Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Careers
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (61 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
two up
U
ارایش حرکت با دو عنصر درجلو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
circular
U
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circulars
U
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
chains
U
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
list
U
لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد
chain
U
لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
blitter
U
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
atom
U
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
atoms
U
کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
stepped up separation
U
حرکت پلهای هواپیماها ارایش پلهای در حرکات هوایی
former
U
درجلو
the front door
U
درجلو
vanward
U
واقع درجلو
fore
U
جلوی درجلو
next in fornt of
U
بلافاصله درجلو
enneastyle
U
دارای نه ستون درجلو
frontwards
U
سوی جلو درجلو
downstage
U
درجلو پرده تاتر ونمایش
prepositive
U
درجلو گذارده شده سرکلمهای
to make a face at any one
U
اداواصول درجلو کسی دراوردن
yellow flag
U
پرچم زرد بمعنای خطر درجلو
double oxer
U
مانع بوتهای با دو تیر درجلو و عقب
straight off
U
مستقیما درجلو موج روبه ساحل
trail formation
U
ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
ante
U
: پیشوندی است بمعنی- پیش- و- قبل از- و-درجلو-
preorbital
U
واقع درجلو کاسه چشم وابسته به قبل از قرار گرفتن در مدار
airlift control element
U
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
dumptor
U
کامیونی با چرخهای لاستیکی که دارای سرعتی زیاد میباشد و بار خود را درجلو تخلیه میکند
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
waves
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
U
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
U
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
U
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
U
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
cruised
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroking
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball
U
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroked
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tape
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
strokes
U
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises
U
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
fish tailing
U
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
tapes
U
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
component
U
عنصر
masurium
U
عنصر 34
components
U
عنصر
isomeric
U
هم عنصر
elements
U
عنصر
agent
U
عنصر
members
U
عنصر
member
U
عنصر
agents
U
عنصر
element
U
عنصر
compound motion
U
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
counter clockwise
U
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfer
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers
U
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
abiotic element
U
عنصر بیجان
acid forming element
U
عنصر اسیدی
absorbing element
U
عنصر جذب
accommpanying element
U
عنصر همراه
abundant element
U
عنصر فراوان
acid forming element
U
عنصر اسیدساز
minor constituent
U
عنصر فرعی
data element
U
عنصر داده
abiotic element
U
عنصر نازیوه
minor constituent
U
عنصر جزئی
Elementarism
U
عنصر نگری
active element
U
عنصر کنشی
active element
U
عنصر فعال
active element
U
عنصر عامل
ingredients
U
عنصر سازنده
inverse element
U
عنصر وارون
tactical element
U
عنصر تاکتیکی
thermocouple
U
عنصر حرارتی
threshold element
U
عنصر استانهای
identity element
U
عنصر یکسانی
tracer element
U
عنصر ردیاب
weaklings
U
سست عنصر
weakling
U
سست عنصر
trace element
U
عنصر کم مقدار
guest element
U
عنصر کم مقدار
weak minded
U
سست عنصر
symmetry element
U
عنصر تقارن
stop element
U
عنصر ایست
transition element
U
عنصر واسطه
ingredient
U
عنصر سازنده
delay element
U
عنصر تاخیری
logic element
U
عنصر لاجیک
logic element
U
عنصر منطقی
disafected person
U
عنصر نامطلوب
service element
U
عنصر اداری
shunt element
U
عنصر موازی
signal element
U
عنصر علامتی
electronic element
U
عنصر الکترونیکی
start element
U
عنصر شروع
wallydraigle
U
سست عنصر
part
U
عنصر اصلی
alloying element
U
عنصر الیاژ
coupling element
U
عنصر اتصال
weak kneed
U
سست عنصر
weak-kneed
U
سست عنصر
passive element
U
عنصر غیرعامل
titanium
U
عنصر فلزی
chemical element
U
عنصر شیمیایی
processing element
U
عنصر پردازشی
picture element
U
عنصر تصویر
code element
U
عنصر رمز
elements
U
عنصر عملیاتی
elements
U
عنصر اساس
element
U
عنصر اساس
biotic element
U
عنصر زیستی
element
U
عنصر عملیاتی
alloying element
U
عنصر الیاژی
alloying agent
U
عنصر الیاژی
print element
U
عنصر چاپ
primordial element
U
عنصر ازلی
primitive element
U
عنصر اولیه
aqueous element
U
عنصر ابی
cryotron
U
عنصر برودتی
coupling element
U
عنصر پیوست
nand element
U
عنصر نقیض و
pyrogen
U
عنصر قابل اشتعال
disafected person
U
عنصر غیرقابل اعتماد
task element
U
عنصر اجرای عملیات
active element
U
عنصر عمل کننده
heating element
U
المان یا عنصر حرارتی
exclusive or element
U
عنصر یای انحصاری
physical element of crime
U
عنصر مادی جرم
mental element of crime
U
عنصر روانی جرم
strontium
U
عنصر سبک دو فرفیتی
asterium
U
عنصر ویژه ستارگان
air defense element
U
عنصر پدافند هوایی
primordial
U
عنصر نخستین اساسی
fire support element
U
عنصر پشتیبانی اتش
metal cutting element
U
عنصر براده برداری
micronutrient
U
عنصر غذایی کم مصرف
silicon
U
سیلیسیوم عنصر شش بنیانی
macronutrient
U
عنصر غذایی پر مصرف
pixel
U
نقطه عنصر تصویری
inflorescence
U
ارایش
inornate
U
بی ارایش
atactic
U
بی ارایش
arrangment
U
ارایش
headdresses
U
ارایش سر
arrangement
U
ارایش
headdress
U
ارایش سر
mounting
U
ارایش
head-dresses
U
ارایش سر
ornamentation
U
ارایش
scissoring
U
ارایش
dressing
U
ارایش
dressings
U
ارایش
hairdressing
U
ارایش مو
isotatic
U
تک ارایش
syndiotactic
U
هم ارایش
arrangements
U
ارایش
attack pattern
U
ارایش تک
toilets
U
ارایش
mustered
U
ارایش صف
mustering
U
ارایش صف
musters
U
ارایش صف
head piece
U
ارایش
habiliment
U
ارایش
parergon
U
ارایش
coiffures
U
ارایش مو
mountings
U
ارایش
coiffure
U
ارایش مو
fleuron
U
ارایش گل
layouts
U
ارایش
layout
U
ارایش
flower piece
U
ارایش گل
garnishment
U
ارایش
toilet
U
ارایش
muster
U
ارایش صف
arramgement
U
ارایش
compositions
U
ارایش
embellishments
U
ارایش
composition
U
ارایش
finery
U
ارایش
embellishment
U
ارایش
toilette
U
ارایش
attire
U
ارایش
make up
U
ارایش
decor
U
ارایش
toiletry
U
ارایش
grooming
U
ارایش
head tire
U
ارایش مو
adorning
U
ارایش
Recent search history
Forum search
There is no search result on forum.
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com