Perdic | ارتباطات از دور | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 106 (8 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	telecommunications U	ارتباطات از دور

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words

	byte U	پتروکل ارتباطات که داده رابه صورت حروف و نه رشتههای بیتی ارسال میکند
	bytes U	پتروکل ارتباطات که داده رابه صورت حروف و نه رشتههای بیتی ارسال میکند
	basic U	بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
	basics U	بخشی از کنترل کننده ارتباطات که توابع ریاضی و منط قی را بررسی میکند
	logical U	مراحل و تصمیمات و ارتباطات آنها
	logic U	مراحل و تصمیمات و ارتباطات
	advanced U	Protocol CommunicationControl Dataپروتکل پیشرفته کنترل ارتباطات
	carrier U	پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
	carriers U	پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
	micro U	طرح و ارتباطات سخت افزار داخلی ریزکامپیوتر
	micros U	طرح و ارتباطات سخت افزار داخلی ریزکامپیوتر
	communications U	ارتباطات
	communications U	خطوط مواصلاتی ارتباطات
	coalition U	در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
	coalitions U	در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
	framing U	یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
	framework U	صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
	frameworks U	صفحه گسترده ارتباطات و گرافیکهای تجاری را فراهم میکند
	dual U	حافظه با دو مجموعه از داده و خط وط حافظه که ارتباطات بین CPU ها را ممکن می سازد
	telecommunications U	ارتباطات راه دور
	external U	که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
	externals U	که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
	communication U	ارتباطات
	communication U	ارتباطات مواصلات
	cluster U	کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
	cluster bomb U	کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
	cluster bombs U	کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
	clusters U	کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
	chart U	نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
	charted U	نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
	charting U	نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
	charts U	نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
	pact U	نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
	pacts U	نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
	architecture U	فاهر و اتصالات سخت افزار داخلی کامپیوتر و ارتباطات منط قی بین CPU
	tariff U	شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
	tariffs U	شارژ کاربر سیستم کامپیوتری یا ارتباطات
	ack U	علامتی در ارتباطات و بی سیم و تلفن که بجای حرف A بکارمیرود
	adccp U	پروتکل پیشرفته کنترل ارتباطات داده
	agency of communications U	شعبه ارتباطات
	aux U	در DOS اختصار پورت یادرگاه کمکی است که پورت ارتباطات را در DOS به عنوان پیش فرض استفاده میکند
	avionics U	ارتباطات فضایی
	avionics U	ارتباطات هوایی
	axis of signal communication U	محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
	basic telecommunications access method U	روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی
	binary synchronous communication U	ارتباطات همزمان دودویی
	btam U	BasicTelecommunicationsAccess روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی ethod
	ccitt v. U	در ارتباطات داده سری ای ازاستانداردها است که خصوصیات رابط را توصیف میکند
	code panel U	رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
	collision detection U	پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
	combined communication board U	هیئت ارتباطات ستاد یکانهای مرکب
	comms U	ارتباطات
	communication chief U	رئیس ارتباطات
	communication theory U	نظریه ارتباطات
	communications controller U	کنترل کننده ارتباطات
	communications program U	برنامه ارتباطات
	communications protocol U	پروتکل ارتباطات
	comunications parameters U	پارامترهای ارتباطات
	data communication system U	سیستم ارتباطات داده
	data communications equipment U	تجهیزات ارتباطات داده ها
	data communications processor U	پردازنده ارتباطات داده ها
	data scope U	یک دستگاه مخصوص نمایش که کانال ارتباطات داده راکنترل نموده و محتوای اطلاعات منتقل شده روی ان را نمایش میدهد
	db/dc U	DataCommunication/Base Data پایگاه داده- ارتباطات داده
	dce U	CommunicationsEquipment Dataتجهیزات ارتباطات داده
	digital communications U	ارتباطات دیجیتالی
	down line processor U	پردازندهای که در ترمینال یک شبکه ارتباطات قرار دارد وانتقال داده را اسان میکند
	EDAC U	سیستم تصحیح خطای مقابل برای ارتباطات دادهای
	electrical communications U	ارتباطات الکترونیکی
	fcc U	CommunicationCommision Federalسازمان امریکایی مسئول منظم کردن ارتباطات
	integral controller U	واحد ارتباطات که درون یک کامپیوتر قرار داده شده است
	Intel U	محدوده پردازنده ها ساخت intel که حاوی قط عاتی هستند که برای افزایش کارایی به کار می روند در صورت کار با چند رسانهای و ارتباطات
	internal telecommunications unions U	یک دفتر نمایندگی با 156عضو متخصص از ملل متحدکه مسئول هم اهنگی بین المللی مسائل مربوط به ارتباطات دوربرد میباشد
	main center office U	مرکز اصلی ارتباطات
	Manchester coding U	روش کدگذاری داده و سیگنالهای زمانی که در ارتباطات به کار می رود
	microcomputer U	طرح و ارتباطات سخت افزار داخلی ریزکامپیوتر
	MMX U	قطعه پردازنده intel پیشرفته که حاوی خصوصیات ویژه و قط عاتی است که برای بهبود کارایی استفاده از چند رسانهای و ارتباطات به کار می رود
	multimedia U	قطعه پردازنده که حاوی قط عاتی است که برای بهبود کارایی چند رسانهای و ارتباطات به کار می رود
	office of the future U	ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد
	optical communications U	ارتباطات نوری
	paching central U	سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
	processor U	پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
	regenerator U	وسیلهای که در ارتباطات استفاده میشود و سیگنال دریافتی را مرتب میکند و ارسال میکند. و برای گشترش محدوده شبکه به کار می روند
	rs c U	استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
	signal communications U	ارتباطات مخابراتی
	signal security U	حفافت امور مخابراتی یا ارتباطات
	sna U	روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند ونیز سخت افزارهای مختلف برای ارتباط
	systems network architecture U	روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند
	tcam U	TelecommunicationsAccessروش دستیابی ارتباطات دورethod
	telecommunication U	ارتباطات از راه دور
	telecommunication U	ارتباطات
	telecommunication engineer U	مهندس ارتباطات
	telecommunication installation U	تاسیسات ارتباطات
	telecommunication network U	پبکه ارتباطات
	telecommunication technique U	تکنیک ارتباطات
	telecommunication tower U	برج ارتباطات
	telecommunication traffic U	ترافیک ارتباطات
	telecommunications access method U	روش دستیابی ارتباطات ازراه دور
	telecommunications specialist U	متخصص ارتباطات راه دور
	teleinformatic services U	هر وسیلهای مثل تلکس , رونوشت که از ارتباطات راه دور سرویس می گیرد
	telemedicine U	استفاده از ارتباطات راه دور
Other Matches

	voice grade channel U	ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
	voice communications U	ارتباطات صوتی
	We are living in the age of mass communication. U	ما در دوران ارتباطات جمعی زندگی می کنیم.
	Ergonomics U	[مطالعه در ارتباطات بین کارهای انسانی، کار پژوهی]
	transborder U	ارتباطات میان سیستمهای کامپیوتری که در کنارمرزهای ملی قرار دارند