie in U ارتباط دادن
tie-in U وسیله ارتباط
tie-ins U ارتباط دادن
tie-ins U وسیله ارتباط
tie in U وسیله ارتباط
telephone communication U ارتباط تلفنی
telecommunication U ارتباط دوربرد
inaccessible U ارتباط ناپذیر
subcontrariety U ارتباط قیاسی
bond U ارتباط چسب
synchronous communication U ارتباط همزمان
association U پیوند ارتباط
associations U پیوند ارتباط
selective signalling U ارتباط مخصوص
intercoms U ارتباط داخلی
signal communications U ارتباط و مخابرات
correlation U ارتباط همبسته کردن
liaising U ارتباط پیدا کردن
liaises U ارتباط پیدا کردن
liaised U ارتباط پیدا کردن
interlocked U بهم ارتباط داشتن
liaise U ارتباط پیدا کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com