Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
sectoral integation
U
ادغام بخشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
scissoring
U
1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
pooling
U
ادغام
umlaut
U
ادغام
diphthong
U
ادغام
diphthongs
U
ادغام
crasis
U
ادغام
ellipse
U
ادغام
elision
U
ادغام
synal
U
ادغام
condensation
U
ادغام
amalgametion
U
ادغام
integeration
U
ادغام
mergers
U
ادغام
merger
U
ادغام
ellipses
U
ادغام
affrication
U
ادغام
affricate
ادغام
eliding
U
ادغام کردن
affricate
ادغام صوتی
diphthongization
U
ادغام اصوات
umlaut
U
ادغام کردن
mail merge
U
ادغام پستی
merge
U
ادغام کردن
merge
U
ادغام شرکتها
merge
U
ادغام شدن
consolidation
U
ادغام کردن
merges
U
ادغام شرکتها
merges
U
ادغام شدن
merges
U
ادغام کردن
consolidator
U
ادغام کننده
horizontal integration
U
ادغام افقی
elides
U
ادغام کردن
vertical integration
U
ادغام عمودی
elided
U
ادغام کردن
elide
U
ادغام کردن
contraction
U
ادغام همکشیدن
contractions
U
ادغام همکشیدن
mail merging
U
ادغام پستی
vertical merger
U
ادغام عمودی
diphthongize
U
ادغام کردن اصوات
consolidation
U
ادغام دو یاچند موسسه
coalescing
U
ادغام دو یا چند فایل
syn
U
ادغام هجائی یاصدایی
coalesces
U
ادغام دو یا چند فایل
coalesced
U
ادغام دو یا چند فایل
sort merge
U
جور کردن و ادغام
coalesce
U
ادغام دو یا چند فایل
merge sort
U
ادغام و جور کردن
consolidate goods
U
کالاها را ادغام کردن
amalgamation
U
ادغام یا اختلاط شرکتها
consolidation
U
ادغام دو یا چند موسسه
merges
U
غرق شدن ادغام کردن
synaloepha
U
ادغام دو یا چندحرف صدا دار
ain't
U
صورت ادغام شدهء not areوnot is
contractile
U
ادغام شونده هم کشی پذیر
merge
U
غرق شدن ادغام کردن
synalepha
U
ادغام دویاچند حرف صدا دار
business combination
U
ادغام دو یا چند موسسه دریکی از ان موسسات
except
U
مکان دهی و ادغام شامل نیست
umlaut
U
ادغام حرف صداداردرحرف صدادار بعدی
report generator
U
نرم افزاری که امکان ادغام فایل ازپایگاه داده ها به متن را میدهد
collator
U
ماشینی که برای تلفیق و ادغام مجموعه کارتها یا سایر اسناد در یک رشته متوالی بکار می رود
word star
U
یک برنامه پردازش کلمه مشهور که شامل هجی کردن کلمات و ویژگی ادغام پستی استacrostic
optimal merge tree
U
نمایش درختی یک ترتیب که در ان رشته ها قرار است درهم ادغام گردند تا اینکه حداقل تعداد عملیات رخ دهد
groupage
U
ادغام نمودن بارهای مختلف جهت حمل ترکیب در حمل
merge
U
برنامه کاربردی نرم افزاری که فایلهای ذخیره شده در فایل جدید ادغام شده اند
merges
U
برنامه کاربردی نرم افزاری که فایلهای ذخیره شده در فایل جدید ادغام شده اند
Mingle design
U
طرح تلفیقی
[ادغام کردن طرح ها با یکدیگر]
merging traffic
U
ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
partial
U
بخشی
ninefold
U
نه بخشی
sectoral
U
بخشی
trichotomous
U
سه بخشی
bisection
U
دو بخشی
portion
U
بخشی
portions
U
بخشی
Centigrade
U
صد بخشی
hexaploid
U
شش بخشی
triplet
U
سه بخشی
sectorial
U
بخشی
fraction
U
بخشی از
fractions
U
بخشی از
triarchy
U
سه بخشی
tripartite
U
سه بخشی
divisor
U
بخشی
sextet
U
شش بخشی
sextets
U
شش بخشی
dichotomous
U
دو بخشی
regional
<adj.>
U
بخشی
local
<adj.>
U
بخشی
parochial
U
بخشی
as part of
U
بخشی از
refreshments
U
نیرو بخشی
stanzas
U
بخشی از بازی
refreshment
U
نیرو بخشی
stens
U
مقیاس ده بخشی
sectoral integation
U
یکپارچگی بخشی
fractions
U
1-بخشی از یک واحد
stanine score
U
نمره نه بخشی
fraction
U
1-بخشی از یک واحد
vitalization
U
حیات بخشی
triploid
U
سه قسمتی سه بخشی
stanza
U
بخشی از بازی
stanine scale
U
مقیاس نه بخشی
satisfactoriness
U
رضایت بخشی
efficiency
U
اثر بخشی
part
U
بخشی از چیزی
physical medicine
U
طب توان بخشی
personification
U
شخصیت بخشی
slices
U
بخشی از چیزی
slice
U
بخشی از چیزی
animation
U
جان بخشی
animations
U
جان بخشی
pleasurability
U
لذت بخشی
polychotomy
U
چند بخشی
pleasurableness
U
فرح بخشی
contributing
U
هم بخشی کردن
contributes
U
هم بخشی کردن
contributed
U
هم بخشی کردن
contribute
U
هم بخشی کردن
partial
U
بخشی قسمتی
fytte
U
بخشی ازشعر
rehabilitation
U
توان بخشی
vivification
U
حیات بخشی
dezincification
U
فرسودگی بخشی
effectiveness
U
تاثیر بخشی
trichotomy
U
سه بخشی بودن
effectiveness
U
اثر بخشی
two sector economy
U
اقتصاد دو بخشی
haxamerous
U
شش بخشی شش قسمتی
genbraliztion
U
کلیت بخشی
equipartition principle
U
اصل هم بخشی
heptamerous
U
هفت بخشی
healthfulness
U
صحت بخشی
drill tang
بخشی از مته
part way
U
بخشی از راه
two sector model
U
الگوی دو بخشی
revivification
U
باز جان بخشی
stanzas
U
بخشی ازبازی هاکی
sectoral planning
U
برنامه ریزی بخشی
lobe
U
بخشی از عضله یا مغز
partial
U
نیمه کاره بخشی از
stanza
U
بخشی ازبازی هاکی
tag
U
بخشی از دستور کامپیوتری
fetched
U
دستیابی به بخشی از حافظه
tags
U
بخشی از دستور کامپیوتری
charitableness
U
خیرخواهی صدقه بخشی
flushes
U
فایل یا بخشی از حافظه
flushing
U
فایل یا بخشی از حافظه
contributions
U
هم بخشی همکاری وکمک
contribution
U
هم بخشی همکاری وکمک
flush
U
فایل یا بخشی از حافظه
a rosy future
U
آینده امید بخشی
coursed
U
بخشی از غذا اموزه
course
U
بخشی از غذا اموزه
arrays
U
بخشی از داده در آرایه
barge-course
U
[بخشی از سفال بام]
fetch
U
دستیابی به بخشی از حافظه
nose band
U
بخشی از کلگی اسب
fetches
U
دستیابی به بخشی از حافظه
cost effectiveness
U
تاثیر بخشی هزینه
lobes
U
بخشی از عضله یا مغز
subsegment
U
بخشی کوچک یک سگمنت
courses
U
بخشی از غذا اموزه
array
U
بخشی از داده در آرایه
phase
U
بخشی از فرآیند بزرگتر
vocational rehabilitation
U
توان بخشی شغلی
phases
U
بخشی از فرآیند بزرگتر
phased
U
بخشی از فرآیند بزرگتر
staves
U
مقیاس پنج بخشی
physical medicine
U
درمان بدنی و توان بخشی
file
U
بخشی از داده روی کامپیوتر
moto
U
بخشی از مسابقه موتورسیکلت رانی
palm of a glove
U
بخشی از دستگش که کف دست را می پوشاند
A part of Iranian territory.
U
بخشی از خاک ( سرزمین) ایران
filed
U
بخشی از داده روی کامپیوتر
overlaps
U
پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
overlap
U
پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
cost effectiveness analysis
U
تحلیل تاثیر بخشی هزینه ها
overlapped
U
پوشاندن بخشی از چیزی با دیگری
inter sectoral planning
U
برنامه ریزی بین بخشی
selective
U
نمایش یا چاپ بخشی از حافظه
reviviscence
U
بهوش اوری نیرو بخشی
box section leg
U
ساق یا پایه بخشی از جعبه
selectively
U
نمایش یا چاپ بخشی از حافظه
the pale
U
بخشی از ایرلند که در قلمردانگلیس است
building unit
U
جزء ساختمانی بخشی از یک ساختمان
bunging
U
بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
bungs
U
بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
bung
U
بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
bunged
U
بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
beginnings
U
حرف یا نشانه آغاز بخشی از داده
maiden over
U
بخشی از بازی کریکت بدون امتیاز
storage
U
بخشی از حافظه برای ذخیره اطلاعات
introsusception
U
دخول بخشی از روده در بخش دیگر
titillates
U
بطور لذت بخشی تحریک کردن
municipality
U
شهریا بخشی که دارای شهرداری است
titillate
U
بطور لذت بخشی تحریک کردن
titillated
U
بطور لذت بخشی تحریک کردن
titillating
U
بطور لذت بخشی تحریک کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com