English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 55 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unutilized land U اراضی موات
waste land U اراضی موات
waste lands U اراضی موات
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
reclaim U احیاء اراضی موات
reclaimed U احیاء اراضی موات
reclaiming U احیاء اراضی موات
reclaims U احیاء اراضی موات
cultivation of waste land U احیا اراضی موات
Other Matches
waste U موات
wastes U موات
cultivationg waste land U احیاء موات
waste land U زمین موات
tidal flats U اراضی جزرومدی
vesture U تصرف اراضی
occupied territories U اراضی اشغالی
land development U احیای اراضی
land distribution U توزیع اراضی
land grant U اعطای اراضی
occupied territory U اراضی اشغالی
utilized lands U اراضی دایر
seisin U مالکیت اراضی
quiet enjoyment U حق انتفاع اراضی
innings U اراضی مستحدثه
accumulative area U اراضی سوارشونده
cultivated land U اراضی محیات
conservation of land U حفظ اراضی
escheat U اراضی بلا وارث
redemption U پرداخت مالیات اراضی
uti possidetis U تملک اراضی مفتوحه
uti possidetis U تملک اراضی اشغالی
planning permission U اجازه عمران و ابادی اراضی
vender's lien U حق حبس بایع در معامله اراضی
terre tenant U متصرف یا ساکن بالفعل اراضی
polder U اراضی پست کنار دریا
cession of territory U واگذار کردن اراضی مملکت
land office U اداره املاک وثبت اراضی
beachhead U پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
He has laid hands on these lands. U دست انداخته روی این اراضی
beachheads U پایگاه یا اراضی تسخیر شده در ساحل
cadastre U دفترممیزی وتقویم وثبت اراضی واملاک
land poor U دارای اراضی بی حاصل وکم فایده
cadastral U مربوط به ممیزی عواید و ثبت اراضی واملاک
backwoods U اراضی جنگلی دوراز شهر جنگلهای دورافتاده
subinfeudate U اعطای اراضی تیول از طرف امیری به امیردیگری برای بیعت با او
agrarianism U تساوی در پخش زمین طرفداری از تقسیم اراضی بتساوی بین مردم
fee tail U تقسیم تناصفی اراضی از طرف مالک ملک موقوف یا حبس شده
arrentation U پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
expandsionism U اعتقاد به لزوم بسط اراضی کشور از طریق اعمال قدرت نظامی یااقتصادی یا هر وسیله دیگر
waste of manor U اراضی کشت نشده اطراف ملک مورد اجاره یا تصرف که مستاجرین و متصرفین در ان حق علف چر دارند
lease U در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
leases U در Cl به معنی اخص به عقداجارهای که موضوع ان عین یا منافع اراضی باشد اطلاق میشود و الزاما" باید با سندکتبی برقرار شود
occupation franchise U حق رای در انتخابات درصورتی که مستلزم درتصرف داشتن مقداربخصوصی از اراضی در حوزه محل رای گیری باشد
fee tail U تقسیم مالکیت اراضی بین مالک و دیگری به نحوی که نصف ان برای خود مالک ونیم دیگر به منتقل الیه
root of title U منشاء سمت در CL فروشنده اراضی بایدترتیب ایادی را ضمن 03سال گذشته در موقع معامله روشن و منشاء سمت مالکیت خود را مشخص کند
irredentism U نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com